“هزار عرصه برای پریدنم تنگ است”
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[07 Jan 2008]
[ نیکزاد زنگنه]
“به بهانه ی آزادی مریم حسین خواه و جلوه جواهری، برای روح مظلوم راحله زمانی و برای اسارت هانا و روناک و تمامی دربندان زن دگرخواه”
آنچه که امروز به چالش جدی کشیده شده، تنها قوانین تبعیض آمیز جنسیتی نیست بلکه این ماسک ها و برچسب های زنانه ی تاریخی است که به تحدی طلبیده می شوند.
نهادی شدن روحیه ی تمکین در زن ایرانی ثمره ی قرن ها آموزه های اخلاقی در منع آزادی و استقلال زن و اقناع وی برای پذیرش جایگاه محدود خویش در تمام زمینه هاست.این نهادینگی که محصول مولفه های درهم تنیده ی فرهنگی و اجتماعی است، قدمتی به درازای تاریخ دارد. در تمامی آنچه که منابع ما برای شناخت گذشته است -از جمله متون تاریخی و تعلیمی - در منقبت زن شرمناک فرمانبر پارسا سخن ها رفته و زن دراز زبان!!!! به شدت نکوهش شده است. استمرار این دیدگاه منجر به رانده شدن زن به ضعیف ترین موضع اجتماعی یعنی اطاعت محض شد. به بیان دیگر زن در جایگاهی برابر با برده و رعیت قرار گرفت. در مسند کسی که توانایی و صلاحیت تصمیم گیری ندارد، مایملک محسوب می شود و ارزش او در فرمانبری مطلق است. در سر دیگر این رابطه، مرد در موضع مالک، ارباب و تصمیم گیرنده مطرح می شود و از آنجا که از دست دادن مال و دارایی دال بر بی کفایتی است، مرد، زن را- که هم ردیف زمین و باغ و احشام، جزو اموال اوست - در حصاری از ممنوعیت های غیر موجه اسیر می کند. مهم ترین پیامد این روند پدرسالارانه، ایجاد اختلال در فرآیند سالم هویت یابی زن است. بدین گونه است که زنان عموما تصویر درستی از خویشتن ندارند و خود را از دریچه ی چشم مردان می بینند و بد و خوب در رفتار های صرفا زنانه را با معیار های مطلوب آنها، تمیز می دهند. و این است که زن پرده نشین خاموشیست که برایش تکلیف تعیین می شود و خصایل نیکوی زنانه - به زعم مردان - برای او دیکته می شود.
زن در طول تاریخ، تاوان این پروسه ویرانگر را پس داده و گاهی با افراط، به تبعات مخرب آن دامن زده است. اما آگاهی، دانش و مقتضیات زمان، زنان امروز را در جایگاهی متفاوت قرار داده است. زن امروز در کنار مبارزه برای لغو قوانین نابرابر جنسیتی، به دنبال نمایش چهره ی متعادل، متفکر و پویا از زن ایرانی است. زنی که هویتی مستقل از نقش های رایج همسری و مادری دارد. زنی که با شکستن ماسک تحمیلی خود و بیرون آمدن از پیله تاریخی خویش ، تصویری مستقل، مصمم، تصمیم گیرنده و شایسته از خود ارائه خواهد داد. درین راه، هر زندانی رهایی، هر جهادی آسودگی و هر مرگی حیات است.
*با نگاهی به مقاله ی “تمکین زن ایرانی، شیوه ی معتاد زندگی اوست” نوشته ی نوشین احمدی خراسانی
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: