مقدمه
جنبش تحقیق «علممحور» همانطور كه هو1(2004) اشاره میكند، جایگاهی برای روشهای كیفی در طرحهای تجربی آمیخته در نظر میگیرد. در چنین طرحهایی، روشهای كیفی ممكن است «بهتنهایی و یا بهصورت تركیب با روشهای كمی بهكار برده شوند كه شامل استفاده از طرحهای تجربی تصادفی است» (ص 49). طرحهای روش تركیبی بقایای مستقیم تجربهگرایی كلاسیك هستند. آنها سلسله مراتب روششناختی را در نظر میگیرند كه در آن، روشهای كمی در رأس قرار دارند و روشهای كیفی به نقشی عمدتاً كمكی تنزل پیدا میكنند، در دنبال كردن اهداف فنسالارانه انباشت دانش برای پاسخ به این سؤال كه چه چیزی بهتر است؟ [ص 53 و 54].
جنبش روشهای آمیخته، روشهای كیفی را از سكونتگاه طبیعیشان كه درون چارچوب انتقادی ـ تفسیری است، بیرون میكشند. تدلی2 و تشكری تحقیق را به دستهبندیهای دوگانهای تقسیم میكنند: «اكتشاف» در برابر «تأیید». كار كیفی به دستهبندی اول اختصاص دارد و تحقیق كمی به دستهبندی دوم [تدلی و تشكری، 2003، 15]. مانند مدل تجربی كلاسیك، ذینفعان مالی از گفتوگو و مشاركت فعالانه در فرایند تحقیق كنار گذاشته میشوند. این موضوع ابعاد دموكراتیك و گفتمانیاش را تضعیف میكند و احتمال این مورد را كه صداهای خاموش گذشته شنیده شوند، كاهش میدهد. همانطور كه هو (2004) هشدار میدهد: این فقط بنیادگرایان روش شناختی نیستند كه از این رویكرد استفاده میكنند. بلكه تعداد قابل توجهی از محققان تأثیرگذار و تحصیل كرده نیز به این كار میپردازند. این ممكن است نوعی بهخطر انداختن فضای سیاسی فعلی باشد یا میتواند واكنشی علیه زیادهرویهای مشاهده شده در پسامدرنیسم و یا هردوی آنها باشد. (ص 57).
تحقیق كیفی در برابر تحقیق كمی
كلمه «كیفی» به كیفیت هستی و فرایندها و معانیای كه بهطرز تجربی بهلحاظ كمیت، مقدار، شدت و فراوانی بررسی یا اندازهگیری نشدهاند، اشاره دارد. محققان كیفی بر ماهیت واقعیت كه بهصورت اجتماعی ساخته شده است، ارتباط نزدیك بین محقق و آنچه مورد مطالعه قرار میگیرد، و محدودیتهای موقعیتی كه تحقیق را شكل میدهند، تأكید دارند. چنین محققانی بر موجودیت آكنده از ارزش تحقیق تأكید دارند. آنها بهدنبال پاسخ به سؤالاتی هستند كه تأكید دارند، تجربه اجتماعی چگونه خلق و دارای معنا میشود. در مقابل، مطالعات كمی بر اندازهگیری و تحلیل روابط علی بین متغیرها و نه فرایند تأكید میكنند. طرفداران چنین مطالعاتی ادعا میكنند كه كارشان از یك چارچوب ارزشگذاری رهایی یافته است.
انجام كاری یكسان به طریقی متفاوت
مسلماً هم محققان كیفی و هم محققان كمی «تصور میكنند، آنچه درباره جامعه میدانند، ارزش بازگو كردن برای دیگران را دارد و آنها از تنوعی از شكلها، رسانهها و ابزار برای بیان نظرات و یافتههایشان استفاده میكنند».
تحقیق كیفی از تحقیق كمی در پنج اصل مهم متفاوت است:
این نقاط تفاوت كه در ادامه مورد بحث قرار خواهند گرفت، دائماً به سیاستهای تحقیق و به كسی كه قدرت ارائه راهحلهای درست را برای مشكلات اجتماعی دارد، اشاره میكنند.
1. كاربرد اثباتگرایی3 و پسا اثباتگرایی4: هر دوی این رویكردها توسط سنتهای اثباتگرایی و پسا اثباتگرایی در علوم طبیعی و اجتماعی شكل میگیرند. در مدل اثباتگرایی، این اعتقاد وجود دارد كه واقعیتی در خارج از ما وجود دارد كه باید مطالعه، بررسی و فهمیده شود. در حالیكه پسا اثباتگرایان بحث میكنند كه واقعیت هیچگاه نمیتواند كاملاً فهمیده شود و فقط تا حدودی قابل فهم است. سنتهای اثباتگرایی و پسا اثباتگرایی سایهای بلند بر پژوهشهای كیفی میاندازند. بهصورت تاریخی، تحقیق كیفی در چارچوب فكری اثباتگرایی تعریف شده است؛ جایی كه محققان كیفی سعی داشتند، تحقیق اثباتگرایانه خوبی ارائه دهند كه روشها و فرایندها دقت و جزئیات بیشتری را داراست. از چنین منظری است كه برخی محققان كیفی اواسط قرن بیستم، یافتههای مشاهده مشاركتی را بهصورت كمابیش آماری گزارش كردهاند.
