ما در عصری زندگی میکنیم که فناوریهای نوین با سرعتی مافوق تصور در مسیر پیشرفت قرار دارند. تکاپوی دنیای فناوری افراد عام و خاص را مجبور ساخته است بهدنبال جدیدترین ترندهایی باشند که تضمین میکنند حضور آنها در عرصه رقابت تداوم پیدا خواهد کرد. واقعیت این است که ایدئولوژی کسب و کار در سالهای اخیر تغییرات بزرگی را تجربه کرده است، به گونهای که حیات یک شرکت را دیگر نمیتوان منوط به سوددهی مداوم دانست.
سازمانها تنها در صورتی میتوانند به یک بازار رقابتی پرمنفعت و سودبخش دست پیدا کنند که از یک استراتژی اثربخش استفاده کرده باشند. بر همین اساس، شرکتها باید در جستوجوی ابزارهای رقابتی باشند، بهواسطه آنکه در عصر کنونی کمتر شرکتی را میتوان پیدا کرد که با اتکا بر راهکارهای سنتی این شانس را داشته باشد تا در زمین تجارت موفق شود.
شرکتها برای آنکه بتوانند بر رقبای خود غلبه کنند، باید بهدنبال راهکارها و ابزارهای نوینی باشند که منطبق بر قواعد جدید بازی است. تسلط بر قواعد جدید بهمعنای آن خواهد بود که شاید شرکتها در آینده خود موفق شوند قواعد جدیدی را تدوین کنند. یکی از قدرتمندترین ابزارهایی که در این زمینه پیش روی شرکتها قرار دارد هوش تجاری است. اصطلاح هوش تجاری اولین بار در سال 1865 از سوی ریچارد میلار دونز در دائرهالمعارف ضربالمثلهای بازرگانی و با اقتباس از رویکرد بانکداری معروف بهنام سر هنری به کار گرفته شد. اما این واژه در سال 1958 و زمانی که پژوهشگر برجسته آیبیام هنس پتر لون در مقالهای تخصصی به آن پرداخت، مورد توجه شرکتها قرار گرفت. اواخر دهه 80 میلادی کنفرانس بینالمللی تحلیل سادهتر دادهها در شهر رم کار خود را آغاز کرد. این کنفرانس اولین گام مؤثر در زمینه تحلیل ساده هوش تجاری بود. اما هوش تجاری چیست؟ هوشمندی به یک تفکر انتزاعی، شناخت، خودآگاهی، تعامل و استدلال محدود نمیشود، بلکه یادگیری، در اختیار داشتن، دانش، نگهداری اطلاعات، طرحریزی و حل مسئله را نیز در خود جای میدهد. این تعریف بهمعنای آن است که تفکر هوشمند بهگونهای از تصمیمگیری اشاره دارد که در آن نوآوری بر مبنای دادههای موجود به دست میآید. این تفکر هوشمند در زمان مواجه شدن با رخدادها بهشکلی کاملاً منعطف قادر خواهد بود فرصتهای جدیدی را به وجود آورد. با این تعریف میتوانیم یک سامانه هوشمند را سامانهای توصیف کنیم که عوامل هوشمند در همه اجزای آن به کار گرفته شده است. یک سیستم هوش تجاری این پتانسیل را دارد تا دانش خود را از طریق یادگیری متکی بر تجربیات قبلی و کسب دانش جدید بهبود بخشیده و افزایش دهد.
هریک از حوزههای بازرگانی، تجارت، کسب و کار و بعد سازمانی تعریف خاص خود را از این مفهوم دارند. به طور مثال، در بعد بازرگانی هوش تجاری به دانشی فراگیر اشاره دارد که از همه عوامل موجود بهمنظور تأثیرگذاری مثبت بر راهبردهای یک سازمان استفاده میکند. مشتریان، رقبا، محیط اقتصادی، فرآیندهای سازمانی و عملیاتی همگی بخشی از دانش مورد نیاز یک سیستم هوش تجاری هستند. اما از دید فناوری، هوش تجاری برمبنای یک معماری سازمانی شکل گرفته که با اتکا بر مجموعهای از فرآیندها، فناوریها و ابزارهای موجود در قالب پردازش تحلیل بر خط به تجزیه و تحلیل دادههای تجاری پرداخته که درنهایت بهمنظور اتخاذ دقیقترین تصمیمات هوشمند به کار گرفته میشوند. اما سؤالی که در این بین وجود دارد این است که چرا سازمانی باید از هوش تجاری استفاده کند؟ برای پاسخگویی به این سؤال باید به کارنامه مالی شرکتهایی که از مکانیسمهای مدرن مدیریت اطلاعات در حوزه کاری خود استفاده کردهاند نگاهی داشته باشیم.
این کارنامههای مالی به ما نشان میدهد شرکتهایی که از هوش تجاری در کسب و کار خود استفاده کردهاند، حداقل به میزان 20 درصد بهتر از رقبای خود در بازار سودآوری داشتهاند. هوش تجاری از آن جهت به وجود آمده است تا حجم گستردهای از دادهها را از طریق مجموعه ابزارهای فناوری تحلیل و تفسیر کند. این فناوری به سازمانها اجازه میدهد فرصتهای جدید را شناسایی و یک برنامه استراتژیک را با درکی عمیق پیادهسازی کنند، به طوری که مزیتهای رقابتی جدید و همچنین توسعه پایدار را برای سازمان به وجود آورند. هوش تجاری بهدنبال آن است تا دسترسی به دادهها را بهشکلی تعاملی و در اغلب موارد بیدرنگ امکانپذیر و یکپارچهسازی دادهها را تضمین کند و اطلاعات لازم را در اختیار مدیران و تحلیلگران قرار دهد تا تصمیمات صحیح و اطمینانبخشی را اتخاذ کنند.
چندی قبل با مدیر عامل شرکتی در حال گفتوگو بودم که بحث به هوش تجاری رسید. به او پیشنهاد دادم از هوش تجاری در حوزه کاری خود استفاده کند که از من سؤال کرد مزیت بهکارگیری هوش تجاری چیست؟ اکنون میخواهم جوابی که به او دادم را با شما به اشتراک بگذارم. به او گفتم شرکتهایی که خطمشی رو به توسعهای دارند، غالباً راهکارهای تحلیلی را بهشکل راهبردی مورد استفاده قرار میدهند. در این میان، هوش تجاری به سازمانها اجازه میدهد خوراک اطلاعاتی صحیح را در زمان مناسبی در اختیار کارکنان خود قرار دهند. اما برای آنکه بتوان یک سامانه کارآمد و دقیق هوش تجاری را پیادهسازی کرد، باید فعالیتهای یک سازمان مورد بررسی قرار گیرد و شاخصهای ارزشی سازمان بر مبنای نیاز مدیریت و برنامه استراتژیک در راستای توسعه تجاری سازمان تدوین شود. کافی است به فعالیت مجموعههایی همچون بیمارستانها، رستورانها، آژانسهای هوایی و... در خارج از کشور نگاهی داشته باشید تا مشاهده کنید هوش تجاری چگونه توانسته است به این مجموعهها در زمینه بهینهسازی مصرف منابع، دستیابی به حداکثر سودآوری و انجام دقیق کارها کمک کند.