www.farnood.com
mail@farnood.com
تقریبا ده سال پیش یعنی اوایل سال هفتاد و شش با ورود سید محمد خاتمی به عرصه سیاسی ایران در زمان کوتاهی و بر اثر شرایط خاص پیش آمده ناگهان دیدگاه مسئولان و جامعه نسبت به بزرگترین لایه جمعیتی ایران یعنی جوانان تغییر پیدا کرد و در همان سال ها بود که تئوری نسل سوم با هدف به کارگیری بیشتر پتانسیل های علمی و عملی جوانان بیست تا سی ساله در آن روزها شکل گرفت و البته با مخالفت ها و مقاومت های بسیاری از سوی نسل های اول و دوم رو به رو شد, در واقع نسل سوم نسلی بود که داعیه و انتظار ورود و فعالیت در عرصه نظام را داشت ولی با بی مهری همیشه چوب بی دانشی و کم تجربگی خود را می خورد. موج افزایش جمعیت جوان, معضل کنکور, بیکاری بسیار, افزایش تورم و مشکلات اقتصادی دولت در آن سال ها به دلیل کاهش شدید قیمت نفت و ظهور یک نسل جدید با نیاز ها و دیدگاه های سیاسی و اجتماعی جدید رویکردها و چالشهای جدیدی را برای مسئولان نظام به وجود آورد. سال های هفتاد و هفت و هشت مصادف بود با ورود و توسعه اینترنت در ایران و همگام با این توسعه بود که جامعه سنتی ایران با مفاهیم و اتفاقات تازه ای در عرصه علم و فناوری روبه رو شد و این اتفاقات تاثیرات شگرفی در فضای سیاسی, فرهنگی, اجتماعی و اقتصادی ایران گذاشت.
از همان سالها بود که فضای اطلاع رسانی محدود رسانه های مکتوب و کانال های تلویزیونی با توسعه سایت ها و اندکی بعد وبلاگ های بسیار زیاد شکسته شد و هر یک از آن جوانان را قادر ساخت به نشر و جذب اطلاعات و اخبار جدید بپردازد. توانمندیهای فنی حاصل از آگاهی های مبتنی بر دانش فناوری اطلاعات باعث شد که قدرت نسل سومی های عصر اطلاعات و ارتباطات بر نسل اولی های عصر کشاورزی محور توسعه و نسل دومی های دوران صنعت و سازندگی چیره شود و اینجا بود که ورق به نفع جوانان برگشت.
اتفاقات داخل, همگام بود با رویدادها و فشارهای بیرونی که البته بخش اعظم آنها جنبه های اقتصادی داشت. جهانی شدن اقتصاد و توسعه تجارت جهانی و تغییر الفبای تجارت بین الملل به حدی سریع بود بود که آقایان و بزرگان را مجبور ساخت در پس حجره ها و برج های خود به اندیشه فرو روند و بازی را باخته ببینند.
فناوری اطلاعات علاوه بر اینکه به جوانان دانش داده بود کم کم شرایط را به گونه ای رقم زد که جوانان با قدرت وارد عرصه بازی شوند و تبدیل مفسران و معلمان دانش روز به نسل های گذشته شوند. حالا هر حجره دار و شرکت داری برای حساب و کتاب و صادرات و واردات نیاز به این جوانان داشت و آنها نیز با استفاده از افزارهای مختلفی که باز به دست همین جوانان تهیه شده بود به کار گماشته شده بودند و البته این بار قوی تر و مدعی تر از گذشته.
فناوری اطلاعات اشتغال ایجاد کرد کاری که هیچ مدیری نمی توانست آن را به این راحتی انجام دهد از یک دانشجو که برای امرار معاش به تایپ روی می آورد تا یک فارغ التحصیل که با گذراندن دوره هایی تخصصی در برنامه نویسی نرم افزارهایی را تولید می کرد و می فروخت. آری زبان این علم را فقط جوانان فهمیدند و اکنون بعد از گذشت پنج سال از انقلاب فناوری اطلاعات در ایران میلیون ها جوان مستقیم و غیر مستقیم در این حوزه کار می کنند و هزاران نفر جذب کشورهای مختلف شده اند. نسل سومی هایی افتاد که با اراده ای عجیب و همیتی غیر قابل باور در یک شبانه روز تعصب ملی خود را از طریق هزاران وبلاگ و سایت به مسئله ای همچون تغییر نام خلیج همیشه فارس نشان دادند و همه را از این قدرت تاثیر گذارخود دچار حیرت ساختند.
با اشاراتی که رفت آشکار شد که بهترین مفسر و معرف زبان عصر اطلاعات و ارتباطات جوانان هستند و البته که هر کس زبان مراوده و مفاهمه در عصر خود را بداند قدرتمند است و باید اعتراف کرد که در امروز و فردای ایران قدرت به دست همان نسل سومی ها خواهد بود.
Twitter
Google
Yahoo
Delicious
بالاترین
دنباله
نسخه‌ی چاپی
ارسال اين مطلب به دوستان