توانمند باشید، تا عرصه را به سایرین واگذار نکنید.
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[26 Jan 2018]
[ حمیدرضا مازندرانی]
اگر اهل مطالعه در زمینه فناوری اطلاعات باشید، احتمالاً با این گزاره موافق هستید که بسیاری از نوشتههای تحلیلی در وبسایتها و نشریات با رویکردی به فرم «چنین بود و چنان شد» یا «چنین است و چنان خواهد شد» نوشته میشوند؛ یعنی در گذشته یک وضعیتی وجود داشته که به لطف پیشرفتهای علمی به وضعیتی متفاوت و بهتر از قبل بدل گشته است. یا این که امیدوار هستیم پیشرفتهای بعدی در علم و دانش شرایط فعلی را بهبود بخشد.
برای نمونه، مقالاتی با عناوین زیر یا مشابه آن در مطالب ماهنامه شبکه یا مراجع فارسی و انگلیسی دیگر آشنا به نظر میرسد:
- پردازش ابری راهاندازی استارتآپها را سادهتر کرده است.
- اینترنت اشیاء مصرف انرژی را در خانههای هوشمند بهینه میسازد.
- یادگیری عمیق به یاری صنعت پردازش تصویر خواهد آمد.
و بسیاری نمونههای دیگر...
این نوشتهها نه تنها جذاب و خواندنی هستند، بلکه برای درک دنیای پساصنعتی ضروری به نظر میرسند. اگر ندانیم که فضای کسب و کار به کدام سو در حرکت است، فناوریهای جدید چه مسائل اجتماعی و اخلاقی پدید میآورند، و فناوری چگونه زندگی ما را آسودهتر ساخته است، قطعاً تصمیمگیریهای ضعیفتری در بُعد فردی و اجتماعی خواهیم داشت. اما پرسش اصلی اینجاست: توانا بود هر که دانا بود؟!
حکیم ابوالقاسم فردوسی مصرع فوق را در آغاز کتاب جاودانهاش شاهنامه آورده است، تا بر اهمیت دانایی تاکید کرده باشد، دانشی که دل پیر را بُرنا میسازد... اما واقعیت این است که دانایی تنها یک شرط لازم برای توانایی است، نه شرط کافی. در همین حوزه فناوری، اگر بدانیم که فناوریهای جدید کدام است، شرکتهای بزرگ چه محصولاتی را عرضه میکنند و خلاصه در دنیای علم و فناوری چه خبر است، این به تنهایی ما را توانمند نمیسازد.
نگارنده این مطلب، چندی پیش از یک نمایشگاه تخصصی کامپیوتر و فناوری اطلاعات بازدید کرد، اما دریغ از حضور پرشمار شرکتهایی که فناوریهای روز را طراحی و عرضه نمایند. در عوض، تا دلتان بخواهد سیدی، گوشی موبایل و اقلام مرتبط به فروش میرسید. هدف نقد این نمایشگاه نیست (که اگر بود نام آن را ذکر میکردیم). هدف، مطرح ساختن این حقیقت است که ما باید در این عصر پیشرفتهای خیرهکننده علمی و صنعتی توانمندتر شویم. اگر توانمند نباشیم، به ناچار عرصه را به سایرین واگذار خواهیم کرد.
اما چه باید کرد؟ پاسخ به این پرسش یک الگوی کلّی و مشخص دارد: «کسب دانش و سپس حرکت به سوی توانمندی»، اما تعبیر این الگو برای هر کدام از ما میتواند منحصربهفرد باشد. برای مثال، اگر مدیر یک شرکت بازاریابی هستید، ابتدا خود را متقاعد سازید که شیوه سنتی بازاریابی دیگر پاسخگو نیست. در گام بعدی، با شیوههای نوین بازاریابی آشنا شوید: ابزارهای هوش مصنوعی، وبسایتهای تحلیل کسب و کار و هر آنچه که سودمند به نظر میرسد. این آشنایی با مطالعه فراوان، به کار گرفتن مشاوران آگاه و بررسی تجربیات افراد و شرکتهای موفق حاصل میشود.
گام آخر: ابزارها و دانستهها را برای بهبود شاخصهای کسب و کار خود به کار ببرید؛ روندی که اگر چه سخت و دشوار، اما پرفایده و حتی ضروری است. خلاصه این که اگر نتوانیم دانایی را به توانایی بدل سازیم، در کسب و کار خود پایدار نخواهیم ماند.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: