هر زمان از واژه رکود اقتصادی سخن به میان میآوریم، فعالان اقتصادی و مدیران شرکتها بهخوبی میدانند در نظر داریم در ارتباط با چه مشکلی صحبت کنیم. رکود اقتصادی را میتوانیم همانند یک سونامی تفسیر کنیم که اثرات مخرب آن بر همه بخشها و اقشار مختلف جامعه پدیدار میشود. اما در این یادداشت قصد ندارم به بررسی این مسئله یا علل به وجود آمدن این مشکل بپردازم. بلکه قصد دارم به تشریح این مسئله بپردازم که چطور میتوانیم در بدترین شرایط اقتصادی باز هم کسبوکار خود را سروپا نگه داریم.
هر چه حیطه فعالیتهای تجاری کوچکتر شود، به همان نسبت رکود شدیدتر شده، تردیدها افزایش پیدا کرده و فرضیههای اشتباه جای تصورات درست را میگیرند. اما بحرانهای اقتصادی بخش جداییناپذیر تجارت و اقتصاد هستند. در نتیجه مدیران شرکتها در مواجه با چنین مشکلی نباید تمرکز خود را از دست داده و به جای تسلیم شدن به دنبال آن باشند تا برای بقا استراتژیهای راهبردی کسبوکار خود را تغییر دهند. زمانیکه بحران اقتصادی رخ میدهد، مدیران کسبوکار به سه (چهار) گروه تقسیم میشوند؛ گروه اول افرادی هستند که تنها روی فرصتها و کانالهای فروشی که در دسترس قرار دارد متمرکز میشوند؛ گروه دوم افرادی هستند که بیاعتنا به بحرانهای به وجود آمده همچون گذشته سیر خطی کسبوکار خود را دنبال میکنند و بدون تردید در درازمدت صدمات اقتصادی شدیدی را متحمل خواهند شد؛ گروه سوم افرادی هستند که در مواجه با چنین معضلی قافیه را باخته و به واسطه هجمه اخبار منفی و شایعات مختلفی که میشنوند تصمیم میگیرند بهطور کامل کسبوکار خود را تعطیل کنند؛ اما در این میان گروه چهارمی نیز وجود دارند که موفق میشوند در بدترین شرایط ممکن نه تنها به فروش ادامه دهند، بلکه حیطه کاری خود را نیز گسترش داده و پیشرفت کنند. این گروه از مدیران ضمن آنکه روی ارائه محصولات و سرویسهایی با کیفیت تاکید میکنند، در چنین مواقعی استراتژیهای فروش بنیادینی را دنبال میکنند تا در بازار آشفته بتوانند متفاوت از سایرین ظاهر شوند. این استراتژیها جادویی نیستند و اغلب مدیران چه در داخل و چه در خارج بر پایه این پنج استراتژی راهبردی در زمان بحران اقتصادی به فعالیتهای تجاری خود ادامه میدهند. زمانی که اقتصاد آهنگ کند شدن به خود میگیرد، ترکیب جاری بازار دستخوش تغییر میشود. این مسئله بر روند تقاضا و نیازهای مشتریان تغییراتی به وجود میآورد. کسبوکارها در چنین شرایطی مجبور هستند استراتژیهای خود را تغییر دهند. بهطور مثال، تولیدکننده کفشی که در گذشته کفشهای سفارشی گرانقیمتی را تهیه میکرد، اکنون باید به دنبال تولید کفشهایی با قیمت متوسط باشد. این رویکرد نه تنها از بروز ضرر جلوگیری میکند، بلکه در درازمدت بر مشتریان تولیدکننده افزوده و ممکن است حتی سود بیشتری را عاید او کند. تنها صنعتی که با وجود شدیدترین رکودهای اقتصادی بازهم به حیات خود ادامه میدهد صنایع غذایی است. با توجه به اینکه محصولات خوراکی در اولین طبقه هرم زندگی مردم قرار دارند، چنین صنایعی معمولا ورشکسته نمیشوند. به همین دلیل است که مدیران شرکتهای بزرگ جهان حتی در عرصه فناوری در زمان بروز بحرانهای اقتصادی تصمیم میگیرند سهام مربوط به صنایع غذایی را خریداری میکنند. زمانیکه ارزش سهام یک تولیدکننده غذایی در بورس افزایش مییابد، سودی عاید مدیران میشود که این افراد سود به دست آمده را در کسبوکار اصلی خود تزریق میکنند تا به این شکل مشکل بحران اقتصادی تا حدودی کم رنگتر شود. نکته مهم دیگر تمرکز دوچندان بر فروش است. با ظهور بحران اقتصادی، تقاضای مشتریان کاهش پیدا میکند و بر همین اساس ضروری است که تیم فروش استراتژیهای بازاریابی و فروش را تغییر دهد. در برخی موارد بهتر است برخی از کارمندان بخش فروش که عملکرد ضعیفی دارند کنار گذاشته شوند، اما در مقابل به افرادی که عملکرد بهتری دارند، پاداشی پرداخت شود. فراموش نکنید فروش آنلاین در چنین زمانهایی برگ برندهای است که در اختیار دارید. سومین راهکاری که به شما در این زمینه کمک میکند تاکید دوچندان بر خدمات مشتری است. مشتریان یک شرکت همواره انتظار دارند بهترین خدمات پس از فروش را دریافت کنند. توجه داشته باشید برای کسبوکار شما تحویلدادن یک وبسایت یا یک تلویزیون به معنای پایان تراکنش نیست، بلکه سرآغازی بر استمرار موفقیت است. اگر خدمات پس از فروش برای یک مشتری مطلوب نباشد، نارضایتی فردی گسترش پیدا کرده و ضرر مالی سنگینی را متوجه شما خواهد کرد. چهارمین و مهمترین استراتژی مقابله با بحران اقتصادی کاهش قیمتها است. هرچه قیمت محصولات و سرویسهایی که ارائه میکنید، کاهش پیدا کنند، به همان نسبت رقابتپذیری کسبوکار شما افزایش پیدا میکند. کاهش قیمت محصولات خریداران بیشتری را متوجه کسبوکار شما میکند، اما متاسفانه برخی از شرکتهای ایرانی در چنین شرایطی سعی میکنند قیمتها را دوبرابر کنند. رویکردی که تنها از دست رفتن مشتریان را برای شرکتها به همراه خواهد داشت. در نهایت، مهمترین حربه شما برای مقابله با بحران اقتصادی تبلیغات است. شما در زمان بحران اقتصادی باید هزینهها را کاهش دهید که رویکردی معقول است، اما نباید هزینه تبلیغات و روابط عمومی خود را کاهش دهید. این بزرگترین اشتباهی است که برخی از کسبوکارهای ایرانی مرتکب میشوند. بدون تبلیغات، استراتژیهای بازاریابی شما موفق نخواهند بود. در فرآیند بازاریابی سعی کنید نگاه شما معطوف به اکثریت جامعه باشد. اگر ده هزار عدد از یک محصول را با قیمت پایین به فروش برسانید، بهتر از آن است که هزار محصول گرانقیمت را به فروش برسانید. به دلیل اینکه نام برند شما دست کم بر سر زبان بیست یا سی هزار نفر خواهد بود و بدون کمترین زحمت یک کمپین بازاریابی ویروسی را برای برند خود ایجاد کردهاید.