2. پذیرش خردمندی پسامدرن: استفاده از روشها و مفروضات كمّی پسامدرن توسط نسل جدید محققان كیفی كه به خردمندی پسا ساختارگرایی و یا پسامدرن وابستهاند، رد شده است. این محققان معتقدند كه روشهای اثباتگرایانه یكی از طرق بازگو كردن روایت درباره جوامع و جهانهای اجتماعی هستند. این روشها كه ممكن است بهتر یا بدتر از روشهای دیگر نباشند، فقط انواع متفاوت داستان را بازگو میكنند. بسیاری از اعضای نظریه انتقادی، ساختارگرایی، پساساختارگرایی و مكتب فكری پسا مدرن، معیارهای اثباتگرایانه و پسا اثباتگرایانه را، زمانی كه كار خودشان را ارزیابی میكنند، رد میكنند. آنها این مقیاسها را غیرمرتبط به كارشان میدانند و اظهار میدارند كه چنین معیارهایی فقط نوع خاصی از علم را تولید میكنند؛ علمی كه صداهای بسیاری را خاموش میكند.
3. جلب نقطهنظر شخص: هر دو گروه محققان كیفی و كمی با نقطهنظر شخص در ارتباطاند، اگرچه محققان كیفی فكر میكنند كه میتوانند به دیدگاه كنشگر از طریق مصاحبه و مشاهده دقیق نزدیكتر شوند. آنها ذكر میكنند كه محققان كمی به ندرت میتوانند به دیدگاه كنشگران دست یابند و این بدان دلیل است كه آنها باید به روشها و اصول تجربی غیراجتماعیتر و استنتاجیتر متكی باشند.
4. بررسی محدودیتهای زندگی روزمره: احتمال بیشتری وجود دارد كه محققان كیفی در برابر محدودیتهای جهان اجتماعی روزمره قد علم كنند و با آنها مواجه شوند. آنها این دنیا را در عمل میبینند و یافتههایشان را در آن جای میدهند. این در حالی است كه محققان كمی مطالب را از این دنیا انتزاع میكنند و به ندرت آن را مستقیماً مورد مطالعه قرار میدهند.
آنها بهدنبال علمی قانونساز بودند كه براساس احتمالاتی است كه از مطالعه تعداد زیادی از موارد منتخب تصادفی استخراج شدهاند. چنین اظهاراتی فراتر و خارج از محدودیتهای زندگی روزمره قرار دارند.
5. محفوظ نگه داشتن توصیفات غنی: محققان كیفی معتقدند كه تشریحات غنی دنیای اجتماعی ارزشمند هستند، در حالیكه محققان كمی با تعهدات قانونمند و اصول اخلاقیشان كمتر درگیر چنین جزئیاتی هستند. محققان كمی عمدتاً كمتر درگیر توصیفات غنی میشوند؛ بهدلیل اینكه چنین جزئیاتی فرایند توسعه تعمیمسازی را مختل میكند.
تنشهای موجود در تحقیق كیفی
این سادهانگارانه است كه تصور كنیم تمام محققان كیفی مفروضات یكسانی درباره نكات متمایزی دارند كه در بالا ذكر شد. همانطور كه توضیح داده میشود، تفاوتهای اثباتگرایانه، پسا اثباتگرایانه و پسا ساختارگرایانه، گفتمانهای تحقیق كیفی را تعریف میكنند و شكل میدهند. واقعگرایان و پسا اثباتگرایان در سنت تحقیق تفسیری ـ كیفی، از پساساختارگرایان بهدلیل داشتن گرایشهای متنی ـ روایتی انتقاد میكنند. این منتقدان میگویند: چنین كاری شرایطی ایجاد میكنند، همانند شرایطی كه شخص ناشنوا در ارتباط با اجتماعش دارد.
مقاومت نسبت به مطالعات كیفی
مقاومتهای آكادمیك و رشتهای در برابر تحقیق كیفی نشانگر سیاستهایی است كه در این گفتمان جای گرفتهاند. تحقیق كیفی چالشهای بسیاری دارد. همانطور كه سیل، گوبو، گوبریوم و سیلورمن (2004) میگویند: این انتقادات را از طریق متمایز كردن تحلیلی نقش سیاسی (بیرونی) روششناسی [كیفی] از نقش آئیننامهای (یا داخلی)اش بهتر میتوانیم بفهمیم. سیاست، روششناسی را در داخل و خارج از آكادمی قرار میدهد. مسائل آئیننامهای توضیح میدهند كه چگونه روششناسی كیفی بهمنظور تولید دانش درباره دنیا بهكار میرود. غالباً مسائل سیاسی و آئیننامهای تلاقی میكنند. گاهی سیاستمداران و دانشمندان «سختگیر»، محققان كیفی را روزنامهنگار و یا دانشمندانی سهلگیر میپندارند. حتی كار محققان كیفی را غیرعلمی و یا فقط اكتشافی و ذهنی ارزیابی كردهاند و آن را بیشتر انتقادگرایی دانستهاند تا نظریه یا علم. و یا آن را بهعنوان حالتی از ماركسیسم یا انسانگرایی سكولار، بهصورت سیاسی تفسیر كردهاند. علوم تجربی (اثباتگرایانه) مانند فیزیك، شیمی، اقتصاد و روششناسی غالباً بهعنوان دستاوردهای بزرگ تمدن غرب شناخته میشوند و در كنشهایشان تصور بر این است كه «حقیقت» میتواند از عقیده و سوگیریهای شخصی فراتر برود.
پینوشتها
1. How
2. Teddlie
4. positivism
5. Post- positivism
منبع
مقاله حاضر برگرفته از مقاله
«The discipline and practice of qualitative research»