آئين اطلاعات
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
داده باوری( معتقد است که جهان متشکل از اطلاعات در گردش ( Dataism داتائيسم است و ارزش هر پديده يا موجوديت از روی سهم آن در پردازش اطلاعات تعيين می شود. ] ۱[ اين شايد در نظر شما چيزی حاشيه ای جلوه کند، اما تا کنون بر اکثر بنيان های علمی چيرگی داشته است. داتائيسم از تلاقی دو موج انفجاری علمی زاده شد. طی ۱۵۰ سال از وقتی که چارلز داروين منشأ گونه ها را منتشر کرد، علوم زيستی، موجودات زنده را چون الگوريتم های زيست شيميايی تصوير کرده اند. از وقتی که آلان تورينگ، طی هشت دهه، انديشۀ ماشين تورينگ را تدوين کرد، متخصصين کامپيوتر ياد گرفتند تا الگوريتم های الکترونيک ظريف را به طور روزافزونی مهندسی کنند. داتائيسم اين دو موج را با هم می آميزد و خاطرنشان می کند که بر هر دو الگوريتم زيست شيميايی و الکترونيکی دقيقاً قوانين رياضی واحدی حاکميت دارد. بدين گونه داتائيسم ديوار ميان حيوانات و ماشين ها را برمی دارد و توقع دارد تا الگوريتم های الکترونيکی به تدريج اسرار الگوريتم های زيست شيميايی را فاش کنند و از آ ن پيشی گيرند. داتائيسم فن آوری های پيشگامانه و نيروهای عظيمی را در اختيار سياست مداران، سوداگران و مشتريان معمولی قرار می دهد و به محققين و روشنفکران وعدۀ اهدای جام علمی مقدسی را می دهد که طی سده ها از ما دريغ شده است، و آن همان نظريۀ کليدی است که تمام عرصه های عملی، از ادبيات و موسيقی شناسی گرفته تا اقتصاد و زيست شناسی را با هم متحد می کند. بر اساس داتائيسم، شاه لير و ويروس آنفلوآنزا تنها دو الگو از جريان اطلاعات هستند که می توان آن ها را، با استفاده از ابزارها و مفاهيم واحدی مورد تحليل قرار داد. اين انديشه بسيار جذاب است و زبان واحدی را در اختيار همۀ دانشمندان قرار می دهد، ميان شکاف های عرصه های آموزش علمی پلی می سازد و به سادگی بينشی را در ورای مرزهای حيطه های علمی حاکم می کند. موسيقی شناسان، محققين سياسی و زيست شناسان سلولی می توانند بالاخره همديگر را درک کنند. داتائيسم در اين روند هرم آموزشی سنتی را وارونه می کند. هر جزئی از اطلاعات تا کنون فقط به عنوان اولين گام در زنجيرۀ طولانی فعاليت های data ) )داده روشنفکرانۀ انگاشته می شد. به مردم می آموختند که داده را در اطلاعات، اطلاعات را در دانش و دانش را در خرد بچکانند. در حالی که داتائيست ها معتقدند که انسان ديگر نمی تواند از عهدۀ موج عظيم داده ها برآيد، از اين رو نمی تواند داده را در اطلاعات بچکاند، حال چکاندن دانش در خرد بماند. بنابر اين کار پردازش داده بايد به الگوريتم های الکترونيک سپرده شود، که گنجايش آن از گنجايش مغز انسان بسيار فراتر است. اين عملاً بدين معنا است که داتائيست ها نسبت به دانش و خرد انسانی و الگوريتم های کامپيوتری Big Data ترديد دارند و ترجيح می دهند تا به دادهٔ بزرگ اعتماد کنند. داتائيسم بيش از همه در دو عرصۀ علمی پايه ای تثبيت شده است: علم کامپيوتر و زيست شناسی. زيست شناسی در اين ميان اهميت بيشتری دارد. اين استفادۀ زيست شناسی از داتائيسم بود که پيشرفت اندک موجود در زمينۀ علم کامپيوتر را به عظيم ترين حادثۀ جهانی بدل کرد، که شايد به طور کامل ماهيت حيات را دگرگون کند. شايد شما با اين انديشه موافق نباشيد، که موجودات زنده الگوريتم هستند، و اين که زرافه، گوجه فرنگی و انسان تنها روش های متفاوتی از پردازش اطلاعات هستند. اما لازم است بدانيد که اين حقيقت تخطی ناپذير علم امروز است و در حال تغيير جهان، در فراسوی قدرت شناخت است. امروزه نه تنها آحاد موجودات زنده، بلکه همچنين تمامی جوامع، مثل کندوها، تجمع باکتری ها، جنگل ها و شهرهای انسانی، همه دستگاه های پردازش اطلاعات هستند. اقتصاددانان هم به طور فزاينده ای اقتصاد را به عنوان يک نظام پردازش اطلاعات تعبير می کنند. مردم عادی گمان می کنند که اقتصاد مرکب است از کشاورزانی که گندم کشت می کنند، کارگرانی که لباس توليد می کنند و مشتريانی که نان و لباس زير می خرند. اما متخصصين، اقتصاد را به عنوان ساز و کاری برای جمع آوری اطلاعات در بارۀ اميال و قابليت ها، و تبديل اين اطلاعات به تصميمات می بينند. بر اساس اين نگرش، بازار آزاد نظام سرمايه و کمونيسم دولتی، دو ايدئولوژی يا آئين اخلاقی و يا نهاد سياسی متخاصم نيستند. اين دو، در اساس، دو نظام داده پرداز متخاصم هستند. نظام سرمايه از پردازش توزيعی، استفاده می کند، در حالی که کمونيسم پردازش متمرکز را به کار می گيرد. نظام سرمايه اطلاعات را با مرتبط کردن مستقيم تمام توليدکنندگان و مصرف کنندگان با هم، پردازش می کند، و اجازه می دهد تا تبادل اطلاعات آزادانه و تصميم گيری به طور مستقل صورت گيرد. برای مثال، چطور قيمت نان در يک بازار آزاد تعيين می شود؟ خب، هر نانوا هر اندازه که بخواهد نان توليد می کند و آن ها را به هر قيمتی که مايل باشد می فروشد. مشتريان هم همان قدر آزادند تا به هر تعداد که می خواهند از او يا نانوای رقيب نان بخرند. فروختن يک نان به قيمت هزار دلار غير قانونی نيست، اما هيچ کس آن را نخواهد خريد. در يک بعد وسيع تر اگر سرمايه گذاران تقاضا برای نان بيشتری را پيش بينی کنند، سهام بيشتری از شرکت های زيست فن آوری می خرند، که با مهندسی ژنتيک، گندم تراريختۀ بارآورتری توليد کنند. افزايش سرمايه آن شرکت ها را قادر خواهد ساخت تا به تحقيقات خود سرعت دهند، تا بتوانند با سرعت دادن به روند کشت، گندم بيشتری فراهم کنند و از کمبود نان جلوگيری کنند. حتی اگر يک شرکت بزرگ زيست فن آوری از نظريۀ ناقصی پيروی کند و به بن بست برسد، رقيبان موفق تر او به آن پيشرفت مورد انتظار دست خواهند يافت. در بازار آزاد نظام سرمايه کار تحليل اطلاعات و تصميم گيری ميان پردازنده های بسيار اما مرتبط باهم توزيع در « ، می شود. همان طور که اقتصاددان برجستۀ اتريشی، فردريش هايک توضيح داد نظامی که دانش مناسب در ميان افراد بسياری پراکنده است، عامل قيمت می تواند به ]2[ .» عنوان هماهنگ کنندۀ فعاليت های پراکنده در ميان افراد مختلف عمل کند بر اساس اين نظريه، بازار سهام سريع ترين و مؤثرترين نظام پردازش اطلاعات است که بشر تاکنون به وجود آورده است. همه آزادند تا، اگر نه مستقيماً، توسط بانک يا صندوق بيمۀ خود، به آن بپيوندند. بازار سهام، بازار جهانی را به پيش می برد و هر آنچه که بر روی سياره، و حتی در ورای آن، اتفاق می افتد را به حساب می آورد. قيمت ها تحت تأثير آزمايشات موفقيت آميز علمی، رسوايی های سياسی در ژاپن، فوران های آتشفشانی در ايسلند و حتی فعاليت های نامنظم در سطح خورشيد هستند. برای اين که نظام با بيشترين سهولت ممکن عمل کند، به بيشترين اطلاعات در آزادانه ترين شکل ممکن نياز دارد. وقتی ميليون ها نفر در سراسر دنيا به تمام اطلاعات مناسب دسترسی دارند، با خريد و فروش نفت، سهام هوندا و سهام دولت سوئد، قيمت ها را تعيين می کنند. چنين برآورد شده است که بازار سهام احتياج به پانزده دقيقه معامله دارد تا بر تيتر نيويورک تايمز، در مورد بهای اکثر سهام، اعمال نفوذ ] کند. ] ۳ بررسی پردازش اطلاعات همچنين نشان می دهد که چرا عاملين سرمايه ماليات های پايين تر را ترجيح می دهند. ماليات بالا به اين معنی است که بخش اعظم سرمايۀ قابل دسترس در يک جا در خزانۀ دولت انباشت می شود و در نتيجه، تصميمات مهم تر و مهم تری توسط يک پردازندۀ واحد، يعنی دولت، اتخاذ می شود و اين، يک نظام پردازش اطلاعات بسيار متمرکزی را به وجود می آورد. در موارد افراطی، وقتی ماليات ها فوق العاده بالا باشند، تقريباً تمام سرمايه ها در دستان دولت قرار می گيرد و دولت به تنهايی بهای نان، محل نانوايی ها، و بودجۀ تحقيق و توسعه را تعيين می کند. در يک بازار آزاد، اگر يک پردازنده تصميم نادرستی بگيرد، ديگران به سرعت از اشتباهاتش بهره برداری می کنند. اما وقتی يک پردازندۀ واحد تقريباً تمام تصميمات را بگيرد، اشتباهات به فاجعه می انجامد. اين وضعيت افراطی، که در آن پردازش اطلاعات و اتخاذ تصميمات توسط يک دولت واحد صورت می گيرد، کمونيسم ناميده می شود. ادعا می شود که در يک اقتصاد کمونيستی مردم به اندازۀ توانايی خود کار می کنندو به اندازۀ نيازشان دريافت می کنند. به عبارت ديگر، دولت صد درصد سود را از شما می گيرد و در مورد نياز شما تصميم می گيرد و آن را در اختيار شما قرار می دهد. اگرچه هيچ کشوری تا کنون اين برنامه را در شکل افراطی اش متحقق نکرده است، اتحاد شوروی و اقمارش تا جايی که ممکن بود به اين الگو نزديک شدند. آ نها اصل اطلاعات توزيع شده را ناديده می گرفتند و شيوۀ پردازش مرکزی اطلاعات را اعمال می کردند. تمام اطلاعات مربوط به سراسر اتحاد شوروی به يک محل روان می شد، يعنی مسکو ، که تمام تصميمات مهم را اتخاذ می کرد. توليد کنندگان و مصرف کنندگان نمی توانستند به طور مستقيم با هم ارتباط داشته باشند و ناچار بودند تا از فرامين دولتی اطاعت کنند. برای مثال، وزارت اقتصاد اتحاد شوروی می تواند در مورد قيمت دقيق اقلام مصرفی تصميم بگيرد، مثلاً اين که نان در تمام فروشگاه ها دو روبل و چهار کوپک باشد، اين که يک کولخوز خاص در منطقۀ اودسا از کشت گندم به پرورش مرغ چرخش کند و اين که نانوايی اکتبر سرخ در مسکو بايد ۳،۵ ميليون نان در روز توليد کند و حتی يکی هم بيشتر نباشد. در عين حال وزارت علوم اتحاد شوروی تمام آزمايشگاه های زيست فن آوری کشور را مجبور می کرد تا نظريه های تروفيم ليسنکو را بپذيرند، که يک رهبر غير مشهور در آکادمی علوم کشاورزی لنين بود. ليسنکو نظريات حاکم دوران خود را رد می کرد. او تأکيد می