نویسنده «انسان خردمند» از کتاب تازه خود گفت
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[14 Dec 2018]
[ یووال نوح هراری]
یووال نوح هراری این روزها کتاب «21 درس از قرن 21» را روانه بازار کرده است؛ کشف و شهود مشکلها و مسائلی که انسان امروز با آن روبهرو است. این نویسنده 42 ساله دانشآموخته مقطع دکتری تاریخ از دانشگاه آکسفورد ایده جریان آزاد اطلاعات را بسیار خطرناک میداند و در عین حال معتقد است در گفتگو با مردم باید به آشکارترین و شفافترین شکل ممکن سخن گفت. از هراری «انسان خردمند: تاریخ مختصر بشر» و «انسان خداگونه: تاریخ مختصر آینده» در ایران با استقبال بسیار خوب مواجه شده است. آنچه پیش رو دارید، بخشهایی از گفتگوی استاد دانشگاه اورشلیم با گاردین است.
نویسنده «انسان خردمند» از کتاب تازه خود گفت
شما در حال حاضر یک روشنفکر شناختهشده و بسیار موفق هستید. این تبدیل شدن به یک چهره جهانی چه تغییری در شما ایجاد کرد؟
خب حالا دیگر وقت آزادم کمتر شده است. دور دنیا را میگردم، به کنفرانسها میروم و مصاحبه میکنم. آنچه میگویم اساسا تکرار چیزهایی است که فکر میکنم میدانم و وقتم برای پژوهش در یافتههای تازهتر کمتر و کمتر شده است. تا چند سال پیش من یک استاد ناشناخته تاریخ با تخصص قرون وسطی بودم و حدود پنج نفر در گوشه و کنار دنیا مخاطب داشتم که مقالههایم را میخواندند. به همین دلیل شوکه میشوم وقتی میبینم به جایگاهی رسیدهام که چیزی مینویسم و میلیونها نفر آن را میخوانند. در مجموع از آنچه پیش آمده بسیار خرسندم. قرار نیست شما فقط گوینده باشید و باید گوشی هم برای شنیدن باشد. این امتیازی است که من حالا دارم.
چطور درباره مبرمترین پرسشهای عصر حاضر به نتیجه میرسید؟
باید اعتراف کنم «21 درس از قرن 21» آسانترین کتابی است که نوشتهام، چرا که بر اساس گفتگوهایم با مردم شکل گرفته است. محتوای آن بیشتر برگرفته از پرسشهایی است که در گفتگوهای و دیدارهای عمومیام مطرح میشود. دو کتاب پیشین من درباره گذشتههای دور و دراز انسان و آینده دور و دراز بودند اما شما نه میتوانید در گذشته زندگی کنید نه در آینده. شما فقط در زمان حال زندگی میکنید. پس جز در نظر گرفتن این بینشهای طولانیمدت و حرف زدن درباره بحران مهاجرت، برگزیت یا خبر جعلی، چه نکتهای باقی میماند؟
فکر میکنید مردم درکی از پیامدهای انقلابهای بیولوژیکی و اطلاعاتی این دوران دارند؟
پنج سال پیش حرف زدن از هوش مصنوعی بسان موضوعی علمی تخیلی بود. هر چند در دنیای دانشگاه و بخش خصوصی مردم دستکم درباره ظرفیتهای آن آگاه بودند اما در حوزه سیاسی و گفتمان عمومی به ندرت چیزی درباره آن میشنیدید. بعد چند حکومت فهمیدند چه اتفاقی دارد رخ میدهد و به نظرم این چینیها بودند که اول متوجه ماجرا شدند. معتقدم این پیشآگاهی امروز ریشه در ترس ملی آنها از انقلاب صنعتی دارد؛ وقتی قطار را از دست دادند و عقب ماندند و به شدت ضربه خوردند. آنها هر کاری از دستشان بربیاید میکنند تا در انقلاب هوش مصنوعی پیشرو باشند. در یک سال اخیر اروپاییها و آمریکاییها هم در جریان قرار گرفتند و حالا ما به سوی یک رقابت مسلحانه تمامعیار در حوزه هوش مصنوعی پیش میرویم که به نظرم بسیار خطرناک است.
شیوه نگارش شما بسیار روشن و شفاف است. با این حال چرا برخی همچنان نسبت به متنها سوءتفاهم دارند؟
خیلی هم زیاد و البته قابل درک است. گاهی به این دلیل است که آنها واقعا نمیخواهند بفهمند. گاهی هم به این دلیل که بسیاری از موضوعها تازه و پیچیده هستند. معتقد نیستم که با خواندن یک کتاب بتوان به درکی کامل از همه این مضامین رسید. این مسئولیت دانشمندان است که به شفافترین شکل ممکن حرف بزنند، به ویژه وقتی بحث عموم مردم در میان باشد. ضمن اینکه خودم گرفتار این توهم نیستم که نوشتههایم آنگونه فهمیده میشوند که من در ذهن دارم.
شما میگویید برای داشتن اطلاعات خوب باید پول خرج کنیم. از سوی دیگر، ساکنان سیلیکون ولی معتقدند اطلاعات باید آزادانه در اختیار همه باشد و روزنامههای آنلاین تا حدودی همین هدف را دنبال میکنند. آیا این کار هوشمندانه است؟
ایده جریان آزاد اطلاعات بسیار خطرناک است به ویژه وقتی پای صنعت خبر به میان میآید. اگر انبوه اطلاعات آزاد وجود داشته باشد، پس چطور باید توجه مردم را جلب کرد؟ اینجا دیگر خبر و اطلاعات به کالای واقعی تبدیل میشود. در حال حاضر رقابتی شدید برای جلب توجه شما در جریان است و بعد نوبت به فروختن این توجه به آگهیدهندگان و سیاستمداران و نظایر اینها میرسد تا آن را خرج ساختن داستانهای احساسیتر و احساسیتر (صرفنظر از درستی یا مرتبط بودن) کنند. برخی از خبرهای جعلی کار هکرهای روسی است اما تولید انبوه آنها خیلی ساده مدیون ساختارهای انگیزشی اشتباه است. هیچ جریمه و تنبیهی برای ساختن یک داستان اشکانگیز نادرست وجود ندارد. ما با طیب خاطر برای غذا، لباس و خودروی باکیفیت هزینه میکنیم اما چرا نظرمان درباره اطلاعات باکیفیت اینگونه نیست؟
ما در عصر دگرگونیهای لحظهای بیسابقه زندگی میکنیم. آیا انسان برای تابآوردن این دگرگونیهای شدید و سریع ساخته شده است؟
باید منتظر ماند و دید. ترس من بیشتر روانی است؛ اینکه ما از نظر روانی تاب تحمل این سطح از دگرگونی را داریم یا نه. میزان تغییر در دو قرن اخیر شدت گرفته است. مادربزرگ من 93 سال دارد و حالش خوب است. پس ما دوام میآوریم اما اینکه میتوانیم همچنان ادامه بدهیم، هیچ تضمینی وجود ندارد. باید منابعمان را بیشتر در حوزه تابآوری روانی مردم سرمایهگذاری کنیم.
معنی مراقبه برای شما چیست و چرا اهمیت دارد؟
برای من روشی برای درک واقعیت است؛ ابتدا برای خودم و بعد واقعیت دیگر بخشهای جهان بدون هر گونه داستان و خیال و اسطوره. هدف فقط دیدن چیزی است که در واقعیت رخ میدهد. مهمترین پرسش برای من است که چطور تفاوت میان واقعیت و خیال را بیان کنم و به همین دلیل مراقبه بخشی مهم از زندگی من است. اینکه مراقبه برای دیگران هم همین اندازه مهم باشد، به خود هر فرد بستگی دارد. در بخش آخر کتاب بیشتر نگران این بودم که نکند آنها فکر کنند مراقبه میتواند همه مسائل و مشکلها را حل کند.
ماجرای دیدار شما با ناتالی پورتمن در لندن چیست؟
به نظرم ایدهای جالب آمد. او نه صرفا یک ستاره سینما، بلکه انسانی بسیار باهوش با پیشینه قوی در حوزههای علم و روانشناسی است. از این رو، همکلام شدن با کسی که به این دو اردوگاه تعلق دارد، جذاب خواهد بود. مسائل از نقطهای که او در آن ایستاده متفاوتتر به نظر میرسند. (دیدار و گفتگوی هراری و پورتمن روز 27 سپتامبر در تالار مرکز وستمینستر در لندن برگزار میشود.)
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: