مباني پيشبيني فناورانه
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[06 Jun 2007]
[ دكتر سعيد خزائي]
از پيشبيني روندهاي آيندهي فناوري گريزي نيست. پس بهتر است اين كار را به نحو شايستهاي انجام دهيم. پيشبيني فناوري چه ضرورتي دارد؟ اين پرسش طبيعي به نظر ميرسد، اما ممكن است به اشتباه، اين مفهوم را به ذهن متبادر سازد كه پيشبيني فناوري، اقدامي اختياري است كه ميتوان از آن چشم پوشيد. هر شخص، سازمان، يا ملتي كه از دگرگونيهاي فناورانه تاثير ميپذير، هنگام تصميمگيري پيرامون تخصيص منابع، ناگزير از پيشبيني فناوري خواهد بود.
با وجود اين، پيشبيني خردمندانه و تحليلي، جايگزينهايي هم دارد كه اشارهاي كوتاه به آنها سودمند خواهد بود.
ـ ”هيچ خبري نيست.“ برخي ميپندارند ميتوانيم با چشم بسته وارد آينده شويم، بيتوجه به اين كه آينده چگونه خواهد بود و بيتوجه به پيامد تصميمهاي امروز. سازماني كه اين رويكرد را داشته باشد، نميتواند به حيات خود ادامه دهد؛ حتا اگر محيط پيرامون سازمان بدون تغيير باقي بماند، بيشتر تصميمها نادرست از آب در ميآيد، زيرا ثبات محيط پيرامون سازمان در آنها لحاظ نشده است. اگر محيط پيرامون سازمان به سرعت تغيير كند، فاجعه شتابانتر بروز خواهد كرد، زيرا تصميمي كه در كوتاه مدت درست است، ميتواند در بلند مدت نادرست از آب در آيد.
با اين وجود، عبارت ”هيچ خبري نيست“ در اغلب موارد به معناي نبود دگرگوني يا ناچيز بودن آن است. بر اين اساس، هنگامي كه يك تصميمگيرنده ادعا ميكند پيشبينيهاي فناورانه را باور ندارد يا آنها را به كار نميبندد، فرض او بر بدون تغيير ماندن فناوري استوار بوده است. به اين ترتيب، ”هيچ خبري نيست“ جايگزين پيشبيني نميشود، بلكه گونهاي خاص و البته نادرست از پيشبيني است.
ـ ”هر چه پيش آيد خوش آيد“: اين نگرش، بيانگر رويكردي كاملاً تصادفي به آينده، و بيهوده بودن تلاش براي پيشدستي بر آن است. نميتوان تصميم گيرندهاي را تصور كرد كه زندگي شخصي خود را بر اين مدار استوار كرده باشد. حتا تصميم گيرندگاني كه ادعا ميكنند چنين رويكردي دارند، باز هم از تدابير احتياطآميز غافل نميشوند. بنابراين، اگر ادعا ميكنند كه در تصميمگيريهاي حرفهاي، اين رويكرد را دارند، قصدشان پنهان كردن گريز از پيشبيني آينده است.
آشكار است كه اگر تصميمگيرندهاي بر اين مبنا عمل كند، خود را به دردسر خواهد انداخت، سازمانهايي كه تصميم گيرندگان آنها چنين نگرشي دارند، توان رقابت با سازمانهاي ديگر را كه تلاش ميكنند با روشهاي مختلفي بر آينده پيشدستي كنند، نخواهند داشت. بنابراين، سازماني كه رويكرد خود را بر شعار ”هر چيزي محتمل است“ بنا ميكند، عمر كوتاهي خواهد داشت.
ـ ”نگاه به گذشتهي پرافتخار“: بسياري از سازمانها در گذشتهي خود موفقيتهايي داشته و ميتوانند در آينده به آنها افتخار كنند. اگر سازماني توانسته باشد براي مدتي طولاني ماندگار باشد، اين بدان معنا است كه همه چيز خوب پيش رفته است. متاسفانه، با تغيير محيط و شرايط، بسيار نامحتمل است كه روشها و تصميمهايي كه در گذشته به موفقيت انجاميدهاند، همچنان موفقيتآميز باقي بمانند. اتكا به گذشتهي پرافتخار با اين فرض كه به طور قطع به آيندهاي پرافتخار نيز رهنمون خواهد شد، به استقبال فاجعه رفتن است. سازماني كه به جاي تلاش براي ساختن آينده، به مرور موفقيتهاي گذشته دل مشغول است، ناگزير سر از موزه در خواهد آورد.