کرد که اگر يک موجود زنده در طول زندگی خود يک ويژگی جديد کسب کند، اين ويژگی می تواند مستقيماً به نسل بعد منتقل شود. اين انديشه در مقابل انديشۀ کلاسيک داروين بود، اما به خوبی با اصول آموزشی کمونيستی هماهنگی داشت. نظر او به اين معنی بود که اگر شما می توانستيد گندم را تمرين دهيد تا در برابر سرما مقاومت کنند، دانه های آن ها در مقابل سرما مقاوم خواهند شد. ليسنکو در ادامه ميلياردها ساقۀ گندم ضد انقلاب را در سيبری دوباره پرورش داد و اتحاد شوروی بعد از مدت کوتاهی ناچار شد تا آرد ] بيشتر و بيشتری از ايالات متحده وارد کند. ] ۴ کمونيسم به اين دليل شکست نخورد که نظام سرمايه اخلاقی تر بود، و به آزادی های مقدس فردی پايبند بود، يا اين که خدا از کمونيست های کافر خشمگين بود. نظام سرمايه در جنگ سرد پيروز شد، زيرا پردازش توزيعی اطلاعات، حداقل در دوره های تغييرات فنی پرشتاب، بهتر از پردازش مرکزی عمل می کند. کميتۀ مرکزی حزب کمونيست نتوانست با تغييرات سريع دنيا در اواخر قرن بيستم همراه شود. وقتی تمام اطلاعات در يک ظرف سری انباشته می شود، تمام تصميمات مهم توسط يک گروه از اعضای پير حزب کمونيست گرفته می شود، و شما می توانيد بمب اتمی توليد کنيد، اما نه چيزی شبيه به اپل يا ويکی پديا. داستانی وجود دارد )که ممکن است مثل اکثر داستان های خوب ساختگی باشد( که می گويد وقتی ميخائيل گورپاچف سعی کرد اقتصاد رو به احتضار اتحاد شوروی را احياء کند، يکی از دستياران ارشد خود را به لندن فرستاد تا در بارۀ تاچريسم، و اين که نظام سرمايه ب هواقع چطور عمل می کند، کسب اطلاع کند. ميزبانان بازديدکنندۀ روسی را به يک ديدار از شهر، از بازار سهام لندن و از مدرسۀ علم اقتصاد لندن بردند. بازديدکننده در اين مدرسه با مديران بانکی و معلمين صحبت هايی لطفاً کمی صبر « : طولانی داشت. پس از چند ساعت متخصص روسی ناگهان گفت کنيد. تمام اين نظريات پيچيدۀ اقتصادی را فراموش کنيد. ما يک روز است که به قسمت های مختلف در لندن سرکشی کرده ايم و چيزی وجود دارد که من سر در نمی آورم. مهمترين چيز برای ما در مسکو اين است که يک نظام خدماتی گسترده برای شهروندان فراهم کنيم، اما با وجود اين، در مقابل نانوايی ها و خواربارفروشی ها صف های طولانی وجود دارد. اينجا در لندن ميليون ها نفر زندگی می کنند و ما امروز از مقابل فروشگاه های زيادی گذشتيم، اما من حتی يک صف هم نديدم. لطفاً ملاقاتی ». برای من با فرد مسئول تهيۀ نان در لندن ترتيب دهيد. من بايد به اين راز پی ببرم اين راز موفقيت نظام سرمايه است. هيچ واحد مرکزی پردازش برای اطلاعات مربوط به تهيۀ نان لندن وجود ندارد. اطلاعات آزادانه در بين ميليون ها مشتری، توليدکننده، نانوا، عاملين سرمايه، کشاورزان و محققين در گردش است. اين نيروهای بازار هستند که قيمت نان، تعداد نان های پخته شده برای هر روز و اولويت های تحقيق و توسعه را تعيين می کنند. اگر نيروهای بازار تصميم نادرستی بگيرند، بلافاصله خود را تصحيح می کنند. عاملين سرمايه اين طور فکر می کنند. مسألۀ مهم اين است که نظريه، اقتصاد را در عبارات پردازش اطلاعات می فهمد.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: