اگر بخواهیم لیستی تهیه کنیم و مهارت های مورد نیاز انسان را در آن لیست نام ببریم مطمئناً تفکر انتقادی یکی از آن مهارت ها خواهد بود. در لیستی هم که چندی پیش مجمع جهانی اقتصاد از مهارت های ضروری در سال ۲۰۲۰ منتشر کرده بود، تفکر انتقادی در رده دوم این لیست قرار داشت. اما تفکر انتقادی چیست؟
تفکر انتقادی، تفکریست که با نحوه صحیح تفکر منطقی، استدلالی و تجزیه و تحلیل سر و کار دارد. این نوع تفکر کردن باعث می شود که ما هر چیزی را سریع نپذیریم و با ذهنی شکاک به مسائل اطرافمان بنگریم. تفکر انتقادی پایه و اساس موضوعاتی مانند روش مندی علمی، سواد رسانه ای و توانایی صحیح مذاکره و گفتگو می باشد. این شیوه تفکر باعث روشن تر و شفاف تر شدن جریان اندیشه ما می شود.
شاید بتوان گفت تفکر انتقادی از نظر ماهیت به نوعی روی دیگر سکه تفکر خلاق است. ما در تفکر خلاق جریان فکر را آزاد و سیال می گذاریم و در مقابل ایده ها و ورودی ها و خروجی های مغز سختگیری نمی کنیم اما در تفکر انتقادی اینچنین نیست و همه ایده ها، ورودی ها و خروجی ها مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.
تفکر انتقادی چه نفعی برایمان دارد؟
شاید هیچ نفع و کاربردی بالاتر از این نباشد که ما برای پیدا کردن و قضاوت درباره حقایق مسائل به این تفکر نیازمندیم. این تفکر براساس شواهد و وقایع موثق سعی در اثبات پیش فرض های علمی ما بر می آید.
امروز تحقیقات بار اصلی پیشرفت در صنعت و فناوری را بر دوش می کشد که این مدل تفکر نیاز اصلی ما در انجام پروژه های تحقیقاتی است که منجر به بازگشت عظیم منابع مالی برای شرکت ها و ملت ها می شود.
یکی دیگر از کاربردهای تفکر انتقادی تصمیم گیری های صحیح و روشن است. وقتی ما با تفکر انتقادی با مسائل روبرو می شویم میتوانیم تصمیماتی منطقی و خارج از احساسات و دیگر مسائل تاثیر گزار بر روند تصمیم اخذ کنیم.
تفکر انتقادی برای برنامه ریزی و آینده نگری نیز عنصری حیاتیست و تصمیماتی که در هر برنامه آینده پژوهی ای اتخاذ می شود نیازمند گذر از فیلتر نقادانه ذهن می باشد. همچنین تفکر نقاد برای پایش و دیدبانی آینده و درک صحیح از شرایط محیطی به ما کمک می کند.
چگونه تفکر انتقادی را در خودمان تقویت کنیم؟
کلمه کلیدی در تفکر انتقادی “چرا” است. از هر جوابی قانع نشوید. این کاریست که اندیشمندان و دانشمندان برای حل مسائل انجام می دهند. آنها در برابر هر پدیده ای که مشاهده می کنند سوال می پرسند. درباره ماهیت و چگونگی وقوع وقایع شک، برای پیدا کردن جواب تلاش می کنند و شواهد را نیز با شک و تردید مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهند. تا زمانی که تمام شواهد نحوه صحیح وقوع یک واقعه را توضیح ندهد راضی نمی شوند. آنها حتی پیش فرض های ذهنی خود را مورد شک و سوال قرار می دهند و از این طریق انحرافات در نحوه تفکر خود را اصلاح کرده و اندیشه صحیح را جایگزین می کنند.
در کل برخی فراگیری برخی موضوعات مانند اصول منطق، مطالعه، دانستن خطاهای شناختی و … به تقویت تفکر نقاد یا انتقادی کمک می کند اما به نظرم هیچ چیز بیشتر از تفکر و تأمل در باور های بنیادین خودمان و مورد سوال قرار دادن آنها به رشد این تفکر کمک نخواهد کرد. این باورها هم لزوماً باورهای ایدئولوژیک نیستند بلکه باورهایی از جنس پیش فرض هایی که ما از محیط خود داریم. مانند خود و توانایی هایمان، خانواده و دوستان، شهر، کشور، روابط مردم و … ما باید بتوانیم باورهای ثابتمان را که بدون هیچ گونه مدرک و شواهدی پذیرفته ایم را به چالش بکشیم. برای اینکار ابتدا باید سوال درست را مطرح کنیم و برای جواب آن دنبال مدارک و شواهد بگردیم و ببینیم که این شواهد ما را به چه جوابی می رساند.آیا این جواب مطابق با پیش فرض های ذهنی ماست یا باید باور جدیدی را جایگزین باورهای قبلی بکنیم.