«اگر قرار بود در دانشگاه تحصیل کنم، یکی از سه حوزه هوش مصنوعی، انرژی یا فناوری زیستی را انتخاب میکردم.» این پیشنهاد بیل گیتس به دانشجویانی است که به آینده شغلی خود میاندیشند. او این سه حوزه را «حوزههایی امیدبخش میداند که نسل جوان با ورود به آنها تأثیر زیادی بر آینده بشر خواهند گذاشت.»
این پیشنهادها از سوی کسی مطرح میشود که بهواسطه کارهای فوق برنامهاش از دانشگاه اخراج شد و با تأسیس شرکت مایکروسافت، صنعت کامپیوتر را سالها به جلو برد. جوانی بیل گیتس با انقلاب دیجیتال همزمان شده بود و او با درک اهمیت آنچه این انقلاب به ارمغان میآورد، زمینهای را فراهم کرد که صنعت سختافزار و نرمافزار روند رو به رشدی را تجربه کند و میلیونها نفر در سراسر دنیا در این انقلاب دیجیتال سهیم شوند. او حالا به جوانان تحصیلکرده و جویای کار پیشنهاد میکند راههای جدید پیش رو را بشناسند، به انقلاب هوشمندی بپیوندند، به انقلاب انرژی بپیوندند و به علوم زیستی فکر کنند. هرچند این سه حوزه در ظاهر با هم تفاوتهایی دارند، اما هر سه مکمل یکدیگرند.
آنچه این روزها از سامانههای مبتنیبر هوش مصنوعی میبینیم، بر پایه نتایج همان انقلاب دیجیتالی بنا شدهاند که بیل گیتس، سرگئی برین، لری پیج، مارک زاکربرگ و دیگران در جوانی آن را پایهگذاری کردند. حجم عظیم اطلاعاتی که در عصر دیجیتال از نحوه زندگی و رفتار ما جمعآوری شد (و میشود)، حالا این فرصت را در اختیارمان قرار داده است تا با اعتماد به نفس بیشتری وارد عصر هوشمندی ماشینها شویم و دستکم آنها را با همین دانش ذخیره شده خود که در قالب متن، تصویر و صدا در مراکز دادهها موجودند، آموزش دهیم. ماشینهایی که تنوع زیادی خواهند داشت، از روباتهای غولپیکری که در خطوط تولید کار میکنند گرفته تا خانههای هوشمند و حتی روباتهای درمانگر و داروهای هوشمندی که در جریان خونی ما شناور خواهند بود. (چیزی که اهمیت توجه همزمان به علوم زیستی و هوش مصنوعی را آشکار میسازد.)
پیادهسازی سامانههای هوشمند چه در سطح ماشین آلات صنعتی و خودرانها و خانههای هوشمند و دستیارهای دیجیتال و چه در سطح روباتهای درمانگر بسیار کوچک، علاوه بر چالشهای ذاتی خود، یک چالش بسیار مهم هم دارد: چالش تأمین انرژی. جمعآوری اطلاعات، پردازش اطلاعات و به کار انداختن سامانههای هوشمند، انرژی فوقالعادهای را میطلبد و اگر قرار باشد روزی تمام محیط زندگی خود را هوشمند کنیم، ناگزیر به یافتن چارهای برای تأمین بهینه انرژی سامانههای هوشمند خود خواهیم بود. تأسیسات صنعتی که با ماشینآلات روباتیک و هوشمند تجهیز شدهاند، نیازمند انرژی هستند. دستیارهای دیجیتال ما نیازمند انرژی هستند و روباتهای درمانگر و سامانههای هوشمند زیستی هم نیازمند انرژی هستند. بیل گیتس بهخوبی آیندهای را پیش چشمان فارغالتحصیلان دانشگاه میآورد که سه عنصر درهم تنیده هوشمندی، مصرف بهینه انرژی و علوم زیستی در آن حرف اول و آخر را میزند.
این نگاه رو به جلو و شناخت نیازهای آینده و هدایت جوانان بهسوی تأمین آن نیازها، یکی از مهمترین نکاتی است که پیشرفت یک جامعه را تضمین میکند.
از نیازهای آینده گفتیم، بد نیست این موضوع را هم در نظر بگیریم که در مواردی، شاید آنچه بهعنوان نیاز مطرح میشود، واقعاً نیاز یک جامعه نباشد، بلکه ممکن است آن را بهعنوان نیاز به ما بقبولانند تا به اهداف بزرگتری برسند. هوشمندسازی جهان چه مزایایی برای قدرتهای بزرگ خواهد داشت؟ یکی از موضوعاتی که در حوزه هوشمندسازی مطرح میشود بحث امنیت است. آیا شهرها و کشورهایی که بهطور کامل توسط ماشینها کنترل میشوند ایمن هستند؟ شاید برای کشورهایی که فناوری این هوشمندسازی را در اختیار دارند ایمن باشند، اما برای کشورهایی که واردکننده فناوری و تجهیزات هستند چطور؟ زمانی که فرهنگ «نیاز به سامانههای هوشمند» در کشورهای کمتر توسعهیافته جا افتاد و تقاضای نصب سامانههای هوشمند در این کشورها بالا گرفت، آیا میتوان به تجهیزات وارداتی اطمینان کرد؟ چه تضمینی وجود دارد که کسی از آن سوی کره زمین تصمیم نگیرد به سامانههای وارداتی هوشمند ما نفوذ کند و آنها را کنترل کند، مختل کند یا فاجعه بیافریند؟ آینده فناوری جوامع بشری ترسیم شده است؛ سامانههای هوشمندی که در، محل کار، کارخانجات، جادهها و حتی در بدن ما فعالیت خواهند کرد.
بیل گیتس بهخوبی این جهان آینده را به جوانان کشورش یادآوری میکند؛ اینکه اگر میخواهند کشورشان قدرتمند باشد و فرزندانشان با خیال راحت زندگی کنند، باید فناوری آینده، هوش مصنوعی و انرژی و علوم زیستی را از آن خود کنند. این دقیقاً همان چیزی است که دیر یا زود باید با دقت و ظرافت کامل برای جوانان خودمان هم تشریح کنیم، اگر میخواهیم سهمی از قدرت آینده را در اختیار داشته باشیم.