مديريت استرس
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[24 Mar 2018]
[ مجيد يوسفي ]
استرس:
عموماً استرس مي تواند از محيط (استرس موقعيتي) يا از ويژگي ها و خصوصيت هاي شخصي فرد (استرس ذهني) ناشي شود. استرس موقعيتي مي تواند از همه مسايل زندگي ما سرچشمه بگيرد. ما در خانه، مدرسه و در روابط متقابل با افراد ديگر و علاوه بر اين ها، در محيط کار در معرض عامل استرس آفرين گسترده و فراواني قرار داريم.
بدون ترديد، همه اين منابع گوناگون استرس روي هم انباشته شده و به سطح عام استرس ما اضافه مي شود. به اين معنا که استرس به وجود آمده در خانه مي تواند به استرس ناشي از کار افزوده شود و بالعکس. بيشتر محققين استرس اين مساله را تشخيص داده و تاکيد مي کنند که زمان مطالعه استرس توجه به تصوير همه جانبه کل استرس فردي مهمتر است تا توجه به تنها استرس ناشي از محيط کار مي باشد.
●منابع سازماني استرس کاري: استرس آفرين هاي موقعيتي
بخش اعظم استرس کارگري از عوامل استرس آفرين محيط کار سازماني ناشي مي شود. قسمتي از اين استرس سازماني از خود وظايف کاري، مانند ضرورت هاي فيزيکي و روان شناختي انجام وظايف به وجود مي آيد. استرس سازماني، از آنجايي که سازمان هاي کاري نظام هاي پيچيده اجتماعي هستند که در آنها يک کارگر بايد با افراد بي شماري در تعامل باشد ممکن است از نقش هاي کار بروز کند. بنابراين، انواع گوناگون روابط کاري که بايد به منظور عملکرد موفقيت آميز وظايف کاري براي کارگر ايجاد و اجرا شود مي تواند به استرس منجرگردد. اين دو نوع استرس موقعيتي ـ استرس ناشي از وظيفه کاري و نقش کارـ مي تواند به مقدار زيادي توسط اقدامات مديريت سبک و قابل تحمل شود.
●استرس آفرين هاي مربوط به وظايف کار
سنگيني کارـ يک منبع عادي استرس ناشي از وظايف کار سنگيني کار است. که زماني به وجود مي آيد که انجام وظيفه به سرعت زياد، توليد بيشتر، يا تمرکز زيادتر نيازمند باشد. اعتقاد همگاني بر آن است که سنگيني کار يکي از بزرگترين عوامل استرس کاري مي باشد. تحقيقات انجام گرفته درباره سنگيني کار نشان مي دهد که اين خصوصيت کار به شاخص هاي فيزيولوژيکي استرس مانند افزايش کلسترول خون و افزايش ضربان قلب، روان شناختي استرس، و بالاخره به کيفيت پايين کار و رضايت شغلي وابسته مي باشد. در حقيقت، سنگيني کار به مثابه منبع عادي استرس براي مشاغل گوناگوني مانند کارکنان اداري، سربازان ، کنترل کنندگان ترافيک هوايي و کارکنان بهداشت و درمان معرفي شده است.
زير بهره وري ـ در حالي که سنگيني کار مي تواند موجب استرس شود، کار کم داشتن ـ زير بهره وري ـ هم مي تواند استرس آفرين باشد. زير بهره وري، زماني که کارگر احساس کند شغل او از تمام دانش، مهارت ها يا توانايي هاي مربوط به کار او استفاده کامل نمي کند، يا زماني که شغل خسته کننده و يکنواخت است ممکن است به وجود آيد. بعضي از فارغ التحصيلان دانشگاه در مناصب سطح پايين کار اداري يا ارائه خدمات به مشتري ممکن است به علت عامل زير بهره وري و عدم استفاده از دانش و مهارت هاي خود احساس مقداري استرس کنند.
●استرس آفرين هاي مربوط به نقش کار
ابهام شغلي ـ منبع بالقوه استرس ناشي از نقش کار ابهام شغلي است که زماني رخ مي دهد که جنبه هاي مختلف يک شغل مانند وظايف و نيازمندي هاي آن به طور روشن و شفاف طرح نشده باشد. زماني که کارگران از مسئوليت ها و وظايف خود مطمئن نيستند استرس بروز مي کند. گاهي اوقات از ابهام شغلي به عنوان «عدم قطعيت شغلي» ياد مي شود. با وصف اين عدم قطعيت حاصل از عدم وجود بازخورند منظم عملکردي بکار برده شود که با نحوه انجام کار خوب يا ضعيف از طرف کارگر سرو کار دارد . تحقيقات انجام شده به اين نتيجه رسيده اند که سرپرستان با روشن کردن نقش ها وظايف کار زيردستان مي توانند در کم کردن عدم قطعيت شغلي تاثير فوق العاده داشته باشند. درک اين مساله که عدم قطعيت شغلي روي رضايت شغلي تاثير منفي داشته باشد اهميت نقش سرپرستان را در کاهش عدم قطعيت و استرس حاصل از آن برجسته مي کند.
تعارض بين نقش ها هم مي تواند رخ بدهد و هم مي تواند به منبع استرس مبدل شود. براي نمونه، کار يک کارگر ممکن است به اضافه کاري طولاني نيازمند باشد که با نقش کارگر در خانواده به مثابه همسر يا ولي تعارض پيدا مي کند. يا اگر کارگر مجبور باشد در کارخود نقش هاي متفاوتي را به طور همزمان به عهده بگيرد همين مساله ممکن است به استرس منجر گردد.
عدم کنترل - يک منبع مهم ديگر استرس کاري از اين احساس عدم کنترل بخصوص در بين مشاغل سطوح پايين و يا در سازمان هاي ساختاري امري کاملاً عادي است. مشاغلي که کاملاً محدودند و قوانين بر آنها مسلط است آنچنان که کارگران نمي توانند هيچ نوع تاثيري در تصميمات کار و شيوه عمل محيط کار داشته باشند احتمالاً و بخصوص براي آن کارگراني که مي خواهند در کارخود اثر گذار باشند، در رديف مشاغل استرس آفرين قرار مي گيرند. تحقيقات نشان داده اند که فراهم کردن نوعي قدرت کنترل روي محيط کار در کارگران از طريق شيوه هايي مانند توجه به نظريه آنها در فرآيند تصميم گيري يا ايجاد امکان براي تنظيم نقشه وظايف خود، استرس کارگري را کاهش و رضايت شغلي را افزايش مي دهد.
از طرف ديگر، بررسي هايي وجود دارد که معتقدند احساس عدم کنترل روي شغل خود ممکن است براي بسياري از کارگران استرس آفرين نباشد و ممکن است اين مساله درست باشد که انواع متفاوت کارگران کم و بيش نسبت به داشتن قدرت کنترل روي شغل حساس هستند. در حقيقت نتايج تحقيقات نشان داده است که اين خصوصيات ويژه شخصيتي است که تعيين مي کند آيا فردي به علت عدم وجود کنترل روي شغل خود دچار استرس مي شود يا نه.
شرايط فيزيکي کار ـ شرايط فيزيکي در محيط کار يکي ديگر از منابع سازماني است که به استرس کارگري منجر مي شود . شغل هايي که بايد در درجه حرارت بالا، سرو صداي زياد و بلند، روشنايي ضعيف و تهويه نامناسب انجام شوند مي توانند کاملاً استرس آور باشند. شغل هاي خطرناکي که موجب مي شوند کارگر سلامتي خود را از دست بدهد، يا با خطر مرگ روبرو شود، يا احتمال قطع عضو درآن باشد از منابع ديگر استرس کاري هستند.
استرس درون فردي ـ يکي از بزرگترين منابع استرس کارگري از مشکلات ناشي از روابط درون فردي به وجود مي آيد. چنين استرس درون فردي از آن نوع استرس هايي است که تقريباً هر کارگر با آن سرو کار خواهد داشت. استرس درون فردي از مشکلاتي که در برقراري و حفظ روابط با ديگر افراد در محيط کاري وجود دارد نشات مي گيرد. داشتن يک رئيس خشن و انتقادگر با روش مديريت تاديبي براي هر کارگري استرس آور خواهد بود. علاوه بر اين، استرس درون فردي وقتي به وجود ميآيد که همکاران در شرايط کشمکش آفرين قرار گيرند. براي مثال، دو کارمند مجبور باشند با هم کار کنند در حالي که بايد براي يک مقام مهم در نظر گرفته شده اند. اگر هر دو کارمند مجبور باشند با هم کار کنند درحالي که بايد براي يک مقام با هم به رقابت هم بپردازند ممکن است کار آنها براي هر دو فوق العاده استرس آفرين باشد شواهدي وجود دارد که سياست هاي سازماني، و مبارزه براي قدرت مي تواند منبع پراهميتي براي استرس ناشي از محيط کار باشد ناتواني در کنارآمدن با کارگران ديگر، به هر دليل که باشد، يکي ديگر از منابع کاملاً رايج استرس در محل کار محسوب مي گردد.
تغيير سازماني ـ آخرين منبع استرس آفرين سازماني تغيير است. مردم معمولاً به برنامه کاري معين و ساختار کاري معين عادت کرده در مقابل تغيير مقاومت نشان مي دهند. اکثر ما ترجيح مي دهيم همه چيز ثابت و قابل پيش بيني باشد. ثبات در محيط کار راحت و اطمينان بخش به نظر مي رسد. بنابراين تعجب آور نخواهد بود اگر تغييرات حاصله در سازمان کاري استرس آفرين جلوه کند. بعضي از موقعيت هاي متداول تغيير که به استرس کارگري منجر مي شوند عبارتند از: سازماندهي مجدد شرکت، ادغام يک شرکت ديگر يا تصاحب يک شرکت توسط شرکت ديگر، تغيير در سيستم هاي کاري و تکنولوژي کار، تغيير در سياست شرکت ، و تغيير در مديريت و يا پرسنل شرکت. براي مثال، نتايج تحقيقات نشان داده اند که در شرايط تازه و ناآشنا تهديد کننده و چالش برانگيز پاسخ هاي فيزيولوژيکي استرس نيرومند تر مي باشد. بدون شک واقعه اي مانند تجديد سازمان در يک شرکت، يا ادغام يا تصاحب توسط بسياري از کارمندان به مثابه امري تهديد آميز و استرس آفرين تلقي مي شود.
●تکنو استرس
افزايش استفاده از سيستم هاي کامپيوتري در «عصر اطلاعات» با تکنولوژي عالي امروزي بدون شک بسياري از شغل ها را تغيير داده است. بسياري از کارکنان، از کارمندان تازه وارد گرفته تا مديران و مجريان سطح بالا ، بخش اعظم وقت شان را در مقابل مانيتورهاي کامپيوتري صرف مي کنند. انقلاب تکنولوژيکي کمک کرده است تا بعضي از جنبه هاي تنفر انگيز شغل کاهش يابد . براي مثال تعداد کمي از کارگران امروزي مجبورند کارهاي يکنواخت يا تکراري استرس آفرين را انجان دهند، چرا که اين کارهاي خسته کننده و تکراري را کامپيوتر ها سرانجام مي دهند. با وصف اين کارهاي امروزي هنوز استرس آفرين مي باشند. تکنولوژي مدرن در حالي که بعضي از منابع استرس کاري را کاهش داده اند ، در عمل ساير استرس آفرين ها را افزايش داده، و حتي شايد عوامل استرس آفرين جديدي به وجود آورده اند . استرس آفرين هاي وابسته به عصر اطلاعات چه مي باشند و کدام يک از کارگران احتمالاً بيشتر تحت تاثير آن ها قرار مي گيرند؟
استرس وابسته به تکنولوژي عالي را «تکنو استرس» نام گذاري کردند. تکنو استرس به صورت استرس ناشي از عدم قطعيت حاصله از تغييرات تکنولوژيکي بيان شده است. براي مثال چند دهه پيش، کارگران مي توانستند کاري را شروع کنند يا يک حرفه را ياد بگيرند. شغل آنها در طي دوره کارشان تغيير برجسته اي نمي کرد . اما امروزه بسياري از کارگران با شغل هايي مواجه هستند که دائماً همراه با تغيير ابعاد تکنولوژي تغيير مي کند. علاوه برآن ، عدم قطعيت شغلي ممکن است براي کارگراني که ناگهان کارشان کامپيوتري مي شود و يا کارگراني که مي ترسند با بيشترکامپيوتري شدن عملکرد آنها، کارشان به مخاطره بيفتد استرس آفرين باشد.
تحقيقي با تاکيد روي کاربر تکنولوژي هاي پيچيده مانند تبديل کار به طرح سيستم هاي مبتني به کامپيوتر در هفت شرکت اتريشي انجام پذيرفت. اين تحقيق نشان داد که استفاده از تکنولوژي جديد به افزايش فوق العاده استرس کارمندي منجر شد، کارمنداني که درون اين طرح تحقيقي قرار نداشتند نيز از تجربه استرس آنهم در سطوح بالا بر کنار نبودند.
استرس ناشي از تکنولوژي ممکن است از سنگيني کار به اضافه استفاده کمتر از مهارت ها، عدم وجود کنترل روي کار، و عدم وجود حمايت سرپرستي ناشي شود چنين عواملي اغلب با مشاغلي که در آنها کارمند بايد در مقابل کامپيوتر بنشيند و داده ها را هر بار طي ساعت هاي متوالي به کامپيوتر وارد کند بدون اينکه دانش کافي، و يا اصلاً دانشي درباره کاربرد نهايي نتايج داشته باشد يا اينکه بتوان روي کامپيوتر، اولويت هاي کاري، يا تنوع وظايف کنترل چنداني اعمال کند همراه ميباشد. مشاغل سطوح پايين مانند پردازش اطلاعات ، از مشاغلي مانند سرپرستي يا مشاغل حرفه اي ، آن هم در اصل به علت همين منابع استرس آفرين ناشي از تکنولوژي استرس بيشتري توليد مي کنند. درست همين نتيجه در مطالعه انجام گرفته در جاي ديگر ـ اتريش ـبدست آمده بود . ساير تحقيقات متوجه شدند که عدم وجوه خود مختاري و کنترل روي مواردي مانند برنامه ريزي وظايف شغلي مي تواند به اضطراب ، افسردگي ، بيماري و انواع خاص سوء استفاده از مواد مخدر منجر گردد.
ترديدي وجود ندارد که قرن اطلاعات تداوم خواهد داشت و تغيير تکنولوژيکي خصلت ثابت محل کار خواهد بود. در نتيجه چنين تکنو استرسي احتمالا امري است دائمي ، به همين علت ايجاد شيوه هاي مناسب براي کمک به کارگراني که با استرس منفي سرو کار دارند، بدون توجه به منبع استرس، از طرف يک سازمان ، موضوع بسيار پر اهميتي خواهد بود.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: