سند مشروعیت دفتر تحکیم وحدت
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[26 Jan 2009]
[ محمد جواد روح]
چند سالی هست که دفتر تحکیم وحدت به دوپارگی و حتی چندپارگی دچار شده است. درباره چندپارگی ها که به شکل طیف های سنتی و مدرن تودرتو، طیف اصیل دفتر تحکیم وحدت (موسوم به «طیف علامه») را چند سالی به حاشیه های درونی برد و برخی را بازیچه کسانی کرد که خود بیرون از گود نشسته بودند و به دانشجویان «لنگش کن» می گفتند؛ بحثی نمی کنم.
البته خوشنودم که در یکی دو سال اخیر و با آگاهی یافتن عموم دانشجویان از واقعیت های سیاسی، آن چندپارگی رنگ باخت و طیف علامه ضمن حفظ موقعیت «انتقادی» خود نسبت به عموم جریان های سیاسی اصلاح طلب و دموکراسی خواه، «مسأله اصلی» را فراموش نکرده و به جایگاه واقعی خود بعنوان «نقطه و حلقه کانونی دانشجویان منتقد» باز گشته است. موقعیتی که از دل آن، دوم خرداد برآمد. (اضافه کنم که این توصیف، به معنای درخواست از دفتر تحکیم برای ورود به انتخابات؛ له یا علیه خاتمی نیست؛ بالعکس، فکر می کنم موضع دقیق این تشکل پس از نشست سراسری اخیر، چنان منطقی است که نیازی به توصیه و رهنمود از سوی دیگران ندارد و حتی می توان گفت، در میان کل نیروهای سیاسی داخل کشور؛ این موضع، یکی از قابل قبول ترین ها بود).
اما بحث اصلی من در اینجا، درباره دوپارگی دفتر تحکیم وحدت و انشقاق آن به دو طیف «شیراز» و «علامه» است. گرچه تاکنون، عموم دانشجویان و حتی نیروهای سیاسی اصلاح طلب دریافته بودند که کدامیک از این دو طیف، اصیل و قابل رجوع است؛ اما با اعلامیه مشترک امروز دو وزارتخانه دولتی، مشروعیت و اصالت «طیف علامه دفتر تحکیم وحدت» صحه گذارده شد.
این اعلامیه، آشکارا نشان می دهد که اولا، این طیف نه تنها «دولتی» و «دولت پرورده» نیست، که علیرغم همه محدودیت ها و ممنوعیت ها، مقام های دولت چشم دیدن فعالیت آن و گوش شنیدن نامش را هم ندارند.
ثانیا، این اعلامیه نشان داد که طیف علامه، نه تنها در شکل (غیردولتی ماندن)، اصالت خود را حفظ کرده؛ که اتفاقا در محتوا نیز چنین است. در واقع، برخلاف ادعای طیف دولت ساخته که طیف علامه را به «انحراف از مرام تحکیم وحدت» متهم می کند، نفی این تشکیلات از سوی غیرمتعهدترین نیروی حال حاضر ایران به مبانی اخلاق، آزادی، عدالت، انقلاب اسلامی، قانون و حتی امام؛ فی نفسه، به معنای پایبندی این طیف به این اصول (البته با قرائت و رویکرد انتقادی-مستقل) خویش است.
معتقدم، جریان دانشجویی از امروز و با دریافت این حکم فرصت ورود به مرحله ای تازه از حیات خویش را یافته است. و این بر خلاف خیال خام بیانیه نویسان دولتی است، که فکر می کنند اندیشه و پشتوانه جریان منتقد در دانشگاهها، همچون طیف های دولتی و نظامی است که از بیانیه و امضای آنها مشروعیت بگیرد.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: