بازسازی گرایان، آموزش و پرورش را ابزار بسیار موثر معقول ساختن تغییر اجتماعی و حرکت به سمت دموکراتیک و انسانی ساختن می دانند./ دفاع از دموکراسی نیز در این فلسفه، فراتر از دموکراسی ملی یعنی دموکراسی جهانی است/ کار گروهی در محیط مدرسه مورد توجه خاص پیروان بازسازی گرایی است/ معلم... نباید بی طرف باشد و بی طرف بماند. بلکه محصلان را آزادمندانه به بازسازی برانگیزد و ترغیب کند/مربیان، فعالان جامعه باشند و مدرسه روش هایی را در پیش بگیرد که محصلان و در واقع جامعه را برای مقابله با این بحران ها آماده گردانند/ هنر مربیان معاصر این نیست که به روش های آموزشی گذشتگان برگردند یا به متروک شدن آنها حسرت بخورند بلکه هر چه زودتر و بدون هر گونه تعصب با تازه ترین تکنولوژی آموزشی آشنا شوند، محاسن و احیانا معایب احتمالی آن را به درستی دریابند و شخصا و مشتاقانه، آن را به مدرسه و کلاس خود دعوت کنند
الوین تافلر را یکی از مهم ترین معتقدان و مروجان فلسفه ی تربیت بازسازی گرایی می نامند. این نوع نگرش در عرصه ی تربیت و آموزش- پرورش عمدتا مبتنی بر مولفه های نظیر آینده نگری، جهانی اندیشی، اجتماع گرایی و تسریع در تغییر و تحول جامعه و نگران آثار و پیامدهای مدرنیزاسیون و فراتکنولوژی است.
برخی را عقیده بر آن است که این فلسفه ی تربیت از شاخه های عمل گرایی و پیشرفت گرایی به شمار می رود.
بازسازی گرایان، آموزش و پرورش را ابزار بسیار موثر معقول ساختن تغییر اجتماعی و حرکت به سمت دموکراتیک و انسانی ساختن می دانند.چنین نگرشی به نحوی از آرمان شهر دفاع و حمایت می کند. دفاع از دموکراسی نیز در این فلسفه، فراتر از دموکراسی ملی یعنی دموکراسی جهانی است.
" بازسایی گرایی بیش از پیشرفت گرایی روی اصلاح جامعه ی بشری تاکید می کند. به نظر آن جامعه است که مردم را آن چنان که هستند، می سازد. با توجه به این نگرش، کار گروهی در محیط مدرسه مورد توجه خاص پیروان بازسازی گرایی است.معلم... نباید بی طرف باشد و بی طرف بماند. بلکه محصلان را آزادمندانه به بازسازی برانگیزد و ترغیب کند. بازسازی گرایان بر این باورند که علوم رفتاری اهمیت قاطعی در بازسازی دارند و هدف ها و روش های آموزش و پرورش برای چالش با خواسته های آینده باید تغییر یابند....
ویژگی بسیار مهم فلسفه ی تربیت بازسازی گرایی، این است که مربیان پیرو آن بر این باورند که جامعه ی جدید برای زنده ماندن با بحران های شدیدی مواجه است که ایجاب می کند مربیان، فعالان جامعه باشند و مدرسه روش هایی را در پیش بگیرد که محصلان و در واقع جامعه را برای مقابله با این بحران ها آماده گردانند." (فلسفه ی جدید تربیت)
تافلر در کتاب شوک آینده ی خویش چنین می نگارد:".... تمام جمعیت کشورهایی که از نظر تکنولوژی پیش رفته اند، به سرعت به سوی وعده گاه فرا صنعتی پیش می تازد. آیا همه ی ما باید شوک ضربه ی آینده را تحمل کنیم؟ یا این که می توانیم آرام فرود آییم؟ ما داریم به سرعت به کار خود شتاب می دهیم. از میان فضای مبهم مضرش جامعه ی آینده نمودار می شود ولی با آن که ما هر لحظه نزدیک تر می شویم شواهد و دلائل بسیاری گواه این امر است که یکی از اساسی ترین سیستم های فرعی ما یعنی آموزش و پرورش به طور خطرناکی کارش خراب است. چیزی که امروز به آن آموزش و پرورش گفته می شود حتی در بهترین مدارس و دانشکده های ما به طور یاس آوری نابه هنگام و بی مورد است...."
از نظر تافلر بازسازی گرا، انسان در فروریختگی های ذهنی و بدنی موج سوم، سخت در رنج است و به آدمیان به مثابه ی ابزار نگاه می کنند.
نویسنده ی کتاب فلسفه ی جدید تربیت می نویسد:" به عقیده ی تافلر آدمی از کنترل و جلوگیری زمان، ناتوان است و اگر خود را برای مقابله یا هماهمنگی با تحولات سریع و غیرقابل کنترل آن آماده نکند نابود خواهد شد."
" بالاخره اگر ما نتوانیم این حرکت پر شتاب تغییر را مهار کنیم که ظاهرا تا مدت ها نخواهیم توانست. انسان آینده ناچار خواهد شد در مقایسه با امروز با تغییرات دردسرآورتری دست و پنجه نرم کند."
به نظر تافلر اگر ما بتوانیم سطح آموزش و پرورش خود را ارتقا ببخشیم پدران و مادران بیشتری از نظر فکری آماده خواهند شد که بخشی از مسئولیت های فعلی مدارس را شخصا به عهده بگیرند.
برنامه های درسی مدارس فعلی از بارآوردن افرادی که نقش های متنوعی را ایفا کنند ناتوانند... امروز ده ها میلیون محصل از نظر قانونی مجبورند ساعات گران بهای عمر خود را صرف خواندن مطالبی کنند که سودمندی آنها در آینده به شدت مورد تردید است.
تافلر در کتاب یادگیری برای فردا می نویسد :" آموزش و پرورش، امری نیست که در کله ی آدم رخ دهد بلکه همه ی اعضاء حواس، غدد و کل بیوشیمی ما را در بر می گیرد. تنها در درون افراد اتفاق نمی افتد. آموزش و پرورش از تعامل میان فرد و محیط سرچشمه می گیرد. آموزش و پرورش آینده باید میان مدارس، کالج ها، دانشگاه ها و جامعه پل بزند و آنها را زنجیروار به هم مرتبط کند."
این آینده نگر و بازسازی گرای زمان، هر گونه تلاش یا بدگویی علیه تکنولوژی را که از شاخص های برجسته ی عصر حاضر به شمار می رود، محکوم می کند و معتقدات که هر گونه عقب نشینی در مقابل این غول بزرگ جثه و در عین حال ضروری روزگار ما نوعی ارتجاع بدخیم است که طبعا به محکومیت میلیاردها انسان به فقر و بیچارگی همیشگی به ویژه در زمانی که امکان آزادی ایشان فراهم شده است منجر خواهد شد....
جامعه باید به گونه ای سازمان دهی شود که بخشی از تواناترین و شایسته ترین دانشمندان همواره به کار پیش بینی تاثیرات درازمدت تکنولوژی جدید بپردازد.
هنر مربیان معاصر این نیست که به روش های آموزشی گذشتگان برگردند یا به متروک شدن آنها حسرت بخورند بلکه هر چه زودتر و بدون هر گونه تعصب با تازه ترین تکنولوژی آموزشی آشنا شوند، محاسن و احیانا معایب احتمالی آن را به درستی دریابند و شخصا و مشتاقانه، آن را به مدرسه و کلاس خود دعوت کنند. پیش از این که آن خود را بر مربیان تحکیل کند، که امروز تدریس بدون استفاده از تکنولوژی آموزشی مناسب، مانند سخن گفتن به زبان مردم پیش از تاریخ است.
تافلر درباره ی آگاه و حساس ساختن محصلان به رویدادهای احتمالی آینده بسیار تاکید می کند و آن را تنها راه آمادگی و مصونیت از عواقب احتمالی تغییر و تحول سریع زمان می داند. "... در بسیاری کشورها نبردهای سیاسی سختی به راه خواهد افتاد. نبردی که تنها برای تقسیم غنایم جامعه ی صنعتی نخواهد بود بلکه بیشتر بر سر این خواهد بود که چه کسی جامعه ی آینده را شکل می دهد و بر آن نظارت خواهد داشت." (برگرفته از فلسفه ی جدید تربیت)