جهانی شدن و آموزش و پرورش
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
مقدمه
یکی از مباحثی که در علوم اجتماعی در سال های اخیربه طور چالش برانگیزی مطرح است مبحث " جهانی شدن " ((Globalization است.
جهانی شدن یک پدیده ی چند بعدی است که برای ملل مختلف جهان فرصت ها و تهدید هایی به ارمغان داشته است . روزانه بارها کلماتی مثل دنیای ارتباطات، عصر دیجیتال ، فناوری ارتباطات IT و... را از منابع مختلف می شنویم و با فکری عمیق در این مطالب به شعباتی از " جهانی شدن " در دنیای نو می رسیم . دردنیای معاصر شاید مبحث "دهکده ی جهانی " مهمترین پدیده در تمام ابعاد زندگی باشد.در دنیای "جهانی شده" گسترش ارتباطات در مقیاس جهانی ، تبادل نظرات فرهنگ ها ، تحولات ثانیه ای ، افزایش سرسام آور علم ،آموزش در دنیای مجازی و پدیده هایی از این قبیل باعث شده تا جوامع مختلف جهان با نگاه دقیق تری به پدیده ی " جهانی شدن " بنگرندو این دید گاه در بین آنها به وجود بیاید که هر کس خود را با تحولات نوین سازگار نکند جایی در عرصه های بین المللی نخواهد داشت.
هر عصر در ادوار تاریخ یک ویژگی خاص داشته که به عنوان شاخص آن عصر به شمار می رود با این نگاه شاید بتوان مهمترین شاخص عصر جدید را مفهوم "جهانی شدن" در نظر گرفت . این مفهوم جدید تقریبا از اواخر قرن 20م به صورت یک پدیده ی چالش برانگیز روی صحنه ی جهانی حاضر شد و حضور اولیه ی آن بیشتر در مباحث اقتصادی بود ولی امروزه تقریبا با گذشت 30سال از شروع این بحث،" جهانی شدن " در تمام ابعاد زندگی انسان اعم از سیاست، فرهنگ و حتی روابط انسانی و خانوادگی وارد شده و آنها را تحت تاثیر قرار داده است . هر بعد از زندگی انسان با قرار گرفتن در شرایط جهان نو تعریف و تحولات جدید به خود گرفته است و نگاه سنتی به این ابعاد دچار تغییر شده است.
در مورد محتوی و اثرات جهانی شدن دیدگاه های متفاوت و گاها متضادی داریم که به آنها اشاره خواهیم کرد .
یکی از ابعاد جوامع بشری که در کسب تعادل در جوامع اهمیت زیادی دارد نهاد" آموزش وپرورش" است . این بعد از زندگی انسان نیز مانند تمام ابعاد امروزه به شدت تحت تاثیر "جهانی شدن " قرار می گیرد . در راستای این تحولات لحظه به لحظه نظام های آموزشی نیز مانند دیگر ارگان های اجتماعی برای بقای خود به تغییر دیدگاه ها و ایجاد تحولات در روابط نیاز اساسی دارد . براین اساس آموزش و پرورش نیزدر دنیای نو با فرصت ها و تهدید های متعددی در دنیای نو روربه روست و کارشناسان آموزشی و اجتماعی با بررسی تعاملات و روابط متعدد سعی در آن دارند تا بتوانند حداکثر استفاده از فرصت ها را بکنند و در عین حال برای تهدید ها راه حل مناسب ارائه دهند .
در این تحقیق سعی شده در بخش اول با بررسی مفهوم " جهانی شدن " دید گاه های مخالف و موافق آن در ابعاد جهانی مورد بررسی قرار گیرد و در سیری منطقی سپس به روابط متقابل فرهنگ و" جهانی شدن "پرداخته شده است . در قسمت آخر بخش اول نیز به روابط اسلام و
" جهانی شدن" و فرصت ها و تهدیدات جهانی شدن برای دین می پردازیم.
در بخش دوم در نگاه جهانی به بررسی رویکردهای متقابل "جهانی شدن" و" آموزش وپرورش" ، فرصت ها و تهدیدهای جهانی شدن برای آموزش و پرورش،دیدگاه هاو فعالیت های جهانی در مقابل جهانی شدن در آموزش و پرورش، بحران های گریبان گیر آموزش و پرورش در عصر نو و همچنین مبحث تربیت در عصر جهانی شدن می پردازیم .
در بخش سوم نیز در نگاه اجمالی به بررسی رویکرد ها و دیدگاه های آموزش و پرورش ایران در مقابل جهانی شدن می پردازیم .
همچنین در تحقیقی که پیش رو داریم سعی شده تا با بررسی دیدگاه های متفاوت نسبت به پدیده ی " جهانی شدن " همه ی ابعاد آن بررسی شود و با نگاهی خالی از جهت گیری خاص این پدیده بررسی شود و به این سوالات پاسخ داده شود که:
* آیا جهانی شدن یک" پروسه " و پدیده ی طبیعی است یا یک" پروژه " ی دست ساخت بشری برای رسیدن به اهداف خاص؟
* آیا در تعامل با دنیای نو می توان از فرصت های " جهانی شدن " برای بهبود روابط سود برد ؟
* آیا دین مقدس اسلام می تواند در دنیای "جهانی شده" پاسخ گوی نیازهای جدید باشد؟
* آیا با مقابله با تعاملات عصر نو می توان از تهاجمات فرهنگی در امان بود؟
* آیا آموزش و پرورش در دنیای نو وسیله ای برای تعاملات بین المللی نیست؟
* آیا با تدابیر خاص می توان آموزش و پرورشی در حد پاسخ گویی به تمام نیاز های جدید بشری ساخت؟
و ده ها سوال دیگرکه در ضمن تحقیق سعی در بررسی آن ها شده است.
محمدی - خسروی
بخش اول
جهانی شدن در دید گاه کلی
1- 1) تعاریف و مفاهیم پدیده ی جهانی شدن:
الف) تعاریف:
اصل کلمه ی(GOBALIZATION) که در فارسی به جهانی شدن-جهانی سازی و جهانی کردن معنی کرده اند به کلمه ی "global" (یک جایی- جهان شمولی) بر می گردد.
کاربرد اصطلاح جهانی شدن به1970و انتشار دو کتاب "جنگ و صلح در دهکده ی جهانی" تا لیف مک لوهان وکتابی از برژینسکی بر می گردد. برای اصطلاح جهانی شدن تعاریف زیادی از دید گاههای مختلف مطرح شده و هر یک به شرح ابعادی از این مساله پرداخته اند .و شاید بتوان برای آن همانند تعریف آدام اسمیت از لیبرالیسم یک تعریف مرکب (pacage)ارایه داد. حال به تعریف جهانی شدن از ابعاد مختلف می پردازیم:
1) برخی جهانی شدن را غربی شدن "westirization"می نامند واین مساله را ادامه ی اندیشه های مبنی بر تکامل جامعه ی مدرنیزه ی غربی می نامند.
2) جهانی شدن معادل کلمه ی آمریکایی شدن (Amricanization)است که ماهیت آن تحمیل الگوی سیاسی ،اقتصادی وفرهنگی آمریکا بر سایر کشور هاست.
3) برخی جهانی شدن را با گسترش و توسعه ی نظام سرمایه داری (World capitalism) تحلیل می کنند که ریشه در انقلاب صنعتی قرن 19 م دارد.
4) یکی از برداشت های رایج از جهانی شدن بین المللی شدن است که برای روابط برون مرزی به کار می رود.
5) برخی دید گاههای چپ درمورد جهانی شدن آن را در قالب امپریالیسم توضیح می دهند و هدف این "استعمار نو" ( (New capitalism را استیلای برخی کشور ها بر سایر می دانند.
6) در یک نگاه وسیع جهانی شدن را جهان گستری و عمومی کردن و ادغام فرهنگ های روی زمین در یک نگاه انسان گرایانه می دانند.
این تعاریفی بود که هر یک از بعدی به توضیح مساله ی جهانی شدن به عنوان یکی از چا لش بر انگیزترین مسائل قرن حاضر می پردازند.
(1- زهرا ،طهرانیان . زن و جهانی شدن . صص3-1
2- سجادی ، سید عبدالقیوم. درامدی بر اسلام و جهانی شدن صص(19-15)
3- مرضیه عالی. تبیین چالش ها و فرصت ها ی جهانی شدن برای نظام تعلیم و تربیت ایران صص1و2
4- زارعی ، دکتر بهادر ،مجموعه مقالات جهانی شدن، صص 46-43
5- خبر گذاری آینده ی روشن . جهانی شدن و حکومت جهانی حضرت مهدی ص1و2)
ب) جهانی شدن بر اساس شکل گیری و محتوی:
در مورد تقسیم بندی جهانی شدن براساس عامل شکل گیری سه دید گاه وجود دارد :
1) در این دیدگاه جهانی شدن به عنوان یک پروسه یا یک فرایند طبیعی مطرح می شود که محصول رشد تکنولوژیکی و ارتباطات و آگاهی انسانهاست.
2) در دید گاه دوم جهانی شدن به عنوان یک پروژه یا یک طرح طراحی شده مطرح می شود که می تواند یک نگاه توطئه آمیز به جهانی شدن باشد.که این بعد از جهانی شدن را جهانی سازی هم می نامند.
3) این دید گای ترکیبی از دو دیدگاه بالاست که اعتقاد بر این دارد که گر چه ابعادی از این مسئله خود به خودی است ولی می توان دست بازیگران غربی را در آن مشاهده کرد.
با توجه به دید گاه های بالا برخورد های متفاوتی با مسئله ی "جهانی شدن" می شود. جهانی شدن در دیدگاه اول یک پدیده ی طبیعی و خارج از اراده بررسی می شود ولی در دیدگاه دوم جهانی شدن یک پروژه ی ارزشی و ایدئولوژیک می شود که در درون خود نوعی تحمیل فرهنگی – سیاسی- اقتصادی را در پی دارد .
محمد عابد الجابری عرب بر این عقیده است که: جهانی شدن در معنای اول به استقبال یک جهان رفتن وآشنایی با فرهنگ ها و ایدئولوژی ها و احترام به آنهاست ولی جهانی سازی نفی دیگران و نفوذ درفرهنگ ها و برخورد ایدئولوژی هاست.
در تقسیم بندی جهانی شدن بر اساس محتوی هم سه دیدگاه متفاوت وجود دارد :
1) دید گاه متدینان در مورد آنکه ادیان مختلف آن را به عنوان سرآغاز عصر موعود می پندارند .
2) دیدگاه دوم جهانی شدن را گسترش و جهان شمول شدن مدرنیته ی غربی می دانند که جهانی شدن را همان جهان گستر شدن مدرنیته ی لیبرال دموکراسی غربی می دانند.
3) دید گاه پست مدرنیزم در مورد جهانی شدن که معتقد است که این مکاتب هستند که به جهانی شدن معنی می بخشند و مفهوم خاصی به آن می بخشند و نباید ایده ای را در این مورد به کسی تحمیل کرد.
( 1- زهرا ،طهرانیان . زن و جهانی شدن . صص3-1
2- سجادی ، سید عبدالقیوم. درامدی بر اسلام و جهانی شدن صص25-1
3- خبر گذاری آینده ی روشن . جهانی شدن و حکومت جهانی حضرت مهدی ص1
4- زارعی ، دکتر بهادر ،مجموعه مقالات جهانی شدن، صص 49-46)
ج) قدمت جهانی شدن:
در این مورد سه دیدگاه وجود دارد :
1) در این دیدگاه جهانی شدن به عنوان فرایندی مطرح می شود که ریشه در تاریخ اجتماعی دارد و از ابتدای تاریخ بشر وجود داشته و رشد آن درعصرحاضر سریع تر شده است. رابر تسون که از نویسندگان در مورد مسئله ی جهانی شدن به شمار می رود بر این عقیده است که جهانی شدن چیز تازه ای محسوب نمی شود بلکه به تاریخ نو گرایی و ظهور سرمایه داری بر می گردد و در عصر حاضر رشد آن سریع تر شده است .
2) دید گاه دوم بر این عقیده است که زمان شکل گیری این مسئله هم زمان با نو گرایی است و در عصر حاضر شتاب ناگهانی گرفته است .
3) دیدگاه سوم جهانی شدن را فرایندی متاخر و همراه با سایر فرایند های اجتماعی اخیر مثل فراصنعتی شدن و یا فرانوگرایی می داند.
( سجادی ، سید عبدالقیوم. درامدی بر اسلام و جهانی شدن صص25-19)
د) عوامل جهانی شدن:
دو دیدگاه مهم در مورد عوامل جهانی شدن وجود دارد :
1) دید گاه تک عاملی که با تحلیل تک بعدی به بررسی جهانی شدن می پردازد و از پیروان این دیدگاه می توان والتراشتاین را نام برد که عامل جهانی شدن را پویایی تاریخی نظام سرمایه داری می داند .همچنین جیمز روزنا که جهانی شدن را در قلمرو فن آوری جدید تحلیل می کند و گیلپین که جهانی شدن را با عامل سیاسی پیوند می زند،از پیروان این دیدگاه اند .
2) دیدگاه چند عاملی که با تحلیل ابعاد و عوامل متعدد به بررسی جهانی شدن می پردازد مثالا آنتون گیدنز جهانی شدن را از منظر مختلف نظام دولت- ملت ، نظم نظام جهانی تقسیم های بین المللی کار و اقتصاد درسرمایه ی جهانی بررسی می کند . رابرتسون نیز از پیروان این دیدگاه است که ابعاد سیاسی ،اقتصادی و فرهنگی جهانی شدن را تبیین می کند.
( سجادی ، سید عبدالقیوم. درامدی بر اسلام و جهانی شدن صص25-20)
و) قضاوت ها در مورد جهانی شدن :
با توجه به دیدگاه های موجود درزمینه ی جهانی شدن داوری و قضاوت های متفاوتی مطرح می شود که به دو نمونه از آنها اشاره می کنیم:
1) برخی دیدگاه ها جهانی شدن را امری طبیعی و خارج از دسترس جوامع بشری مطرح می کنند که در این صورت دیدگاه های ارزشی (خوب و بد وبودن) ونگاه ها و داوری های منفی در مورد آن منتفی است.
2) این دیدگاه در داوری در مورد جهانی شدن زاییده ی نگاه و یا دیدگاه جهانی سازی یا ارادی بودن آن است و بر اساس آن جهانی شدن یک امر تصنعی است که غرب برای رسیدن به منافع خود به کار می برد و با مفاهیمی چون استعمار نو و امپریالیسم فرهنگی مرتبط است .
با در نظر گرفتن قضاوت های ذکر شده در مورد جهانی شدن و جهانی سازی برخوردهای متفاوت توسط اندیشمندان و جوامع و مکاتب و ایدئولوژی ها در برابر آن توجیه می شود.
1- زارعی ، دکتر بهادر ،مجموعه مقالات جهانی شدن، صص 49-46
2-حسن رحیم پور ازغدی، جهانی شدن و مسلمانان معاصر (21/7/1385) سایت www.aviny.com .صص5-1)
ه) غرب و جهانی شدن:
با توجه به دیدگاه های مذکور در برخی موارد غرب در ضمن جهانی شدن به عنوان یک هدایتگر مطرح می شود وبه طور خلاصه به ذکر چند مورد از منافع غرب در ضمن جهانی شدن را ذکر می کنیم:
1) ترویج لیبرال دموکراسی غربی از لحاظ فکری و فرهنگی که شامل ترویج عقیده وتفکر سرمایه داری در جهان است .
2) ترویج لیبرال دموکراسی غربی از لحاظ اقتصادی و با طرح اسم درهای باز اقتصادی که در عمل این شرکت های قوی هستند که بر بازارهای جهانی مسلط می شوند .
- مبانی فکری و فرهنگی غرب در بستر جهانی شدن:
1) فرد گرایی وامانیسم: جان مایه ی اصلی جهانی سازی کنونی انسان پرستی و در اوج آن فردگرایی است و سعی دارد فرد را به سوی لذت گرایی و تفکرمادی سوق دهد و به قولی نگاه ها را از آسمان گرفته و در زمین و مادیات متمرکز کند.
2) نسبیت گرایی: یکی از دستاورد های فکری و فرهنگی جهانی سازی غربی نسبیت گرایی است که برای توجیح عملکرد فرد و رهایی او از فشار وجدان بیدار صورت گرفته است و ارزش ها را از واقعیت جدا می کند و معیارحق و باطل را در خود فرد می داند.
3) سکولاریسم: یکی از پیامد های جهانی شدن غربی که بر ریشه کن مذهب برای پیشبرد اهداف توسعه اعتقاد دارد ، است و به وضوح ریشه های تفکرات صهیونیزم مبنی بر بیرون آوردن اذهان از اعتقاد به خدا و متوجه ساختن آنها به صنعت و تجارت در این امر قابل مشاهده است .
(1- زهرا ،طهرانیان . زن و جهانی شدن . صص3-1
2- خبر گذاری آینده ی روشن . جهانی شدن و حکومت جهانی حضرت مهدی ص3-1)
ی) رویکردها و پیامد های جهانی شدن :
1) دیدگاه اول فقط فرصت ها و رویکرد های بر آمده از جهانی سازی را مطرح می کند و از نمونه های رویکردهای مثبت جهانی شدن می توان به موارد زیر اشاره کرد :
* تقویت چند صدایی و تفکر گرایی : با گسترش ارتباطات و تعاملات هویت های محلی در عرصه ی جهانی که قبلا توانایی اضهار وجود نداشتند این توانایی را در عرصه ی جهانی به دست می آورند .
* تقویت همگرایی و همکاری جهانی : با ایجاد تعامل جهانی و ارتباطات جهانی حاصل می شود وبا زیر پا گذشتن مرزها ی جغرافیایی چهارچوب منطقی و انسانی بازتری معرفی می کند .
* تقویت هویت ملی: که باایجاد ارتباطات درون مرزی و امکان مقایسه فرهنگ ها به وجود میاید .
* انتقال سریع اطلاعات و افکار و ارزان شدن وبروز شدن آنها.
* افزایش مشارکت های مردمی در مقیاس جهانی .
* افزایش مشارکت های دولت های محلی در سیاست های جهانی.
2) دیدگاه کاملا منفی و متناقض دیدگاه اول در مورد رویکردهای جهانی شدن که از نمونه های بیان شده در آن می توان موارد زیر را نام برد:
* جهانی شدن اصول اقتصاد لیبرال و کم رنگ شدن اقتصاد ملی که بازار و تجارت کشور های در حال توسعه را با خطری جدی مواجه می کند .
* تحلیل دموکراسی هدایت شده ی غربی که با گسترش لیبرال اقتصادی نوعی لیبرا لیسم اقتصادی را تحلیل کننده ی دموکراسی غربی است بر جهان حاکم می شود .
* فرسایش اقتدار کشور ها در درون مرز ها : با کم رنگ شدن مرز های جغرافیایی اقتدار و قدرت دولت محلی در داخل مرز ها تا حد قابل ملاحضه ای دچار شکست می شود.
* به چالش کشیدن مفاهیم ملی: جهانی شدن مفاهیم ملی چون وحدت ملی ،هویت ملی و منافع و توسعه ملی را با چالش بزرگی روبه رو می کند.
* سلطه ی همه جانبه ی نظام سرمایه داری و فشار بر دین های الهی بخصوص اسلام .
* تغییر نظام های ارزشی و تزلزل خانواده ها و ترویج بی بندوباری .
* تغییر و یا حذف هویت انسانها و حذف کردن ملیت و انتساب دینی آنها .
(1- سجادی ، سید عبدالقیوم. درامدی بر اسلام و جهانی شدن صص 66-49
2- زارعی ، دکتر بهادر ،مجموعه مقالات جهانی شدن، صص 131-128)
1- 2) جهانی شدن و فرهنگ (به عنوان پایه ی آموزش و پرورش سنتی):
جهانی شدن دارای سه بعد اساسی است که عبارتند از :اقتصاد ، فرهنگ و سیاست که در این قسمت از تحقیق با توجه به این که فرهنگ یکی از پایه های آموزش وپرورش محلی است که نقش متقابل آن در مورد جهانی شدن می پردازیم.
با طرح چند سوال و پاسخ دادن به آنها سعی شده است به طور اجمالی تعامل فرهنگ و جهانی شدن مورد بحث قرار گیرد .
1 ) فرهنگ چه رابطه ای با جهانی شدن دارد ؟
یکی از پاسخ های رایج به این سوال این است که فرهنگ بعدی ازجهانی شدن است ,یعنی جهانی شدن ابعاد مختلفی از جمله مقولات اقتصادی ، سیاسی،اجتماعی ،میان شخصی و فرهنگی و ... دارد . در مورد امر فرهنگی ویژگی های نسبتا مورد قبولی وجود دارد که برای رسیدن به درک معقولی از آنچه دقیقا به بعد فرهنگی جهانی شدن تعلق دارد می توان بر آنها تکیه کرد ، از جمله این که می توان گفت که فرهنگ سطحی از زندگی است .
2) چرا فرهنگ برای جهانی شدن اهمیت دارد؟
فرهنگ برای جهانی شدن اهمیت دارد به این معنای بدیهی که جنبه ای ذاتی از کل فرایند ارتباط پیچیده است ،اما از این هم جلو تر می توان رفت و معنایی را دریافت که در آن فرهنگ واقعا قوام بخش ارتباط پیچیده است ولی نباید بیش از حد به این مسئله پرداخت.
در مورد نقش فرهنگ برای جهانی شدن می توان به پیامد های فرهنگ اشاره کرد مثلا کنش های محلی که الهام گرفته از فزهنگ هستند برای جهانی شدن اهمیت خاصی دارند. نقش فرهنگ برای جهانی شدن و جهانی سازی وقتی روشن تر می شود که " کنش های فرهنگی" به چیزی تبدیل می شوند که پیامد جهانی نام دارد .
نقش و پیامد فرهنگ در ابعاد دیگر جهانی شدن مانند اقتصاد و سیاست نیز در جهانی شدن و فرایند آن موثر است یعنی فرهنگ ارتباط در هم تنیده ای با ابعاد دیگر جهانی شدن دارد که آن را تحت تاثیر قرارداده است .
3) چرا جهانی شدن برای فرهنگ اهمیت دارد؟
جهانی شدن مفهوم سازی ما را از " فرهنگ " را دچار اختلال می کند چون فرهنگ از قدیم به معنای ضمنی مربوط با ایده ی محلیت ثابت گره خورده است و ایده ی فرهنگ به طور ضمنی معنی سازی را به خصوصیت و محلیت ربط می دهد . جهانی شدن با تضعیف تفکری که فرهنگ و ثبات محل را به هم گره می زند مفهوم سازی را در معرض خطر قرار می دهد .
علاوه بر این جهانی شدن یک منبع فرهنگی را در اختیار مردم قرار می دهد و باعث یک بیداری جهانی در فرهنگ می شود ولی این مسئله به آن شدت هم نیست که به ظهور یک
" فرهنگ جهانی" بتوان اقرار کرد بلکه به این معنی است که "امر جهانی" بیش از پیش به صورت افقی فرهنگی درمی آ ید وزندگی ما (به درجات مختلف ) در درون آن شکل می گیرد.
* در یک جمع بندی می توان به دو دیدگاه در مورد بعد فرهنگی جهانی شدن اشاره کرد:
الف) جهان به سوی تنوع فرهنگی و چند قطبی شدن گام بر می دارد .
ب) جهان به سوی یگانگی و تک قطبی شدن حرکت می کند و فرهنگ غرب به دلیل برخورداری از امکانات تبلیغی بیشتر در نهایت بر دنیا مسلط می شود .
در کلام آخر درمورد تاثیرجهانی شدن در فرهنگ می توان گفت که : جهانی شدن بر فرهنگ
تاثیر می گذارد اما ماهیت مستقل فرهنگ پا بر جاست و از جهات مختلف نحوه ی عملکرد شرکت های ملی و بین المللی را تعیین می کند.
1- تاملینتون،جان . جهانی شدن و فرهنگ .ترجمه ی محسن کریمی صص47-28وصص 137-103
2-مهرعلی زاده،یداله و نائلی محمد علی(1381) جهانی شدن و پیامد های آن بر برنامه ریزی آموزشی در دانشگاه های ایران.صص4-1
1- 3) جهانی شدن و اسلام :
در ادامه قبل از بررسی نقش های متقابل آموزش و پرورش و جهانی شدن به توضیح اجمالی از رویکردهای جهانی شدن در زمینه ی دین اسلام می پردازیم
الف) هویت اسلام و جهانی شدن:
یکی از پیامد های جهانی شدن ارائه ی هویت جدید و سعی در تخریب سنن و فرهنگ بومی (local) و نوعی همسان سازی فرهنگی است . پس جهانی شدن با تغییراتی که در هو یت فرد دارد ، تغییرات وسیعی را در ابعاد مختلف زندگی او به جا می گذارد لذا به گفته ی گیدنز جهانی شدن از بین بردن مرزها ی خود و بیگانه تا حد ایجاد یک هویت کلان وخودی با مفهوم عدم وجود بیگانه است . اسلام در برابراین تعارض های هویتی ناچار به واکنش است و باورهای دینی و اعتقادات بخش مهمی از هویت مسلمانان است و خواه و ناخواه نوعی مرزبندی بین خود و بیگانه ایجاد می کند که مبین تفاوت های جدی موجود در تفاسیر اسلام و بیگانه است .
لذا با تفاسیر انجام شده به نوعی تعارض در هویت جهانی شدن و هویت اسلامی می رسیم ، چون مرز های موجود به دلیل هویت اسلامی مسلمانان و تفاوتهای اعتقادی آنها است و امکان حذف آن ها وجود ندارد . علاوه بر این در موضوع رستگاری بشر نیز به یک تضاد در بین رویکردهای جهانی شدن و اسلام وجود دارد.
ب) جهانی شدن و اسلام ، فرصت ها و چالش ها :
فرصت ها:
* ایجاد فرصت مناسب برای طرح ایده ها و افکار و گفتمان منطقی در باره ی عقاید اسلامی و ایجاد مجال مبنی برتبلیغات اسلامی حتی در دورترین مناطق جهان و معرفی ارای اسلامی در ورائ شکست مکاتب بشری است.