ـ ”پيشبيني چشم بسته“: كسي كه با چشمان بسته پيشبيني ميكند، چنين ميپندارد كه فناوري مسير ثابت و يكساني دارد كه همواره رو به جلو در سيلان است. اين رويكرد در عباراتي مانند ”بلندتر، سريعتر و دورتر“ يا ”بزرگتر و بهتر“ نمايان ميشود. منطق حاكم بر اين عبارت آن است كه آينده نيز شبيه گذشته است، اما با ابعاد كمي و كيفي گستردهتر اين ديدگاه، تغيير در شرايط را ميپذيرد، اما از درك اين موضوع ناتوان است كه حركت فناوري هميشه رو به جلو نيست. واقعيت آن است كه ميتوان رويكردهاي فناورانه را، با تاكيد بر رويكردهاي فناورانهي ديگر متوقف ساخت يا تغيير داد؛ سازماني كه پيشبيني چشم بسته را برگزيده باشد، دير يا زود با دگرگونيهاي فناورانهاي رو به رو خواهد شد كه او را از ادامهي حركت در راهي كه برگزيده است، باز خواهند داشت.
ـ ”چو فردا شود فكر فردا كنيم“: كسي كه رويكرد ”بحران اقدام“ را برگزيده باشد، منتظر ميماند تا مشكل به بحران تبديل شود و سپس براي كاهش آثار آن دست به كار ميشود. اين رويكرد در دراز مدت مانع پيشرفت سازمان ميشود، زيرا به جاي آن كه سازمان را در مسير مستقيم به سوي هدف پيش ببرد، در بهترين حالت باعث خواهد شد كه توش و توان سازمان در حركت به چپ و راست براي فرار از خطر صرف شود. رويكرد ”بحران ـ اقدام“ بر اين فرض استوار است كه پس از بروز بحران، آن مقدار زمان در اختيار خواهد بود كه براي حل بحران چارهاي انديشيده شود. اگر اين فرض درست از آب درنيايد، سازمان نابود خواهد شد.
علاوه بر اين، رويكرد بحران ـ اقدام اين واقعيت را در نظر نميگيرد كه اگر پيشبيني به درستي و با رعايت اصول آن صورت گيرد، ممكن است به طور كامل از بروز بحران پيشگيري كند. رويكرد بحران ـ اقدام نادر نيست، اما جايگزين مناسبي هم براي پيشبيني اصولي نخواهد بود.
ـ ”پيشيبني نابغه“: اين رويكرد را نميتوان به واقع، پيشبيني به حساب آورد، زيرا به آماده سازي پيشبيني ميپردازد. پيشبيني نابغه، جايگزين روشهاي خردمندانهي دستيابي به پيشبيني محسوب ميشود. در اين روش، از شخصي كه به نظر ميرسد توان فوقالعادهاي در پيشبيني آينده دارد، خواسته ميشود كه به گونهاي شهودي، آينده را پيشبيني كند. هر چند بسياري از پيشبينيهايي كه در گذشته با اين روش صورت گرفته، درست از آب در آمده است. اما اين روش معايبي هم دارد. به باور الف لنز، تحليلگر فناوري، پيشبيني نابغه آموختني نيست، يادگيري آن گران تمام ميشود، و ديگران نميتوانند آن را بازنگري كنند.
روشن است كه براي يافتن نابغهاي كه توان فوقالعادهاي در پيشبيني آينده داشته باشد، ضمانتي وجود ندارد. فرض كنيم چنين شخصيتي هم يافت شود، در اين صورت هيچ راهي وجود ندارد كه فرد ديگري، حتا اگر نابغه باشد، پيشبيني او را ارزيابي كند. گاهي ممكن است پيشبيني شهودي نابغهها يا نخبگان تنها راه ممكن باشد، اما بايد توجه داشت كه اگر روشهاي خردمندانهي پيشبيني در اختيار باشند، بر روشهاي شهودي برتري دارند.
هدف اين نوشتار از طرح موضوع جايگزينهاي پيشبيني، آن است كه نشان دهد پيشبيني به طور اساسي جايگزين ندارد، زيرا هر تصميمي به ناچار بر پيشبيني استوار است. تصميم گيرنده نميتواند پيشبيني را كنار بگذارد؛ تنها كاري كه از او برميآيد، آن است كه ميان روشهاي خردمندانهي پيشبيني و روشهاي شهودي كه از اعماق ضمير ناخودآگاه يك نابغه نشات ميگيرند، يكي را انتخاب كند.
محاسن استفاده از روشهاي خردمندانه آن است كه آموختني و يادگرفتني هستند، ميتوان آنها را توصيف كرد و توضيح داد، و روشي به دست ميدهند كه هركس آموزش ديده باشد، ميتوان آنها را به كار گيرد. روشهاي خردمندانه به اندازهاي علمي هستند كه گاهي، صرفنظر از اين كه چه كسي آنها را به كار گيرد، به نتيجهي يكساني ميانجامند.
اگر پيشبيني با استفاده از روشهاي روشن صورت گرفته باشد، ديگران ميتوانند منطقي بودن آن را بررسي كنند. علاوه بر آن، پيشبيني را ميتوان پس از مدتي بازنگري كرد تا معلوم شود كه آيا هنوز پذيرفتني است يا خير. اگر شرايط آن قدر دگرگون شده باشد كه پيشبيني، ديگر قابل قبول نباشد، برنامههايي كه بر اساس آن تدوين شدهاند، نياز به تغيير خواهند داشت تا همچنان مفيد باقي بمانند. اگر پيشبيني، خردمندانه و روشن نباشد، نميتوان آن را بازنگري كرد تا اطمينان حاصل شود كه پذيرفتني است يا خير. به اين ترتيب، طرحهايي كه براساس آن تدوين شدهاند، با وجود آن كه شايستگي خود را از دست دادهاند بدون تغيير باقي ميمانند.
درست از آب در ميآيد؟
شايد به نظر برسد كه پيشبيني خوب آن است كه درست از آب درآيد. بر اين اساس، اگر واقعيت نيابد، كاملاً بيهوده يا حتا فاجعهبار خواهد بود.
به عنوان نمونه، كسي را در نظر بگيريد كه با استناد به پيشبيني شرايط جوي، خود را براي آب و هواي توفاني آماده كرده، اما برخلاف پيشبيني، هوا آفتابي ميشود و آمادگي او براي آب و هواي توفاني بدون استفاده ميماند؛ همان شخص را در نظر بگيريد كه خود را براي آب و هواي آفتابي آماده كرده، اما با توفان روبرو ميشود. طبيعي است كه اين شخص معتقد باشد كه پيشبيني، اگر درست از آب درنيايد، مفيد نخواهد بود. بسياي از مردم دربارهي پيشبينيهاي فناورانه نيز اين گونه ميانديشند. اما اين طرز تفكر به دو دليل نادرست است: نخست آن كه، دقت پيشبيني به درستي معلوم نيست. دوم آن كه، پيشبينيهاي Self-attering بي ارزش هستند.
پيشبيني Self-attering، آن است كه نتيجه را تغيير دهد. هنگامي كه تصميم گيرنده، آيندهي نامطلوبي را پيش بيني ميكند، تلاش ميكند كه از بروز آن جلوگيري كند. حال پرسش اين است كه آيا اين گونه پيشبيني بد است؟ پاسخ منفي است، زيرا به نتيجهاي بهتر انجاميده است. به تصوير كشيدن آيندهي مطلوب اگر با تلاش براي رسيدن به آن همراه باشد، مفيد ميباشد در اين مورد نيز، مفيد بودن پيشبيني است كه آن را مفيد ميسازد، نه نتيجهاي كه از آن به دست ميآيد.
مراحل نوآوري
مفهوم مهمي كه پيشبيني كنندگان فناورانه، آن را بسيار به كار ميگيرند، ”مراحل نوآروي“ است. هيچ دستگاهي به طور مستقيم از ذهن خلاق مخترع به كاربرد گسترده نميرسد؛ مراحل تدريجي را پشتسر ميگذارد كه در هر مرحله، سطح كاربرد پذيري[1] آن افزايش مييابد.
1. يافتههاي علمي ـ در اين مرحله، نوآوري به صورت درك علمي از پديدهها يا ويژگيهاي ماده، رفتار نيروها، و مانند آن نمود مييابد. اين درك علمي به طور مستقيم به كار حل مشكلات علمي نميآيد، اما دانشي توليد ميكند كه ميتوان راه حل مشكلات را از آن بيرون كشيد.
2. امكان سنجي آزمايشگاهي ـ در اين مرحله، راه حل مشخصي براي مشكل پيشنهاد ميشود و مدل آزمايشگاهي ارايه ميگردد. روشن است كه دستگاه، قوانين طبيعي و فيزيكي را نقض نميكند. دستگاه در شرايط آزمايشگاهي كار ميكند، اما در بيرون از آزمايشگاه يا بدون نظارت مهندس ماهر به كار نميآيد.
3. نمونهي اوليهي[2] عملياتي ـ در اين مرحله، دستگاهي ساخته ميشود كه بتواند در شرايط عملياتي به طور رضايت بخش كار كند. در اين مرحله، انتظار ميرود دستگاه محكم و اطمينان بخش باشد و كاربر معمولي بتواند آن را به آساني به كار گيرد و نگهداري كند.
4. معرفي به بازار يا كاربرد عملياتي ـ در اين مرحله فرض ميشود كه دستگاه، نه تنها استانداردهاي طراحي و فني را دارا است كه امكان سنجي اقتصادي را پشت سر گذاشته است. نوآوري را در اين مرحله با عبارت ”نخستين مدل توليد“ توصيف ميكنند.
5. به كارگيري[3] گسترده ـ تا اين مرحله، معلوم شده كه دستگاه به لحاظ فني و / يا اقتصادي ـ دست كم از برخي جنبهها ـ بر دستگاههايي كه در گذشته براي انجام همان كار به كار ميرفته، برتري دارد و به همين دليل، به طور وسيع جايگزين آنها ميشود. اين مرحله هنگامي آغاز ميشود كه بخشي از همهي اقلامي كه كار يكساني انجام ميدهند، يا براي منظور يكساني به كار گرفته ميشون، به فروش رفته باشد.
6. گسترش به زمينههاي ديگر ـ در اين مرحله، نوآوري نه تنها براساس زمينهي طراحي شدهي آن، گسترش وسيع مييابد، بلكه در زمينههاي ديگري كه دستگاههاي پيشين كاربرد نداشتهاند، به كار گرفته ميشود. به عنوان نمونه ميتوان براي رسيدن به اين مرحله از ترانزيستور نام برد. ترانزيستور نه تنها در بيشتر تجهيزات الكترونيكي معمولي جايگزين لامپهاي خلاء شد، بلكه در موارد ديگري كه لامپهاي خلاء هيچ كاربردي نداشتند، به كار گرفته شد. از اين موارد ميتوان به سامانهي جرقهزني خودرو[4]، نوردهي خودكار[5] و خودكار كنترل نوردهي در دوربينها اشاره كرد.
7. آثار اجتماعي و اقتصادي ـ نوآوري تا اين مرحله، رفتار افراد اجتماع را تا حدي تغيير داده است. سوال اين است كه آيا اين موضوع توانسته بخش مهمي از اقتصاد را به نوعي با خود درگير كند؟ براي مثال، تلويزيون را در نظر بگيريد كه تاثير مهمي بر زندگي امريكاييها دارد.
همهي نوآوريها اين مراحل را پشتسر نميگذارند، اما پيشبيني كنندگان فناورانه، از مفهوم مراحل نوآوري، براي پيشبيني سرنوشت فناوري در مراحل نخستين توسعهي آن، استفاده ميكنند.
روشهاي پيشبيني
چهار روش پايه براي پيشبيني وجود دارد كه در پيشبينيهاي فناورانه از تركيب آنها استفاده ميشود. اين چهار روش عبارتند از: روش برونيابي[6]، روش شاخصهاي پيشرو[7]، روش مدلهاي انگيزش[8] و روش احتمالي[9].
1. برون يابي ـ در اين روش، پيشبيني كننده از الگويي كه در گذشته به دست آمده، استفاده ميكند. پيشبيني كننده كار را با سريهاي زماني دادههاي گذشته دربارهي هستاري[10] كه هدف، پيشبيني آيندهي آن است، آغاز ميكند. به عنوان نمونه، پيشبيني كنندهاي كه به دنبال پيشبيني آيندهي سرعت هواپيما است، با استفاده از اطلاعات مربوط به سرعت هواپيما در طول دوران تكامل آن، الگويي را براي افزايش سرعت هواپيما در طول زمان استخراج ميكند. الگوهايي كه با اين روش به دست ميآيند، ممكن است روند (دادههاي فناورانه و اقتصادي) يا حلقه (دادههاي آب و هوا) باشند. الگوي به دست آمده، براي پيشبيني آينده به كار گرفته ميشود.
2. شاخصهاي راهنما ـ كاهش فشار هوا مربوط به دورههاي زماني خاص، براي پيشبيني فشار هوا و ميزان بارندگي در آينده استفاده ميكنند. مثال بالا، نمونهاي از پيشبيني با استفاده از شاخصهاي راهنما است و ميتوان آن را اين گونه توصيف كرد: ”استفاده از دادههاي مربوط به زماني خاص براي دستيابي به دادههاي مربوط به زماني ديگر“. پيشفرض اساسي اين روش آن است كه رفتار مجموعهاي از دادهها كه قصد پيشبيني آنها را داريم، با رفتار دادههاي مربوط به زمانهاي ديگر (شاخصهاي راهنما) يكسان است، جز آن كه تاخير زماني مشخص دارند. رفتار امروز فشار سنج هوا، معيار فتار فرداي ابرهاي بارانزا است.
3. مدلهاي انگيزشي ـ در هر دو روش برونيابي و شاخصهاي راهنما، تنها به يافتن همبستگي[11] ميان گذشته و آينده نياز است و به دانستن دليل آن نياز نيست. پيشبيني كنندهاي كه از روش شاخصهاي راهنما استفاده ميكند. به دانستن دليل رفتار ويژهي راهنما و پيرو[12] نياز ندارد. به عكس، در مدلهاي انگيزشي از اطلاعات مربوط به علت و معلول استفاده ميشود. به عنوان نمونه، پيشبيني خورشيد گرفتگي، بر روابط علي منبعث از قوانين بنيادي فيزيك استوار است.
4. روشهاي احتمالي[13] ـ در اين روشها برخلاف روشهاي پيشين، يك توزيع احتمالي در محدودهي مقدارهاي ممكن وجود دارد.
به عنوان مثال، اگر از اين روش براي پيشبيني وضعيت آب و هوا استفاده شود، ممكن است نتيجه به اين صورت در آيد: فردا احتمال بارش 30 درصد است. معناي اين جمله آن است كه در ميان وقايع محتمل، احتمال بارش باران 30 درصد و احتمال نباريدن آن 70 درصد است.
شايان يادآوري است كه روشهاي پيشبيني، منحصر به همين چهار روشي است كه بيان شد. تنوعي كه در زمينههاي كاربردي متفاوت ميان روشها ديده ميشود، به طور عمده پيامد تفاوت در نوع دادهها است. به عنوان نمونه، دادههاي اقتصادي به صورت منظم (هفتهاي، ماهانه و ...) منتشر ميشوند، در حالي كه انتشار دادههاي فناورنه چنين نظمي ندارد. به اين ترتيب، هر چند كه اقتصاددانان و پيشبيني كنندگان فناورانه، روش برونيابي را به كار ميگيرند، اما به دليل تفاوت اساسي در ماهيت دادهها، از روشهاي متفاوتي در برونيابي آنها استفاده كنند.
بايد به ياد داشت كه پيشبينيهاي فناورانه، اگر به كار تصميمگيري نيايند، بيارزش خواهند بود. بنابراين، پيشبيني بايد به طور مشخص در راستاي پاسخدهي به پرسشهاي تصميم گيرنده صورت گيرد؛ ارزش پيشبيني به آن است كه به تصميمگيري در زمان مناسب كمك كند.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . degree of practicality
[2] . Prototype
[3] . adoption
[4] . Automobile ignition
[5] . automatic exposure control
[6] . extrapolation
[7] . teading indicators
[8] . causal models
[9] . probabilistic
[10] . entity
[11] . correlation
[12] . follower
[13] . probabilistic methods
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: