شنبه، ۱۴ آذر، ۱۳۸۸
دانشجویان دانشگاه شیراز با انتشار بیانیه ای به مناسبت 16 آذر ضمن اشاره به سرکوب و بازداشت گسترده دانشجویان شیراز طی 1 ماه اخیر اعلام کردند «سرکوب و بازداشت و شکنجه و زندان و انفرادی و تعلیق نه تنها مانعی برای پیشرفت جنبش دانشجویی نبوده و نخواهد بود، بلکه به مثابه نیروی محرکه ی جنبش، گامهای آزادیخواهان را استوارتر و عقیده آنها را سختتر گردانیده و خواهد گردانید.»
به گزارش خبرنامه امیرکبیر دانشجویان دانشگاه شیراز در بیانیه خود ضمن اعتراض نسبت به عملکرد حراست و کمیته انضباطی دانشگاه نوشتهاند «کمیته انضباطی به جای برقراری نظم، خود نماد کامل بی نظمی و انضباطی گشته و برای تحویل دانشجویان به سرویسهای امنیتی و اطلاعاتی در کمال وقاحت به حربه دروغ متوسل می شود.» متن کامل بیانیه دانشجویان دانشگاه شیراز به شرح زیر است:
به نام آزادی
هر شب ستاره ای به زمین می کشند و باز این آسمان غم زده غرق ستاره هاست
دانشجویان آگاه و بیدار در حالی به استقبال 16 آذر می رویم که دیو استبداد نومیدانه آخرین حربه های خود را برای مقابله با جنبش سبز به کار می برد. کوتاچیان و آمران سرکوب هراسان از فرا رسیدن این روز اهورایی همچنان وفادار به نظریه النصربالرعب، با تلاشی سخت تر از جان کندن به بازداشت، احضار، تعلیق و ممنوعیت از تحصیل گسترده ی دانشجویان دست زده اند، تا با ایجاد خفقان و وحشت مانع از هرگونه تجمع اعتراضی در روزی که ماهیت ضداستبدادی دارد، شوند.
نتیجه مهرورزی دولت مهرپرور با فرزندان این مرز و بوم چنان است که صدها دانشجو باید ازپشت دیوارهای انفرادی، میله های زندان و موج شدید احکام سنگین تعلیق و ممنوعیت از تحصیلی در انتظار روزی را که به نامشان نامگذاری شده است، باشند.
شگفتا که با وجود تمام جفاهایی که بر دانشگاه و دانشجو روا داشته اند، هراسان فروکش نکرده و حس سرکوبشان ارضا نشده و مایوسانه و مستاصل دست به تعطیلی نابهنگام سراسری می زنند. البته که آمران سرکوب باید هم هراسان از فرارسیدن این روز بزرگ همچنان دور تسلسل باطل خود را تکرار کنند، چرا که در سالهای خاکستری وقتی روزهای خوشی چون قدس و 13 آبان را داشتند،16 آذر روز سیاهشان بود و روز اعتراض و تجمع و راهپیمایی چه رسد به حالا که قدس و 13 آبان هم برایشان سیاه شده!
در دانشگاه شیراز اما نوچگان استبداد، به مثابه کاسه ای داغتر از آش، گوی سبقت از هممسلکانشان ربوده و نشان داده اند که اظهار سر سپردگی به استبداد و برای به دست آوردن پست و مقام سر از پا نمی شناسند.
نتیجه ارادت این خردباختگان تیره دل چنان بوده که می بینیم دانشگاه شیراز سهم عمده ای از بازداشتها و سرکوبهای دانشجویی کشور (بیش از یک سوم) را در یک ماه اخیر به خود اختصاص داده است. حراست دانشگاه بجای حراست و صیانت از حریم دانشگاه و دانشجو عملا تبدیل به نوچه سرکوبگران شده و دانشگاه را جولانگاه قداره کشان و سرکوبگران نموده است. کمیته انضباطی به جای برقراری نظم، خود نماد کامل بی نظمی و انضباطی گشته و برای تحویل دانشجویان به سرویسهای امنیتی و اطلاعاتی در کمال وقاحت به حربه دروغ متوسل می شود. تا بدین گونه هم در اظهار بندگی و سرسپردگی استبداد سنگ تمام گذاشته باشد و هم در رهروی اربابان دروغ و ریا همت تام داشته باشد.
اما زهی خیال باطل و تصور محال، که سرکوب و بازداشت و شکنجه و زندان و انفرادی و تعلیق نه تنها مانعی برای پیشرفت جنبش دانشجویی نبوده و نخواهد بود، بلکه به مثابه نیروی محرکه ی جنبش، گامهای آزادیخواهان را استوارتر و عقیده آنها را سختتر گردانیده و خواهد گردانید و با افزودن جوانه های جدید به این درخت پربار خوای زونی تقدیس کنندگان خشونت و تحریف کنندگان حقیقت را آشکارتر خواهد نمود.
کودتاچیان اگر کوردل نبودند، تاکنون در می یافتند که تجمعات سبز هیچ رهبر و راهبری ندارد و هر ایرانی خود رهبری است که مسیر دموکراسی و آزادی را یافته است و پس از صد سال مبارزه و جان فدای آزادی کردن دیگر ایرانیان آموخته اند که چگونه بر سر استبداد فریاد برآرند.
این 16 آذر دیگر تنها روز دانشجو نیست، بلکه یکی دیگر از روزهای سبز تاریخ ایران خواهد شد،که باطن کریه حقیقت پوشان و خدیعت فروشان را عیانتر خواهد کرد. این جنبش تنها در دانشگاهها نخواهد بود بلکه خیابانها نیز میزبان مردمی خواهند بود که در حمایت از جنبش دانشجویی بپا خواسته اند تا فریاد آزادی را بر سر استبداد فرود آورند.
هان ای برادر من: ایران این سرزمین زخم خورده از استبداد و استعمار داخلی و خارجی گرفتار اهریمنی دیگر شده است، حال این ما هستیم که باید چون اسلاف شهیدمان از این سرزمین پارسیان دربرابر دروغ و استبداد دفاع کنیم. اکنون نوبت هنر کردن و بل خطرکردن است. این مرز و بوم محتاج دلیران و خطرپذیرانیست که می خواهند، به پاس دندانهای دوخته، و روانهای سوخته، خونهای به ناحق ریخته شده، اندیشه های دربند، قلمهای خفته و سخنهای ناگفته فرزندان میهن در این روز خواهند آمد تا به فریاد برآرند که:
گر مایه ی زندگی بندگیست دو صدبار مردن به از زندگیست
بسوزد در آتش گرت جان و تن به زین زندگی کردن و زیستن
چنین روزیست کف نومید امیدبخش "ان الباطل کان زهوقا" در آسمان میهنمان طنین انداز خواهد شد.
باشد که دوستان دربندمان را پاس داشته و اهداف والایشان را بستاییم و دنبال کنیم.
سکوت تو یه فاجعه است برای هم صدای تو
شکسته در گلو چرا طنین نعره های تو