* وقتی حرف از یک مکتب جهانی زده می شود چون اندیشه های ساخت بشر توان پاسخ گویی به نیازها و ساختارهای متفاوت را ندارد و لذا جهانی شدن برای ادیان الهی بخصوص اسلام بروز پیدا می کند ،چون تنها چیزی که فطرت بیدار بشری را پاسخگوست دین الهی است .
چالش های اسلام در برابر جهانی شدن :
* وقتی جهانی شدن به عنوان یک نظام غربی یا حداقل دست نشانده ی لیبرال دموکرات غربی مطرح می شود تنها عاملی که در برابر آن صف آرایی وصیع ایدئولوزیک دارد اسلام است لذا اسلام در برابر لیبرال دموکراسی غربی صف آرایی می کند و این صف آرایی با حضور قدرتمند لیبرال دموکرات به اسلام حالت تدافعی می دهد و مجال همه گرایی وسیع را از آن صلب می کند .
ج) واکنش اسلام در برابر جهانی شدن :
اندیشمندان اسلام در برابر جهانی شدن دو برخورد متفاوت دارند که از دید گاه آنها در مورد ارادی و غیر ارادی نبودن آن مطرح می شود :
1) این نظربرخوردجهانی شدن را حیله ومکر لیبرال غرب می داند وبرای حفظ اسلام
در مقابل آن جبهه ی مخالف می گیرد .
2) این دیدگاه جهانی شدن را به عنوان یک پروژه ، بلکه به صورت یک پروسه مطرح می کند ونگاهی خوش بینانه به آن دارند و مواجه ی منفی با آن را منتفی می دانند لذا برای حفظ هویت اسلام گاهی در ضمن جهانی شدن وگاهی خارج از آن به مقابله با توطئه ها می پردازند .
به طور کلی اسلام با جهانی شدن به مفهوم گسترش ارتباط ، تجارب وافکار هیچ مشکل ذاتی ندارد،اما بالعرض مشکل دارد. جهان اسلام به دلیل اینکه در حوزه اقتصادی وسیاسی در مکان پایین تری قرار دارد در جریان جهانی شدن ممکن است با خطر سلطه ی غرب
مواجه شود وخطر سلطه ی اقتصادی غرب بر بازار های جهانی و تبلیغ فرهنگ غربی از مشکلات مهم است .
تهاجمات فرهنگی غربی ودر راس آن امریکا با پوشش جهانی شدن خطر مهمی برای جهان اسلام است وغرب جهانی شدن را یک جاده ی یک طرفه برای گسترش فرهنگ مدرنیته می داند .
(1- سجادی ، سید عبدالقیوم. درامدی بر اسلام و جهانی شدن صص128-97
2- زهرا ،طهرانیان . زن و جهانی شدن . صص 10-7
3 --حسن رحیم پور ازغدی، جهانی شدن و مسلمانان معاصر (21/7/1385) سایت www.aviny.com .صص5-1)
بخش دوم
جهانی شدن وآموزش و پرورش در نگاه جهانی
2-1 ) اثرات کلی جهانی شدن بر آموزش و پرورش:
جهانی شدن در عصر حاضر آموزش و پرورش را در سه بعد(اقتصادی – فرهنگی –سیاسی) خود مورد تغییرو تحول قرار می دهد. از جمله پیامد های اقتصادی جهانی شدن برای آموزش و پرورش می توان به توجه بیشتر بر آموزش های فنی و حرفه ای و استفاده از تکنولوژی اطلاعات اشاره کرد.
از پیامد های سیاسی نیز می توان کمرنگ شدن نظارت حکومت و دولت بر نظام آموزش و پرورش را نام برد . با مطرح شدن این پدیده با کاهش تناسب آموزش و تربیت با نیازها و شکل گیری تربیت در جهت ایجاد" شهروند جهانی" نیز روبه رو می شویم.از بارزترین آثار فرهنگی آن هم می توان به ترویج فرهنگ غربی و کمرنگ شدن ویژگیهای بومی و هویت ملی و دینی در مدارس را نام برد.
از جمله آثار اقتصادی جهانی شدن بر آموزش و پرورش که با گسترش دیدگاه های نئولیبرالیسمی پر رنگ تر شده است اندیشه ی خصوصی سازی مدارس و قطع هزینه های عمومی آموزش و خود گردانی آموزش و پرورش است که با تربیت افرادی که به دنبال سود فردی باشند تجلی پیدا می کند که با دید گاه های مطرح شده آموزش های فنی و حرفه ای برای رسیدن به اهداف فوق ارزش خاصی پیدا می کند .
علاوه بر این در ضمن جهانی شدن شناخت سایر زبان ها و فرهنگ ها برای ایجاد یک جامعه ی فراملی در آموزش و پرورش ارزش خاصی پیدا می کند. از طرفی با زیاد شدن مهاجرت ها در ضمن جهانی شدن و ایجاد کلاس های چند ملیتی یادگیری برای با هم زیستن و همکاری ، شناخت و احترام به دیگران هم اهمیت بیشتری پیدا می کند.
(1- پیراسته نیا،مرسده.جهانی شدن و آموزش و پرورش، (صص12-1).
2- مرضیه عالی. تبیین چالش ها و فرصت ها ی جهانی شدن برای نظام تعلیم و تربیت ایران
صص 3-1 . )
2-2) تحولات اساسی آموزش و پرورش در جریان جهانی شدن:
با توجه به نگرش ساخت گرایی می توان گفت که آموزش و پرورش نیز جزئی از کل است که تحت تاثیر جهانی شدن قرار می گیرد. ساختار جهانی آموزش و پرورش در عصر حهانی شدن تحت تاثیر فرایندی است که معرف لیبرالیسم نو برای جهان است که در باره ی آن قبلا بحث شده است.
یکی از ویژگی های آموزش و پرورش در جهان نو تحول مداوم با توجه به تحولات دیگر شاختار های جامعه است. از تاثیرات جهانی شدن در آموزش و پرورش تمرکز زدایی، فناوری سطح بالا و مشارکت همگانی است.
* تمرکز زدایی :
در آموزش وپرورش با نفوذ عصر نو شاهد تمرکز زدایی هستیم که طی آن سعی می شود تا اختیارات از دولتی بودن محض خارج وبه ارگان های مردمی واگذار شود0از نمود های این امر می توان به کشیده شدن تصمیمات به مقیاس های منطقه ای و کاهش مدارس بزرگ اشاره کرد.
* فناوری :
گسترش ارتباطات ،رشد تکنولوژی و عرضه ی محصولات جدید در زمینه ی آموزشی یکی از پایه های تحول نظام آموزش و پرورش جهانی در راستای عصر جهانی شدن است که باعث گسترش ارتباط معلم با دانش آموز به گونه دو طرفه و تعامل به جای عرضه ی یک طرفه می شود.
* مشارکت:
کارکنان آموزش و پرورش با کسب تعهد سازمانی به مشارکت با ارگان های دولتی دیگر یا ارگان های مردمی می پردازند . از پیامدهای این مشارکت می توان به بهبود برنامه های
آموزشی وبرنامه ریزی مناسب تحصیلی ودر نهایت بهبود روابط و یادگیری کلاسی را نام برد.
( زارعی ، دکتر بهادر ،مجموعه مقالات جهانی شدن، صص 70- 63)
2-3) تاثیرات جهانی شدن بر اهداف آموزش و پرورش:
هدف آموزش و پرورش در هر منطقه و هر جامعه ای پرورش افراد طبق الگو های موجود در آن جامعه و اعتقادات و ارزش های حاکم بر آن جامعه است . پس جامعه تاثیر متقابل بر اهداف آموزش و پرورش دارد . با این وجود و در نظر گرفتن تاثیرات جهانی شدن بر آموزش و پرورش به وضوح می توان تاثیرات آن بر اهداف آموزش و پرورش را هم پیش بینی کرد :
در جریان جهانی شدن آموزش و پرورش نیز به کثرت گرایی روی آورده است. سعی در افزایش سواد علمی فناورانه ، آموزش برای توانایی انطباق با فرهنگ های جهانی و ساختار شکنی از جمله اهداف جدید آموزش و پرورش است .
به طور کلی اهداف آموزش و پرورش تغییر اجتماعی یعنی توسعه ی اجتماعی سنجیده و مبتنی بر برنامه ریزی است. از طرفی با گسترش علم و آگاهی و تغییر انتظارات مردم اهداف آموزش و پرورش نیز در راستای تولید علم و ترقی در حال تغییر است .
در یک الگو می توان تغییرات اهداف آموزش و پرورش را به صورت زیر بیان کرد :
1) آموختن و فراگرفتن از حالت خشک و انفعالی و یک سویه خارج و به صوزت کنشی فعال در بین دانش آموزان با هم و با معلم تبدیل می شود.
2) مهارت های ادراکی پیچیده و سطوح بالای شناختی مورد توجه قرار می گیرد و افزایش توانایی تفکر انتقادی ،پرسش وپاسخ ،جست و جو و... بیشتر مورد تمرکز واقع می شوند.
3) همه ی ابعاد پرورش انسان مورد توجه قرار می گیرد .
4) یادگیری در خدمت حل مسائل زندگی قرار می گیرد .
5) گذشته و حال به هم مرتبط شده اند وبا حالتی پویا در تامین نیاز های شخصی قرار می گیرند.
6) دامنه ی ارتباط اموزش و پرورش و مشارکت آن با مردم افزایش می یابد.
7) کوچک شدن آموزش گاه ها و کاهش دشواریهای بزرگ.
( زارعی ، دکتر بهادر ،مجموعه مقالات جهانی شدن، صص83- 78)
2-4) فرصت های و تهدیدهای فراروی نظام آموزش و پرورش در جریان جهانی شدن:
- فرصت ها:
1) امکان استفاده از جدید ترین اطلاعات در آموزش و پرورش : در قرن حاضر با گسترش ارتباطات و رسانه ها مرز های جغرافیایی شکسته شده و اطلاعات قابل دسترس تر شده اند.
2) اهمیت یافتن اصل همکاری و تفاهم به عنوان هدف اصلی در آموزش و پرورش :
با مطرح شدن جهانی شدن ارتباطات افزایش سرسام آوری می یابد و با شناخت سایر جوامع و افراد برای تعامل با آن ها و یادگیری برای با هم زیستن و همکاری در آموزش و پرورش اهمیت می یابد .
3) آموزش الکترونیک (e- learning) :
تصویری از آموزش مشارکتی و شخصی در مقایسه با آموزش سنتی است . در این نظام تجارب الکترونیک با ایجاد مدارس مجازی و حذف شیوه های کم بهره سنتی و انتقال سریع اطلاعات به صورت "online " بهره ی آموزش های انجام شده را به حد اکثر می رساند .
4) شکافت حلقه های بسته ای دانش :
یکی از اثرات مفید جهانی شدن برآموزش و پرورش شکافتن مرز ها و حلقه های دانش است که از ارائه ی الگوریتمی و هندسی (عرضه ی اطلاعات به صورت از قبل مشخص شده ، ثابت و تعریف شده) جلوگیری و نظام عرضه ی دیالتیکی اطلاعات را در پی دارد .
- تهدید ها:
جهانی شدن با گسترش در ابعادی از خود با گسترش اندیشه های نئولیبرالیسم آموزش و پرورش را از محوریت دینی خارج و نقش اخلاقیات دینی را در تدوین برنامه های آموزش و پرورش کم رنگ می کند و باعث تضعیف هویت ملی و دینی می شود . از جمله رویکردهای منفی دیگر می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1) تک فرهنگی شدن و تضعیف فرهنگ های بومی :
یکی از پیامد های جهانی شدن تضعیف هویت ملی و فرهنگ بومی و رشد تک فرهنگی
mono culture)) است که در آن فرهنگ غرب توسط رسانه ها تبلیغ می شود و آنها هستند که لباس،خوراک و نحوه ی زندگی را به آنها دیکته می کند.
2) تهدید روند های مربوط به تربیت دینی:
در جوامع اسلامی باورهای دینی و نظام ارزشی بخش مهمی از هویت مسلمانان را تشکیل می دهد. و با تفاسیری که قبلا انجام دادیم اسلام با از بین بردن مرزهای خود و بیگانه مخالف است. و زدودن مرزهای اعتقادی در نظام آموزش و پرورش یکی از چالش برانگیزترین پیامد های جهانی شدن در این زمینه است.
3) تاثیر بر زبان آموزی :
آموزش الکترونیکی که از پیامد های جهانی شدن است غالبا مبلغ زبان انگلیسی است که زبان های ملی دیگر را تحت تاثیر قرار داده است . از آنجا که تمام کانال های ارتباطی دنیا ، رسانه ها و ماهواره های بین المللی به زبان انگلیسی است این خود مهمترین تهدید برای زبان های دیگر است .
4) آموزش ها و کلاس های چند فرهنگی (multi-cultural classroom ):
با گسترش جهانی شدن کلاس های چند فرهنگی وچند ملیتی خود از چالش های فرا روی نظام آموزش و پرورش در جهان است .
از جمله تاثیر آن می توان نیاز به معلم های توانا و آشنا به چند زبان و تحت تاثیر قرار گرفتن هویت ملی وتبدیل آن به هویت جهانی را نام برد .
(1- مرضیه عالی. تبیین چالش ها و فرصت ها ی جهانی شدن برای نظام تعلیم و تربیت ایران 7- 3.
2- زارعی ، دکتر بهادر ،مجموعه مقالات جهانی شدن، صص 156- 148. )
2-5) کنترل آموزشی و جهانی شدن :
کنترل مرحله ای از مدیریت است که در آن باید معلوم شود که هدف های سازمانی تحقق پیدا کرده اند یا نه .کنترل یا نطارت و راهنمایی آموزشی در طول تاریخ دچار تحولات زیادی شده است و الگو ها یکی پس از دیگری مطرح شده اند و حال می خواهیم مدل های جدید این نطارت را در بستر دنیای نو بررسی کنیم:
در جریان جهانی شدن با افزایش سطح فرهنگ و آگاهی مردم و ورود مردم به دنیای "مدرنیته ی اخیر" نظام آموزشی نیز مجبور به نوگرایی شده است.در عصز اطلاعات نگرش به واحد های کنتنرل آموزش و پرورس بیشتر بر مبنای " اصول انسانی" مشارکت، کنترل از پایین و ورود عقلانیت انتقادی در نظارت است.
از مدل های جدید نظارت می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1) نظارت بالینی :
این الگو در حقیقت تحقق نظام یافته ی کلاس به وسیله ی ناظر و معلم در 5 مرحله است:
الف) جلسه ی پیش از مشاهده
ب) جلسه ی مشاهده ش تدریس
ج) تحلیل جلسه ی تدریس
د) جلسه ی پس از مشاهده
ه) تحقیق پس از مشاهده
2) نظارت همکار که در ان معلمان به جای ناظر بر کار هم نظارت دارند.
3) نظارت بر خود(خود ارزیابی)
4)نظارت غیر رسمی که توسط ناظر و مدیر مدرسه در کلاس درس اجرا می شود.
5) نظارت برهم که با مشارکت ناظر و معلم در 4 مرحله صورت می گیرد:
الف) مذاکره و آمادگی معلم و ناظر
ب)مشاهده ی کلاس درس بدون قضاوت و بر اساس آنچه که بین معلم و ناظر توافق شده است.
ج) تفسیر و تحقیق نتایج جلسه ی معلم و ناظر
د) بر نامه هایی برای تقویت و بهبود عملکرد
( زارعی ، دکتر بهادر ،مجموعه مقالات جهانی شدن، صص78- 74 )
2- 6) دید گاه های موافق و مخالف رویکرد پدیده ی" جهانی شدن" در آموزش و پرورش:
پدیده ی جهانی شدن از ابعاد مختلف بر زندگی انسان ها تاثیر می گذارد ویکی از ابعاد جهانی شدن آموزش و پرورش و به عبارتی آموزش و پرورش جهانی است . یکی از تجلی های نظام آموزش و پرورش جهانی پرورش انسان هایی با شخصیت چند بعدی است که توانایی انجام چند مهارت و کسب چند دانش با هم را دارند، که این از این لحاظ برای اقتصاد جهانی موثر است که این افراد می توانند در صورت لزوم با تغییر شغل خود در صحنه ی رقابت های جهانی حضور فعال پیدا کنند .
یکی دیگر از پیامد های جهانی شدن که تحت تاثیر فلسفه ی نئو لیبرال است آموزش های خصوصی یا به طور صحیح خصوصی شدن آموزش است که برای انسان های کم سرمایه در جهت آموزش ،نتایج بدی به دنبال دارد
1) دید گاه های موافق:
هر کشور با توجه به شرایط اقتصادی و فرهنگی حاکم بر آن تعریف خاصی از اهداف تعلیم و تربیت درآموزش و پرورش کرده اند که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:
* بسیاری از کشور ها آموزش و پرورش را به عنوان ابزاری در خدمت اقتصاد معرفی کرده و بدون توجه به آرمان های اصیل آموزش و پرورش فقط برای موفقیت اقتصادی از آن بهره می برند .
* گروهی دیگر از کشورها آن را وسیله ای برای شرکت در فعالیت های جهانی معرفی می کنند و معتقداند افراد تعلیم می بینند تا بتوانند در عرصه ی جهانی فعال باشندو این بالاتر ازاهداف اقتصادی است . برای تحقق این اهداف موسساتی در سطح جهانی تشکیل شده است که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- موسسه ی IBO International Baccalaurest organization)) و آموزش بین الملل :
یکی رویکرد های جهانی شدن درآموزش و پرورش ملحق شدن به یک سیستم آموزشی بین المللی است که درآن مدارس در کشور های مختلف جهان از یک برنامه ی آموزشی هماهنگ بهره می برند ،مانند موسسه ی IBO که مجموعه ی بیش از هزار مدرسه ی ابتدایی و راهنمایی است که برای غنی سازی آموزش ازیک نظام آموزشی درکشورهای متفاوت بهره می برند ولی با این وجود بعضی کشور ها برای براورده کردن نیازهای ملی وقومی خود ا ز وارد شدن در عرصه ی جهانی خود داری می کنند.
( پیراسته نیا،مرسده.جهانی شدن و آموزش و پرورش، صص 9-2. )
2) دیدگاه مخالف نقش جهانی شدن:
یکی از دیدگاه های مخالف رویکرد های آموزش و پرورش در ضمن جهانی شدن کسانی هستند که اعتقاد دارند بهره گیری از نظام آموزش و پرورش تنها در سایه ی آموزش عمومی امکان پذیر است و تنها در این صو رت است که افراد می توانند به طور مساوی از امکانات آموزشی بهره بگیرند .
طرفداران جهانی شدن با مطرح نمودن نتایجی از قبیل یکپارچگی اقتصاد جهانی، بی مرز شدن و یگانگی فن آوری کشورها و غالب بودن اندیشه ی نئولیبرال میتواند منشا علایق مشترکی ایجاد کند . مثلا در یک گردهمایی که با شرکت وزرای آموزش و پرورش نیمکره ی آمریکای شمالی و جنوبی در مکزیک انجام شد ،آموزش و پرورش جایگاهی برای شناساندن اهمیت و ثمرات جهانی شدن به حساب آمد .
برگزاری چنین جلساتی در ذهن مجامع عمومی سوالاتی مطرح می کند که آیا ساختار جهانی سعی دارد در قالب کمیته های ناظر در جلسات تصمیم گیری ،در تصمیم گیریهای اساسی آموزشی در سطوح بالای آموزش و پرورش عمل نماید ؟ هدف از این نظارت در صورت وجود چیست ؟ در این راستا موافقان بین المللی آموزش عمومی و دولتی اظهار می کنند که از پیدایش دیدگاه جهانی شدن تا کنون الحاق آموزش و پرورش کشورها به ساختار جهانی فقط در قالب طرح های بین المللی امکان پذیر بوده است .
این طرح ها اغلب اهداف بازرگانی و تجاری و سرمایه گذاری خاصی را دنبال می کنند برای مثال می توان به توافق نامه های MLA , NFFTAA , FTAA اشاره کرد که با هدف
" تشکیل مجامع کشورهای آمریکایی " صورت گرفته اند و شاید بارها تصمیم گیری های غلط این توافق ها در زمینه ی آموزش و پرورش مشاهده شده است . به قولی صحیح تر اهداف این توافق نامه های جهانی بیشتر جنبه ی اقتصادی آموزش و پرورش را فرا می گیرد .
یکی از دستاورد های این طرح های تجاری در آموزش و پرورش خصوصی شدن و گام هایی به سوی آن است که نگرانی اساسی را ایجاد می کند.
در ادامه با بررسی چند مورد از توافق نامه های تجاری با هدف" واحد برنامه ی آموزشی کشور های امریکایی " مسئله را روشن تر می کنیم :
الف) قرارداد NAFTA ( توافق کشور های امریکای شمالی برای تجارت آزاد ):
این توافق نامه یک توافق سرمایه گذاری است ولی در ضمن آن تاثیرات بالقوه ی آن در آموزش و پرورش نیزبه چشم می خورد که تمامی فعالیت های آموزش و پرورش و حتی تعیین اعتبارمنابع آموزشی را دربرمی گیرد ولی این توافق نامه هیچ حقی به دانش آموز یا جامعه برای دخالت در آموزش و پرورش نداده است و تنها بعد اقتصادی آمو زش و پرور ش را زیر نظر دارد.
ب) قرار دادAPEC (Asia Pasific Economic Corporation) :
بر خلاف قرار دارد NAFTA که هیچ بخش مستقلی را بزای آموزش و پروزش اختصاص نمی دهد ، دارای دو کمیته ی مستقل مربوط به آموزش وپرورش است . در این توافق نامه نیز در آموزش و پرورش صرفا به تربیت نیروی کار اقتصادی تاکید شده و جنبه ی اجتماعی و فرهنکی آن نادیده گرفته شده است .
علا وه بر آن با بررسی سابقه ی دموکراتیک بعضی کشور ها ی فعال در آن به این نتیجه می رسیم که APEC هم مانند NAFTA جایی بزای حضور فعال طرفداران آموزش وپرورش دولتی باقی نمی گذارد.
ج) قرارداد MLA (Multi Lateral Agreement on Investment ):
یکی از توافق نامه های طرفداران کشور های آزاد تجار ی امریکایی است که قصد و هدف آن ها ایجاد یک بلوک تجاری است که نیمکره را در بر می گیرد و تمهیدات آن از سوی NAFTA تامین می شود . و با اتفاق افتادن اهداف این توافق نامه فشارها برای خصوصی سازی آموزش و پرورش بیش از پیش افزایش می یابد .
د) قرارداد OAS "Organization of Amrica States" (واحد برنامه ی آموزشی کشور های امریکایی):
این برنامه برخلاف موارد قبلی اساسا با هدف تجارت و سرمایه گذاری نیست علاوه بر اهداف اقتصادی ، اهداف اجتماعی نیز دارد . در این برنامه وزارت کار و تامین نیروی انسانی در مذاکرات مربوط آموزشی دخالتی ندارد و فقط آموزش و پرورش این وظیفه را بر عهده دارد . ولی در این برنامه مشکل اساسی نبودن مانع در برابر حق دخالت با محک های بین المللی و فشار آن ها مبنی بر خصوصی سازی آموزش و پرورش است. واین همان ناهمخوانی اصول این برنامه با مخالفان نئولیبرال است .
در مجموع اساس نامه ی این برنامه به حقوق معلمان و دانش آموزان پرداخته و آن ها را در تصمیم گیری های آموزش و پرورش دخیل می کند و گاهی مسیر را برای تامین منافع نئولیبرال و خصوصی شدن آمنوزش وپرورش باز می گذارد . و برروی کاخذ و از لحاظ تئوریسم می توان این برنامه را در جهت تامین نقطه نظرات طرفداران آمورش دولتی اجرا کرد ولی در عمل ممکن است نتیجه کاملا معکوس باشد.
در ادامه با معرفی فعالیت های مخالفان نئو لیبرال و خصوصی شدن آموزش و پرورش بحث جهانی شدن و آموزش و پرورش را ادامه می دهیم.
- فعالیت های مخالفان در قبال قرار دادهای مذکور هم به شرح زیر است :
با نکاتی که از دیدگاه نئولیبرال در زمینه ی آموزش و پرورش طرح شد تا حدی واکنش آن ها را در این بعد از جئهانی شدن بررسی شد حال به دیدگاه مخالفان نئولیبرال در مورد آمو زش و پرو رش می پردازیم. این گروه معتقد اند که با دیدگاه های نئو لیبرال آمو زش و پرورش به سوی خصوصی شدن گام برمیدارد و بهره .برداری مساوئی و برابری در استفاده امنکانات آموزشی به مخاطره می افتد . و براساس این دیدگاه ها انجمن هایی در قاره ی امریکا تشمکیل شده که به دفاع از حق آموزش عمومی و حقوق کارکنان و معلمان می پردازد که با ذکر چند نمونه واز آن ها بحث را کامل می کنیم:
الف) اتحادیه ی ICFTU (اتحادیه ی انجمن های تجارت آزاد):
این اتحادیه به جای مخالفت صرف و وفاصله گیری ، سعی در حضور در میادین جهانی شدن و تاثیر گذاری بر تصمیمات و تعدیل اثرات منفی دارد و در دفاع از حقوق کا رکنان وآموزش های عمومی سعی در دخالت در تصمیمات جهانی و تا حد امکان جلو گیری از پیشبرد اهداف نئولیبرال در صحنه ی آموزش و پرورش جهانی دارد .
ب) سازمان آموزش و پرورش بین المللی :
این سازمان یک دستگاه اداری بین المللی است که در دفاع از حرکت اتحادیه ی ICFTU فعالیت می کند و تاثیر بیشتری بر حقوق دانش آموزان و معلمان دارد .
ج) اتحادیه ی sutep در پرو: یکی از مخالفان اندیشه های نئولیبرال و خصوصی شدن در
آموزش و پرورش است که در مخالفت با دولت پرو در این کشور و جلوگیری از اجرای اصول نئولیبرال در آموزش و پرورش این کشور تشکیل شد. این اتحادیه در عمل بر دفاع ا ز آموزش و پرورش عمومی و حقوق معلمین و دانش آموزان و ایجاد شرایط بهتر برای آموزش
کودکان و نوجوانان تاکید دارد.
د) اتحادیه ی ملی دست اندر کاران آموزش در اکوادور national Educators union (UNE) :
این اتحادیه در مخالفت با دولت اکوادور برای اجرای اصول نئولیبرال به صوزت واگذاری آموزش وپرورش به جامعه و شوراها و اولیا، تشکیل شد. در مقابل برنامه های دولت اکوادور که ماهیت نئولیبرال دارد این اتحادیه ملی با تشکیل جلسات متفاوت سعی در توسعه ی این نگرش دارد که آموزش یک کالا نیست که بتوان آن را به بازارهای جهانی عرضه و قیمت آ ن را تعیین کرد.دولت باید آموزش را هم مثل یک سیاست ملی پذیرفته و بودجه ی آن را در اولویت قرار دهد.
(1- پیراسته نیا،مرسده. جهانی شدن و آموزش و پرورش، (صص12-4)
2- 7) جهانی شدن و بحران های گریبان گیر آموزش و پرورش:
بحران یکی ازواژگانی است که در حوزه ی علوم اجتماعی از کاربرد معنایی متفاوتی برخوردار است ولی یک معنای متفاوتی می توان برای آن تعریف کردو آن " بروزبی ثباتی" در حوزه ی روابط است. پس بحران در آموزش و پرورش را می توان بی ثباتی در روابط آموزش و پرورش بیان کرد . که در دو سطح اصلی مورد بررسی قرار می گیرد :
- بی ثباتی های زیرین (زیر بنایی)
- بی ثباتی های زبرین
با این تقسیم بندی می توان در محدوده ی " آموزش" و" پرورش" را به طور کامل در نظر گرفت. "آموزش" را می توان به بحران های روبنایی و " پرورش " را به بحران های زیرین ارتباط داد.
* بحران در چارچوب:
نظام های آموزشی با توجه به اصول بنیادی و سیاست هایی تعریف و طراحی می شوند که در حکم چارچوب برای فعالیت های آموزش وپرورش به شمار می رود. نظام های سیاسی نیز با تلاش برای به کار گرفتن همه ی توانایی های خود سعی در پرورش نسلی وفادار به اصول بنیادین دارند تا آینده ی خود را تضمین کنند. این اقدام با همگرا کردن فضای ذهنی و فکری افراد مانع بحران در لایه های معرفتی می شود و این امر به مثال یک اصل امنیتی برای حفظ ثبات اجتماعی به کار می رود.
برای مثال از نمونه ی بومی نظام آموزش وپرورش ایران می توا نام بردکه وظیفه ی اصلی آن پرورش افرادی وفادار دینی است که حیات دین دارانه را انتخاب کرده اند. به عبارتی می توان گفت که نظام آموزش و پرورش از حیث معرفتی تاثیر پذیر از چارچوب ارزشی است که سمت و سوی فعالیت های جامعه را تعیین می کند. در عصر حاضر موج جهانی شدن با شکل دادن روند های دین ستیزانه "چارچوب " آموزش و پرورش را به خصوص در کشورهای دینی با بحران معرفتی روبه رو می کند.
برای بررسی این بحران دو عامل را مورد بررسی قرار می دهیم:
1) امواج چارچوب شکن:
از زمان به وجود آمدن ادیان توحیدی سه موج متفاوت به مخالفت با آن ها پرداخته اند که این امواج چارچوب معرفتی متفاوت یا گاها متضاد با چارچوب دینی را مطرح می کنند. که موج سوم حاصل عصر جهانی شدن و به مراتب دارای خطر بیشتری برای اسلام است:
* موج اول دین ستیزی: از ابتدا به صورت نفی دین یا کفر بروز کرده که دین در مقابل آن با آوردن ادله سعی در افزایش " دین گرایی" دارد .
* موج دوم سکولاریسم یا دین گریزی: هدف این موج محدود کردن دین است نه مخالفت با آن و دین در روبه رویی با آن خواستار جبهه گیری جدیدی است.
* موج سوم دین گزینی : این موج با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و تشکیل گونه ای تازه از لیبرال دموکراسی خود را نشان داد که بر خلاف دو موج قبل نه دین را محدود می کند و نه آن را نفی می کند بلکه برای آن بدیلی عنوان می کند . این موج جدید به جای چارچوب اصلی دین ،چارچوب محتواییآن را مورد هدف قرار می دهد . با این وجود مقابله با این موج خواستار تعریفی تازه و منطبق بر عصر جدید برای آموزش و پرورش دینی است.
2) روایت های " دین گزین" :
این بحران توسط اندیشمندانی فوکویاما و هابرماس مطرح شد و هدف آن تبدیل لیبرال دموکراسی به یک ایدئولوژی واحد و مطلق است که تفاوت آن با گونه ها ی قبلی لیبرال دموکراسی صبغه ی تهاجمی بودن آن است.جوهره ی اندیشه ی این اندیشمندان را می توان چنین بیان کرد:ُ
الف) جوهره ی دینی لیبرال دموکراسی:
برای این موضوع می توان اندیشه ی فوکویاما مبنی بر پایان تاریخ را نام برد . او معتقد است که لیبرال دموکراسی به بهترین وجه نیاز های اساسی بشر را تامین می کند با این بیان می توان هدف لیبرال دموکراسی جدید را در نظر گرفتن اصول و آموزه های دینی و هضم آن در قالب فرهنگ غربی و تظاهر مبنی بر " دین آخرالزمان" بودن آن دانست .
ب) جاودنگی ارزش های لیبرال دموکراسی:
ساموئل هانتینگتون طراح نظریه ی " برخورد تمدن ها" بر وجهی دیگر ازلیبرال دموکراسی جدید تاکید دارد و آن جاودانگی ایدئولوژی های این مکتب است . او جایگاه لیبرال دموکراسی را حدی بالاتر ا ز ایدئولوژی ها ی انسانی می داند . اواین مکتی را به مثابه ی دین امری " جاودانه" مطرح می کند. پس ها نتینگتون لیبرا ل دموکراسی را تا حد یک ایدئولوژی فراگیر مطرح می کند و روایتی دین گونه از آن عرضه می کند.
ج) لیبرال دموکراسی به عنوان پارادیم تفکر دینی :
هابرماس با جمع بندی در اندیشه های فوکویاما وها نتینگتون به نتیجه ی جدیدی می رسد. او با تاکید بر دچار بحران شدن ادیان در عمل و نظر ،شرایط بقای آن ها را در جامعه باز تعریف کردن آنها بر مبنا و اصولی مشابه لیبرال دموکراسی می داند .
پس دریک نتیجه گیری کلی می توان بحران در چارچوب" پرورش" نسل جوان برای جامعه ی اسلامی را مطرح کرد که این امر به شدت از ناحیه ی لیبرال دموکراسی مورد چالش قرار گرفته است.
( زارعی ، دکتر بهادر ،مجموعه مقالات جهانی شدن، صص 32-20)
* بحران در روش:
بحران معرفتی و بحران در محتوی که بیان شد بیشتر متوجه بعد " پرورش" در آموزش و پرورش هستند و بحران هایی در جریان جهانی شدن مقوله ی "آموزش" را هم تهدید می کند . این بحران ها نسبت به بحران های محتوایی و معرفتی در اولویت توجه پایین تری قرار دارند و با توجه به ارکان اصلی آموزش و پرورش ( دانش آموز،متن آموزشی ،روش آموزشی،آموزگار،آموزشگاه و نظام آموزشی ) به بیان مهمترین این بحرا ها می پردازیم:
الف ) کاهش ارزش " زمان گذشته" و افزایش ارزش " زمان حال" :
در نظام های آموزشی سنتی تاکید زیاد برتجربه ها بود که این نظام ها را از گذشته متاثر می کرد ولی با افزایش سر سام آور منابع و محتوای علم در نظام های آموزشی جدید این مساله وارونه شده و توجه به زمان حال از ارزش بیشتری برخوردار است.
ب) پدیده ی وارونگی در روابط آموزشی :
درنظام آموزشی گذشته معلم به قولی یک فرد همه فن حریف بود و دانش آموزان به طور محض تسلیم علم او بودند ولی در عصر جهانی روابط معلم و شاگرد دچار تغییر اساسی شده است . در دوران جدید دانش آموزان به علت مشغله های کم فکری بیشتر از معلمان در جریان ارتباطات و علم نوین هستند و آگاهی آن ها از علم جدید به مراتب بیشتر از معلم است این پدیده باعث وارونگی در روابط معلم و شاگرد می شود و تنها راه آن نوین کردن آموزش معلمان جدید در مراکز تربیت معلم است .
ج) پدیده ی بی سوادی مدرن :
با پیشرفت علم و افزایش تعداد طالبان علم در سطوح بالا از یک طرف و وجود نظام های آمورشی سنتی که توانایی پاسخ گویی به نیاز های جدید را ندارند باعث به وجود آمدن نوعی بی سوادی موسوم به " بی سوادی مدرن " در کشور های مانند ایران می شود. عدم وجود منابع الکترونیکی برای e-learning و افزایش مهاجرت های علمی به کشور های سرمایه دار( فرار مغزها) از عوامل این بی سوادی است .
د) پدیده ی آموزش های ناهم سان :
در جریان آموزش و پرورش نوین دسترسی نامتعادل در امکانات آموزشی رسمی و غیر رسمی باعث تغییر در سطح آموزش های همگانی می شود . چون بعضی ازافرا د به صورت غیر رسمی با استفاده از منابع متعدد به آموزش هایی می پردازند که باعث تغییر در سطح آموزش های آموزش و پرورش یا پدیده ی "آمو زش های نا هم سان" می شود.
( زارعی ، دکتر بهادر ،مجموعه مقالات جهانی شدن، صص41-32)
2-8) تربیت در عصر جهانی شدن :
تربیت را می توان به صورت کسب مهارت زیستن در اجتماع تعریف کرد . سه نظریه ی مطرح در تربیت عبارت اند از :
- نظریه ی " ذات گرایانه" : بیان می کند که انسان بالقوه دارای استعداد است و در تربیت باید استعداد او از قوه به فعل برسد .
- نظریه ی " آمورگارانه" بیان می کند که انسان مانند مومی است که در جریان تربیت شکل می گیرد .
- نظریه ی سوم که به ارسطو تعلق دارد و پست مدرنیزم ها هم آن را انتخاب کرده اند. این نظریه در واقع تربیت را به شکوفایی ذاتیات فرد و نه عامل ثقل آموزشی است که معتقد باشد آموزش باعث تربیت است این نظریه تربیت را حاصل عمل و عادت می داند این نظریه معتقد است که افراد آنچه می دانند را عمل نمی کنند. بسیارند افرادی که خود عالمند ولی در عمل آنچه می دانند را عمل نمی کنند بلکه بر طبق این نظریه این تکرار عمل است که باعث درونی شدن آن می شود. بعد از تعلیف مبحث تربیت به متولیان تربیت می پردازیم :
بعضی متولی تربیت را خانواده و بعضی دولت در نظر گرفته اند . ولی درشرایط که جهانی شدن که هم دولت می شکند و هم خانواده ،چه وضعی برای تربیت پیش می آید؟
در شرایط عصر نو فضا و زمان از جغرافیا و سرزمین جدا می شود . انسان از دیگرانی که با آنها نیست تاثیر می پذیرد . دولت حاکمیت مطلق دارد ولی اقتدار و قدرت تصمیم گیری مطلق ندارد و انسان دیگر در مرزهای ایدئولوژیک با حاکمیت ملی و در انحصار تصمیم سازان نیست . مشارکت دیگران به هیچ وجه تحت کنترل دولت حاکم نیست . و به قولی قبل از این که صدای معلم به گوش کودک برسد صدای ابزارهای فرهنگی به گوش او رسیده است .
شاید منظور از کودک تمام سطوح تربیت باشد . در مدرسه معام از یک نظام تربیتی سخن می راند ولی این نظام تربیتی در خانه و درپشت رایانه ، تلویزیون ، ماهواره ،مدل های لباس و... مورد بی اعتنایی واقع می شود .
چون ابزار ها با نیاز های واقعی درگیر ترند جلو تر از نظام تربیتی مدرسه قرار دارند . در عصر جدید یک نوع سرگشتگی در تربیت رخ می دهد چون معلم و مدرسه یک چیز مطرح می کنند و محیط خارج خواهان چیز دیگری است. انسان با دنیای مجازی مواجه است که در نظام تربیتی مدرسه قابل توضیح نیست .
در این راستا کم کم آموزه های مدرسه با خروج از آن به فراموشی سپرده می شود و هیچ دانش آموزی به معلم اعتماد ندارد و هیچ معلمی به گفته ی خود اعتماد ندارد . این شاید بزرگترین بحران تربیت در عصر جهانی شدن باشد.
همین بحران باعث می شود که در کشور های دنیا شاهد رواج فرهنگ غربی هستیم اعم از مد غربی،لباس غربی، موزیک غربی، غذای غربی و... .
( زارعی ، دکتر بهادر ،مجموعه مقالات جهانی شدن، صص 138-130)
بخش سوم
جهانی شدن و آموزش و پرورش ایران
3-1) جریان های حاکم بر آموزش و پرورش ایران در عصر جهانی شدن:
کشور ما هم در دنیای پدیده ی جهانی شدن غریبه نیست . جامعه ی ایران در مقابل جهانی شدن به سه جریان عمده تقسیم می شود :
1) جریان تقابل گرا:
بر این باورند که بروز فرهنگ جهانی باعث نابودی فرهنگ و هویت ملی می شود لذا در مقابل آن جبهه ی مخالف می گیرند .
2) جریان تسلیم گرا :
ارزش ها و نگرش های خود را حیات بخش نمی داند و چاره ای جز تسلیم شدن در مقابل فرهنگ جهانی نمی دانند.
3) جریان تعامل گرا :
جریانی که خود را یافته است و در عین تاکید بر خودباوری از " خود برتر بینی " خودداری می کنند و سعی می کنند در تعامل با فرهنگ ها و ملل مختلف به تقویت نقاط قوت و رفع نقاط ضعف خود بپردازند.
درمیان این جریانات جریان تقابل گرا به دلیل مخالفت محض با نفوذ فرهنگ ها همیشه نگران تهاجم فرهنگی است و این باعث می شود تا آنها دست از تولیدات فرهنگی بردارند و در مقابل فرهنگ های مولد رو به نابودی بگذارند. جریان تسلیم گرا هم دچار بحران در هویت شده و به سرعت محکوم به نابودی می شود.
ولی جریان سوم سعی دارد در دنیای تعامل فرهنگ ها از طریق مشارکت به اثبات برتری های خود بپردازد . حال سری به نظام آموزش وپرورش ایران می زنیم تا با بررسی رویکرد های آن در مقابل جهانی شدن جریان حاکم بر آن را مورد بحث قرار دهیم . از نمونه های جریان تسلیم گرا در ایران می توان به برخی از دانش آموزان نسل سوم اشاره کرد و این جریان در میان این گروه سنی رایج تر است . جریان تعامل گرا نیز بیشتر در میان اساتید و روشنفکران مطرح است و نگرش و تصمیمات حاکمیت بیشتر با جریان تقابل گرا مطابق است.
آموزش و پرورش ما در جریان جهانی شدن به دلایل زیر از جهان نو فاصله می گیرد :
1) تاکید بر گذشته گرایی در سیستم آموزش و پرورش ایران باعث دوری دانش آموزان از نظام های نوین و در نهایت تسلیم گرایی آن ها می شود.
2) تقلیدی بودن سیستم آموزش و پرورش ایران به جای تحلیلی بودن آن که باعث جایگزینی آسان پذیری به جای تفکر انتقادی می شود.
3) آموزش و پرورش ما بیشتر محافظه کار است که در آن حفظ موقعیت فعلی بر تحول ارجحیت دارد. این خود باعث نوعی تاریخ مصرف گذشتگی در آموزش و پرورش ایران می شود.
4) آموزش و پرورش ما بیشتر به محفوظات تکیه دارد تا به عینیت بخشیدن به آن.
5) آموزش و پرورش ما با مطلق گرایی دچار نوعی خودبرتربینی شده است که باعث قوم مداری و مانع گفت و گوو تعامل جهانی آن می شود.
3-2 ) فرصت ها و تهدید های جهانی شدن برای آموزش و پرورش ایران:
آنچه به وضوح مشخص است فاصله ی زیاد نظام آموزشی ایران با نظام های جهانی است که باعث چالش عمده ی آن در مقابل جهانی شدن می شود . افراد مسئول در آموزش وپرورش علی رغم نداشتن آگاهی کامل از تمام ابعاد به مقابله با جهانی شدن می پردازند و به بهانه ی آن به مقابله با اینترنت ، ماهواره و... اقدام می کنند که این خود یکی از دلایل عقب ماندگی آموزش و پرورش از عصر نو می شود.
علاوه بر این دوری از جهانی شدن باعث انزوای جهانی می شود پس آیا بهتر نیست که با حضور فعال در عرصه ی جهانی راه تعامل با فرهنگ ها را پیش گیریم؟
آموزش و پرورش ایران با استفاده ی صحیح از منابع الکترونیکی مانند اینترنت وحضور فعال در تحولات مثبت جهانی می تواند بدون قرار گرفتن در حاشیه در متن جهانی شدن به اصلاح کاستی های خود و تقویت نقاط مثبت خود بپردازد.
( زارعی ، دکتر بهادر ،مجموعه مقالات جهانی شدن، صص61 -52)
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری:
|
بنیاد آیندهنگری ایران |
پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۳ - ۱۴ نوامبر ۲۰۲۴
انسان گلوبال
|
|