انقلاب فناوری و انفجار اطلاعات، منطق کسب و کار کلاسیک را با تردید مواجه ساخته و در نتیجه، سازمان ها، شرکت ها و مؤسسات طیف گسترده ای از گزینه های استراتژیک و شکل های سازمانی را تجربه می کنند. مدل کسب و کار جاری سازمان ها ریشه در اقتصاد صنعتی دارد و از این رو مناسب بودنش مورد تردید است.
یکی از صاحبنظران، نظرهای خود را در قالب سازمان مبتنی بر دانش مطرح می کند، دیگری از انتقال به یک اقتصاد خدمت محور متمرکز بر هوش و خرد سخن به میان می آورد، برخی از تمرکز جدی بر شایستگی های محوری و طراحی سازمان به گونه ای که به بهترین وجه آن شایستگی ها را به صورت اهرم نفوذ درآورد بحث می کنند، بعضی طرفدار سازمان منعطف و کوچکند، و برخی دیگر طرفدار ساختار شبدری هستند. عقاید فراوان بیشتری را نیز می توان برشمرد، ولی پیام همه اینها روشن است و آن این است که: مدلهای جاری استراتژی و ساختار برای پاسخگویی به چالش های حتمی عصر اطلاعات به طور باور نکردنی ناکافی اند.
مطالعات منظم چند ساله ای برای مفهوم سازی آرایش درونی سازمان مجازی صورت پذیرفته است که دیدگاه های حاصل از این مطالعات تحت عنوان «آرایش درونی کسب و کار در قرن بیست و یکم» تشریح خواهد شد.
واژه «آرایش درونی» به جای «ساختار» به طور عمدی انتخاب شده و هدف از آرایش درونی «فراهم کردن چارچوبی برای نحوه زندگی است، نه مختصاتی از آنچه که زندگی باید باشد». آرایش درونی باید تسهیل کننده، هدایت کننده و زمینه ساز باشد، نه اینکه مقرراتی خشک برای نحوه انجام کارها به شمار آید. گذشته از این، هنگامی که یک سازمان بنا می شود ترجیحاً به هنگام برنامه ریزی باید جلوتر از زمان خودش باشد، به گونه ای که تا پایدار است همگام با زمان پیش رود.
سازمان مجازی را نباید به عنوان ساختار متمایز- مانند وظیفه ای، بخشی یا خزانه ای- در نظر گرفت، بلکه مجازی بودن ممکن است یک ویژگی استراتژیک برای هر نوع سازمان باشد. هم سازمان هایی که قرنی از عمر آنها گذشته، نظیر کارخانه تولید سیمان، مواد شیمایی و خودرو، و هم سازمان هایی که در بازار فناوری سطح بالا وارد شده اند و به سرعت در حال تحولند می توانند استراتژی مجازی را به کار ببرند.
طبقه بندی اطلاعات
کوچکترین ذره اطلاعات را «بیت» (bit) می گویند. در سیستم دوتایی، یکی از دو حالت صفر و یک، یک بیت اطلاعات به شمار می آید. از ترکیب چند بیت، یک «بایت» (byte) به وجود می آید. برای مثال در زبان های برنامه نویسی، هر هفت یا هشت بیت، یک کلمه (word) را می سازد. از تلفیق بایت های اطلاعاتی «داده» یا «اطلاع خام» شکل می گیرد. به یک عدد نظیر دوازده یا یک واقعیت مانند میز، «داده» گفته می شود.
«داده» بیانگر مشاهدات یا واقعیت ها، خارج از متن اصلی شان است و بنابراین به طور مستقیم ممکن است معنایی نداشته باشند. برای مثال باید بگوییم: «دوازده نفر» تا معنا به وجود آید. از قرار گرفتن داده ها در درون یک متن معنادار که اغلب به صورت پیام است، اطلاعات به دست می آید. به عبارت دیگر، داده های ساختار یافته یا تفسیر شده را «اطلاعات» می گویند. اگر یک عدد یا یک واقعیت برای فردی خاص در ارتباط با موضوع معین در زمان تصمیم گیری تعبیر و تفسیر گردد، به اطلاعات تبدیل می شود. دانش (knowledge) از اطلاعات (پیام های) انباشته شده منظم، ساختار یافته و معنادار که از طریق تجربه، ارتباطات یا استنتاج ایجاد می شوند و ما آنها را باور می کنیم و برایشان ارزش قائلیم، به وجود می آید. دانش را هم می توان به عنوان یک چیز، ذخیره و دستکاری کرد و هم می توان به عنوان یک فراگرد دانستن و عمل کردن توأمان در نظر گرفت که در این وجه به معنای به کارگیری خبرگی و تخصص است. سازمان ها به عنوان یک موضوع عملی نیاز به مدیریت دانش، هم به صورت یک شی و هم به صورت فراگرد دارند.
از تلفیق دانش های گوناگون «بینش» (wisdowm) حاصل می شود. اگر کسی بتواند رابطه میان دانش های گوناگون را کشف کند و قانونمندی هایی را که نیاز به مطالعه میان رشته ای دارد به دست آورد به «حکمت» دست می یابد. هر یک از طبقات اطلاعات یعنی داده، اطلاعات، دانش و بینش اگر به صورت دست اول باشند «اطلاعات ویژه» (intellignce) نامیده می شوند (نمودار ۱). اطلاعات ویژه به طبقاتی از اطلاعات گفته می شود که در اختیار افراد معدود یا سازمان خاص هستند.
داده و اطلاعات را در یک دسته بندی دیگر به داده و اطلاعات آشکار (hard data and hard information) و داده و اطلاعات پنهان طبقه بندی می کنند. در خلاقیت از اطلاعات پنهان (soft data and soft information) تحت عنوان «خواندن میان خطوط» (reading between the lines) نام برده می شود. به همین ترتیب دانش را به دانش آشکار (explicit knowledge) و دانش ضمنی (implicit knowledge) تقسیم می کنند.