برای آنکه خود را مقابل مجلس سوزاند: مسوولیت و مصلحت اندیشی!
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[06 Mar 2009]
[ سید باقر اسکویی]
برای من اهمیت ندارد که وی جزئی از کدام اقشار مردمی بوده و در کدام جایگاه اجتماعی قرار می گیرد. اینکه ایشان رزمنده، جانباز، معتاد یا روان پریش بوده تنها مسوولیت و پاسخگویی را متوجه متولیان مربوطه می سازد و به خودی خود ارزش دیگری نزد من شهروند ندارد.
آنچه که حائز اهمیت است در درجه ی اول انسان بودن و مخلوق خالق بودن است. همین کفایت لازم و کافی را دارد که امیرالمومنین علی(ع) را به چنین واکنشی در مقابل حفظ کرامت انسانی وا بر می انگیزد: ” اگر خلخالی از پای زن یهود به زور درآورند و مسلمانی از شنیدن این خبر بمیرد بر او ملامتی نیست.”
و اما هنوز هستند آنانی که آزادی و آزادگی را نمی پسندند و بدان خرده می گیرند. اینان نگرشی متفاوت دارند و ایدئولوژی خود را بر مبنای تقسیم بندی های خاص (به تفسیر خود) آدمی نهاده اند و اینجاست که در نظر آنها اگر این فرد معتاد باشد یا روان پریش! گویی از منظر آنان وی انسان نیست و از تمامی حقوق اجتماعی محروم!!
اینان بر اساس مصلحت اندیشی! کاذب که در طی این سالیان ملکه ی وجودشان گردیده، چشمها و وجدان خویش را بر روی حقایق انسانی بسته اند و جای آنرا به مصلحت اندیشی! (به زعم خودشان) داده اند و بدین ترتیب از مسوولیت واقعی خود با قیافه ای حق به جانب! شانه خالی می کنند.
و اما حقوق شهروندی:
شهروند در تعریف علوم اجتماعی، فردی است در رابطه با یک دولت که از سویی علاوه بر دارا بودن حقوق فطری و طبیعی از حقوق خاص آن دولت (بعنوان مثال: حقوق سیاسی، مدنی و … ) برخوردار بوده که دولت موظف به رعایت و حمایت از این حقوق است و از سوی دیگر خود فرد در قبال دولت وظایفی نیز دارد (از جمله: رعایت قوانین و مقررات مربوطه و…)که می بایست بدان عمل نماید.
موضوع شهروند در جهان بینی الهی بسی فراتر از این مباحث است، چرا که در این جهان بینی انسان همانند سایر موجودات عالم خلقت نیست، بلکه وی از امتیازات خاصی برخوردار است که مشابه آن به هیچ موجود دیگری اعطاء نشده است.
در کلام الهی، قرآن کریم، مرتبه انسان را اشرف مخلوقات دانسته است. بنابراین انسان گرایی واقعی که همان کمال و اعتلاء و کرامت انسانی است نه تنها در تمامی ادیان الهی بدان اشاره گردیده بلکه همگان را بر رعایت این موضوع ملزم نموده است.
بنابراین نتیجه می توان گرفت که چه به لحاظ دستاورد صرفا” بشری و چه به لحاظ مراجعه به منابع الهی، رعایت حقوق شهروندی و کرامت انسانی برای دستیابی به کمال و سعادت دنیوی و اخروی واجب و تخطی از آن جرم و معصیت محسوب می گردد.
حال سوال اینست: آیا ایشان شهروند ایرانی بوده است یا خیر؟!
اگر شهروند این کشور باشد، در اینصورت مباحث مطروحه مبنی بر معتاد بودن و روان پریش بودن وی جز فرار از پاسخگویی مسوولانه و دلسوزانه و یا احیانا” عدم رعایت حقوق شهروندی ایشان از سوی مسوولین چه چیز دیگری می تواند باشد!!
و حتی در صورتیکه شهروند کشور نیز نباشد، ضمن اینکه قوانین حقوق شهروندی بین المللی مشخص است، اسلام و ادیان الهی همچون خورشیدی درخشان مواضع صریحی در اینباره دارند.
امیدوارم در نهایت بدلیل نقص در عدالت اجتماعی و رعایت حقوق شهروندی در کشور، وی را صهیونیست و وابسته خطاب نکنند!
* دبیر سابق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علم و صنعت ایران و عضو سابق دفتر تحکیم وحدت (علامه
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: