به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ «دانشگاه و چالشهای جامعه ایرانی» و «جامعهشناسی و رنجهایش» عناوین جدیدترین آثاری است که به قلم تقی آزادارمکی منتشر شده است. کتاب «دانشگاه و چالشهای جامعه ایرانی» ذیل مجموعهای که پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی درباره دانشگاه از صاحبنظران ایرانی منتشر کرده، روانه بازار کتاب شده است. آزادارمکی در این اثر تاکید میکند که دانشگاه یکی از اصلیترین و اثرگذارترین نهادهای اجتماعی در جهان مدرن است. دامنه اثرگذاری این نهاد ساختار جامعه و نحوه استقرار آن در نظام نهادی و سازمانی را نیز در برمیگیرد. اگر جامعه دارای ساختار پهندامنه با سابقه تاریخی به لحاظ علمی و دانشی باشد، این نهاد بیشتر در ساخت اذهان و ایجاد الگوهای جدید رفتاری و سامان سیاسی و توسعهای نقش خواهد داشت. در صورتی که جامعه دارای ساختاری بسیط و ساده باشد، دانشگاه در آن نقش واحد با دامنه محدود خواهد داشت. در نتیجه کارکرد دانشگاه با ساختار نظام اجتماعی و سیاسی مرتبط خواهد شد.
بهعبارتدیگر، داوری در مورد دانشگاه بدون توجه به ساختار جامعه و روند تحولات دانشی و علمی و بینشی آن غیرفنی است. با این نگاه میتوان به داوری جایگاه و نقش دانشگاه در سامان حیات اجتماعی ایران در مقایسه با دیگر کشورهای جهان پرداخت. این داوری ما را از مطلقگویی در باب دانشگاه دور خواهد ساخت. به زعم او، دانشگاه اساسا در ایران در ادامه سنت علمی و فکری شکل گرفته است و حیات آن هم میتواند از این منبع مهم متاثر باشد.
آزادارمکی در کتاب «جامعهشناسی و رنجهایش» نیز بیان میکند که چگونه جامعهشناسی یکی از اصلیترین رشتههای علوم اجتماعی در ایران از بدو شکلگیری و توسعهاش در معرض چالشهای اساسی قرار گرفته است. سخن از چالشهایی چون «بحرانی بودن»، «ناکارآمدی»، «مشکلات ساختاری و سازمانی»، و در نهایت «پایان جامعهشناسی» موجب شده است تا درک روشنی از نحو ظهور و توسعه و مشکلات آن فراهم نشود. درحالیکه شواهد متعدد نشان از اثرگذاری این علم در فهم تحولات اجتماعی و فرهنگی از یک طرف و سامان اجتماعی و فرهنگی از طرف دیگر دارند.
بدین لحاظ میتوان مدعی شد که جامعهشناسی علمی است متعامل با نظام اجتماعی که در مسیر حرکت از ساحت بسیط و تکساحتی به پیچیده و محوری دچار مجموعهای از رنجها شده است. این رنجها ریشه در نحوه ظهور و توسعه، مناسبات درونی آن، نوع رابطهاش با نظام سیاسی و فرهنگی، و نحوه برخورد و داوری اصحاب علوم و معارف دیگری چون فلسفه، روانشناسی، علوم سیاسی، ایدئولوژیها و ... دارد. هر یک از این حوزهها و فضاها رنج و غم و مشقت متفاوتی برای جامعهشناسی به ارمغان آوردهاند. در این کتاب سعی شده است تا ضمن اشاره به این رنجها و نحوه اثرگذاریشان بر کالبد کلی جامعهشناسی، امکانهای خروج و ساماندهی آن مورد مداقه قرار گیرد.
با تقی آزادارمکی به بهانه انتشار این کتاب و اثر جدید دیگرش «جامعهشناسی و رنجهایش» گفتوگویی داشتیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
کتاب «دانشگاه و چالشهای جامعه ایرانی» برای نخستین بار در نمایشگاه کتاب رونمایی شد. لطفا درباره ایده اصلی این کتاب توضیح دهید؟
این کتاب شامل مجموعهای از گفتوگوها و یادداشتهای من در حوزه دانشگاه است و در راستای انتشار سلسله کتابهای تاملات صاحبنظران به چاپ رسیده است. همچنین کتاب دیگری با عنوان «جامعهشناسی و رنجهایش» را برای نخستین بار در نمایشگاه کتاب عرضه کردم که اثر خوبی است چون من با رویکرد جدیدی از رویکرد جامعهشناسی ایران دفاع کردم و کتاب ساده و تندی به نظر میآید. این کتاب را نشر تیسا منتشر کرده است.
کتاب «جامعهشناسی و رنجهایش» را میتوان ادامه آثاری دانست که شما در پروژه خود در دفاع از جامعهشناسی ایرانی تعریف کردهاید؟
من حدود 6 کتاب در جامعهشناسی نوشتم. جامعهشناسیِ جامعهشناسی در ایران جامعهشناسی مناقشه برانگیز، علم و مدرنیته، یک عمر روی صندلی و همین کتاب «جامعهشناسی و رنجهایش» از جمله آثاری است که در این پروژه فکری خود آن را دنبال میکنم. من میخواهم جامعهشناسی ایران را با ملاحظه اینکه یک پدیده تاریخی است روایت کنم تحولات، آسیبها، مشکلات، نتایج و آثارش را بر ساختار جامعه ایرانی بررسی کردم. من با تمی با عنوان جامعهشناسی ایرانی این بحث را طرح کردم و فکر میکنم بیشترین تولیدات من در زمینه جامعهشناسی ایرانی بوده و از نتایج تحقیقات آن راضی هستم.
در شرایطی که جامعهشناسی مانند سایر رشتههای علوم انسانی در هجمه قرار گرفته چقدر فکر میکنید که انتشار کتاب به دفاع از علوم انسانی کمک کند؟
من سعی کردم از جامعهشناسی به معنای آن چیزی که با جامعه ایرانی ارتباط دارد دفاع کنم. در این راستا هم دفاع من مرتبط با واقعیتهاست تا مبتنی بر ایدئولوژی! نقد من در این آثار به فضای ایدئولوژیکی است که بر آثار سلطه پیدا کرده است. تلاش من هم مفید بوده و توانسته ژانر و نیروهایی را تولید کند و افراد دیگری هم در این زمینه قلم زدند.
نقد شما به سلطه فضای ایدئولوژیک شامل طرح علوم انسانی اسلامی هم میشود؟
فرقی نمیکند علوم انسانی اسلامی هم زیرشاخهای از جامعهشناسی اسلامی و... است من از جامعهشناسی ایرانی سخن میگویم که شاخصههایش این است که در یک فرایند طولانی و 80 ساله توانسته خودش را با شرایط تطبیق دهد و به مسائل جامعه ما بپردازد. جامعهشناسان ایرانی اکنون مسائل مختلفی از جامعه ایرانی را توانستهاند مورد تحلیل و بررسی قرار دهند و برای این کار روش تحقیق داشتهاند. امروز بهترین تصویر از بحرانها و تحولات اجتماعی جامعه ایران را جامعهشناسان ایرانی ارائه کردهاند که از آن جمله میتوان به اتفاقاتی که در حوزه خانواده ایرانی افتاده و یا تحولات دولت ایرانی، مصرف ایرانی، و ... توسط جامعهشناسان ایرانی بررسی شده و آنها در اینباره همیشه حرف برای گفتن داشتهاند. اکنون ما در ایران معاصر جامعهشناسان نامداری داریم که همه مدعی هستند و میتوانند به نظام سیاسی کمک کرده و آنها را از بحران خارج کنند.
اکنون چه آثار دیگری در حوزه جامعهشناسی در دست تالیف دارید؟
درحال حاضر دو سه کتاب را تالیف میکنم که یکی از آنها دنباله پروژه مطالعه جامعهشناسی ایرانی است که با عنوان «جامعهشناسی و مدیریت» است و در آن ظهور رشته مدیریت در ایران را بررسی میکنم. اکنون مدیریت سیطره خود را افزایش داده و همه فعالان این کشور میخواهند مدیریت کنند تا با مدیریت جامعه ایرانی را به نقطه مطلوب برسانند و این گرفتاری است که برای جامعهشناسی و دانش فنی علم به وجود آمده است. کتاب دیگر من درباره جامعهشناسی ایران با عنوان «جامعه ناهموار» به چاپ میرسد و مرتبط به بررسی خانواده ایرانی است که در آن روابط جنسی را بررسی کردم.