پالايهي علايم ضعيف: مانعي بر سر راه آيندهنگاري (بخش نخست)
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[10 Jun 2007]
[ دكتر سعيد خزائي]
چكيده
ادبيات راهبرد، دو دههي پيش با بررسي رفتار علايم ضعيف آغاز شد (اچ.آي.آنسوف[1]، مديريت راهبردي، پرنتيس ـ هال اينترنشنال، انگلود كليفز، انجي، 1984). در حال حاضر رويكرد علايم ضعيف، سرگرم تجربهي يك نوزايي و حيات دوباره در برنامهريزي راهبردي محيط انعطافپذير راهبردي يا چشمانداز جانبي است. هدف ما در اين تحقيق در گام نخست ارايهي نظريههاي توصيفكنندهي پالايههايي است كه علايم ضعيف در فرايند خلق راهبرد بايد از آنها گذر كنند. در مرحلهي دوم ما ساختاري براي پالايههاي اطلاعاتي در فرايند راهبرد ارايه ميكنيم و به اثبات اين مساله ميپردازيم كه سرشت و اهداف و روش به كار رفته در پويش محيطي (ديدهباني) اثري عميق بر نتيجه دارد. در مرحلهي سوم ما كاربرد پالايههاي باز و آشكار براي علايم ضعيف در فرايند راهبرد و در نتيجه ايجاد فرصتي براي سازمان در راستاي اخذ تصميمهاي كنشگرانه و فعال را معرفي ميكنيم.
1ـ پيشينه
بزرگترين تهديد رقابتي در محيط به شدت متغير و نوشونده، گام ثابت تغيير، تخريب ظرفيت و توانشي است كه همراه با عدم توانايي مديريت در پيشنگري اين تغييرات رخ ميدهد [2و1]. تصميمگيري در محيط پيچيده بايد از طريق ساز و كارهايي، با اين پيچيدگي به تعادل و توازن برسد.
روشهاي برنامهريزي خطي و سنتي كه از سوي مينزبرگ[1] [3] و آنسوف [4] طرح شدهاند بر روي برنامه و طرح راهبردي كارآمد و متمركز با چشمانداز، ماموريت و اجراي راهبرد روشن و تعريف شده، متمركز هستند [5]. يك فرايند راهبردي قدرتمند در مقابل كاهش حساسيت سازمان در خصوص تغييرات غير قابل پيشبيني محيط و تضعيف قابليت آن براي سازگاري با محيط متغير مبارزه ميكند [7و6و3و2]. در نتيجه، تمركز قوي و كارآمد بر بازار كنوني موجب تشديد خطرپذيري و مخاطرهي وقوع يك رويداد شگفتانگيز و غير منتظره ميشود [8و4]. همزمان و هنگامي كه خطرپذيري يك رويداد غير منتظرهي راهبردي افزايش مييابد، زمان انطباق با رويداد غير منتظره كوتاهتر ميشود [4].
انعطافپذيري، پرهيز از غفلتزدگي در برابر رويدادهاي شگفتانگيز راهبردي يا بهرهبرداري شتابان از فرصتهاي ناگهاني، به يكي از مسايل كليدي در برنامهريزي راهبردي تبديل شده است. فرايند راهبرد براي پرهيز از غفلتزدگي در برابر رويدادهاي شگفتانگيز راهبردي بايد قادر به گشودن عرصهي نظارت و مشاهده براي ديدن رويدادهاي جانبي و دادهي اوليه و فاقد ساختار ميباشد كه موجب ظهور ناپايداريهاي بالقوه در بازار ميشود. اما اين مساله به تنهايي كافي نيست. برنامهريزي دفاعي و دوري جستن از غفلتزدگي راهبردي در مواجهه با پديدههاي شگفتانگيز به ندرت موجب خلق برتري و مزيت رقابتي پايدار ميشود. شركتها در محيطهاي آشوبناك براي دستيابي و حفظ برتري رقابتي، نياز به پويش محيط كسب و كار دارند تا علايم ضعيف فرصتهاي اوليه را دريابند. اگر اين علايم ضعيف به دست آيند، فعاليت بر روي كرانهها و حواشي ميتواند منبعي از نگرش جديد و راهبردي باشد [9]. شركتها براي كسب برتري در تصميمگيري كنشگرانه نياز به در هم كردن اطلاعات اوليه در چشمانداز پويا دارند كه ميتواند از پويايي محيط عملياتي آنٌها بهره جويد.
درك اين «ناشناختهها»، پيشنياز برنامهريزي كسب و كار پويا است. شركتها هنگام روبرو شدن با سونامي و بهمن علايم درگيري، نياز به توسعه و به كارگيري روشهاي نظاممند براي پويش محيط پويا و بيثبات دارند. روشهاي كنترل محيط و عرصهي اجراي آنها تعيين ميكنند كه كدام كنترلها و علايم ضعيف بايد با تمركز بيشتري در نظر گرفته شوند، كدام يك بايد پالايه شوند و كدام موارد سرانجام مسير خود را در بيانيهي چشمانداز يك سازمان پيدا خواهند كرد [11و10].
به منظور آشكار ساختن پويايي درك علامت (ضعيف)، فرايند تحليل و تصميمگيري، ما به تحليل موردي ميپردازيم كه مديريت يك شركت انرژي از ابزار مختلف جهت جمعآوري و تحليل علايم ضعيف و اثر آنها بر عملكرد كسب و كار بهره ميگيرد. ساختار پالايههاي اطلاعات اوليهي محيط كسب و كار با چهار فرايند گروهي مختلف و پويايي پالايش كردن در هر گروه آزمايش ميشود.
ما در اين تحقيق از عبارت «علامت ضعيف» آن گونه كه گوده[2] [12] به تعريف آن ميپردازد استفاده ميكنيم: ”عامل تغيير كه به ندرت در حال حاضر قابل درك است، اما روند نيرومندي در آينده پديد ميآورد“. فرايند درك محرك و پردازش آن به فرايند معنابخشي كارل ويك[3] [13] اشاره دارد. در تجزيه و تحليل پالايهها، ما همچنين به الگوهاي ذهني اشاره ميكنيم. الگوهاي ذهني مديريت ساختارهاي دانش شناختي هستند كه در تصميمگيري و هنگام معنابخشي به محيط مورد استفاده قرار ميگيرند. اين الگوهاي ذهني، اثر و تاثيري نيرومندي بر كسب و پردازش اطلاعات سازماني دارند.
در حالي كه اهميت علايم ضعيف به صورت گسترده مورد شناسايي قرار گرفته است (به عنوان مثال نگاه كنيد به شمارهي موضوع برنامهريزي بلندمدت، آوريل 2004 [14])، فرايندهاي واقعي كسب و پالايش به عنوان شكلدهندگان شناخت سازماني در مطالعات تجربي، توجه زيادي را به خود جلب نكردهاند. پالايش كردن علامت ضعيف، فرايندي هوشمندانه است كه كنترل و تحليل آن دشوار است زيرا طي فرايند پالايش، اطلاعات علايم ضعيف به ندرت رمزگذاري ميشود. همچنين فرايند راهبردي، فرايندي است كه زمان و انرژي فراواني طلب ميكند و به آساني در دسترس پژوهشگران خارجي قرار نميگيرد كه خود ناشي از حساسيتهاي آن است. تحقيق ما با توصيف ويژگي پالايههاي علايم ضعيف و تاثير آنٌها بر روند تصميمگيري، به دنبال ايجاد سهمي مشخص در ادبيات معنابخشي سازماني است. نخست آن كه، شمار محدودي تحقيق پيرامون فرايندهاي پالايش علايم ضعيف در محيط زندگي واقعي وجود دارد. دوم آن كه، اين تحقيق از دادهي رمزگذاري شدهي واقعي، علايم ضعيف، به عنوان اطلاعات رمزگذاريشده در فرايند چالش راهبردي بهره ميگيرد. سوم آن كه، اين تحقيق نگاهي گذرا و نادر بر روي پالايههاي اطلاعات سازماني فعال ميافكند. چهارم آن كه، ما با كاربست اين دادهي نيرومند و غني، الگويي منسجم براي شكلدهي به شناخت سازماني در محيطهاي متغير و بيثبات ميسازيم.
2ـ معنابخشي، طرحهاي كلي و پالايههاي شناختي
پالايش اطلاعات به عنوان يك پديده در ادبيات نظريهي پيچيدگي، نظريهي معنابخشي و نظريهي تصميمگيري راهبردي ذكر شدهاند [15و13و10]. با اين وجود، به نظر نميرسد كه تحليلي جامع از سازوكارها و فرايندهاي پالايش وجود داشته باشد كه در فرايندهاي پيشبيني و چشماندازسازي سازمانهاي عامل در محيطهاي ناپايدار فعال هستند..
هنگامي كه ما سازماني را در نظام ناپايدار بازار در نظر ميگيريم، معنابخشي، نيازمند كسب اطلاعات پيرامون پيشنيازهاي پالايش اطلاعات است [15]. فرايند معنابخشي، الگويي ذهني ـ اجتماعي در خصوص محيط كسب و كار به وجود ميآورد كه آن را ادارك سازماني ميناميم. همچنين فرايند ايجاد راهبرد در يك سازمان، به توصيف اهداف، روشها و فرايندهايي ميپردازد كه اثري عميق بر قابليت سازگاري و تعادل آن خواهند داشت.
سازمان فعال در محيط پيچيده و پيشبينيناپذير بايد انعطافپذير و سازگار باشد و به منظور سازگارسازي نياز به پويش و پالايهي مجموعهي اطلاعات پيچيده و اغلب مناقشهآميز دارد. ماهيت اين تعامل اجباري انتخاب داده و علايم از محيط فعاليت، شناسايي الگوها و قوانين، و فشردهسازي اطلاعات در الگوهاي داخلي است كه بازتابش پيچيدگي محيط خارجي هستند. ادبيات سامانههاي سازگاريپذير پيچيدهي اين الگوها را طرحهاي كلي مينامند [17و16و13]. با توجه به آن كه سازمانها، اعمال و اقدامات خود را بر روي طرحهاي كلي پايهگذاري ميكنند، ساختارهاي شناختي، تعيينكنندهي اقداماتي هستند كه عامل انتخاب ميكند.
بنا بر نظر آندرسون[4]، هنگامي كه سامانه بر لبهي مرز آشوبناكي و وضعيت خود ـ سازماندهي قرار دارد، از بيشترين انعطاف برخوردار بوده و قادر به تعادليابي است [15]. سازمان به عنوان يك سامانهي اجتماعي تمايل به يافتن پايداري و ثبات دارد. طرحهاي كلي باثبات موجب كاهش عدم قطعيتها و در نتيجه افزايش حس امنيت ميشوند. وضعيت خود ـ سازماندهي نياز به تزريق انرژي به سامانهي فرعي دارد. ميتوان اين انرژي را در محيط سازماني به عنوان منابع يا اطلاعات در نظر گرفت. به طور اصولي، علايم خارجي، ناپايداريهاي بالقوه با تغيير طرحهاي كلي كنوني و ايجاد بينظمي در سازمان به سامانهي انرژي وارد ميكنند. اين بينظمي نياز به فرايندي جديد معناسازي و معنابخشي دارد كه موجب خلق طرحهاي كلي تفسيري مشترك و تازه ميشود. اين سامانه دوباره به ثبات ميرسد اما با يك طرح كلي متفاوت [18و15]. در نتيجه، طرح كلي سازوكار عمدهي تعادل [17] يا كاهش ابهام در سازمان [15] است و پالايههاي پويش محيطي (ديدهباني) نقشي پايهاي و اساسي در اين تعادل دارند.
فرايند تغيير طرحهاي كلي، در فرايند شخصي معنابخشي رخ ميدهد يعني جايي كه سازمان يا گروه در حال معناسازي براي عملياتهاي خويش است. معنابخشي به مثابه فرايندي شناختي، شامل فرايندهاي ذهني آشكار و پنهان و ضمني همچون پويش، قالببندي، تعبير، تفسير و ساخت مفهوم موقعيت موجود است. نتيجهي اين فرايند الگوي ذهني مشترك يا مجموعهاي از الگوهاي ذهني متفاوت در يك سازمان است. معنابخشي به عنوان فرايندي پيش از تصميمگيري، نقشي مهم در قالببندي حوزهي تصميمهاي آتي برعهده دارد [19]. اگر سازمان يك سامانهي معنادار باشد [18]، آنگاه معنابخشي عاملي كليدي براي درك انعطافپذيري يا قابليت تعادليابي سازمان است.
علايم ضعيف، اطلاعات فاقد ساختاري هستند كه تعريف اثرات و پيامدهاي آن بر سازمان در مراحل نخستين بسيار دشوار است. علايم ضعيف، بازتابش ناپايداريها بالقوه و در حقيقت همان چيزي است كه سازمان پيش از اين تعبير نكرده است. درك الگوهاي ذهني كنوني به يك سازمان كمك ميكند تا فرايند كسب علايم ضعيف را در درون خود كنترل كند [18]. علامت ضعيف دريافت شده، براي اثربخشي بر رفتار يا راهبرد سازمان بايد به تغيير الگو (هاي) ذهني تاثيرگذار در سازمان بپردازد. چالش انعطافپذيري در اين فرايند يادگيري آن است كه الگوهاي ذهني بنا بر سرشت خود پايدار و با ثبات هستند. محيط عملياتي پيچيده، ناهمخواني ايجاد ميكند و مديريت بايد قادر به كاهش اين پيچيدگي و حذف هرگونه محركي باشد كه براي الگوهاي ذهني كنوني نيست.
3ـ تصميمگيري راهبردي و پالايهها
ايگور آنسوف، از پيشگامان بررسي اثر پيچيدگي محيط عملياتي بر سازمانها است. او مطالعهي رفتار راهبردي سازمانها در محيطهاي پيچيده را آغاز كرد و از اين راه به علل شكست برنامهريزي بلندمدت در يك محيط پويا پي برد. آنسوف ساختاري كامل براي تشريح و توصيف تمام فرايند برنامهريزي راهبردي و كارراهههاي يافتن تعريفهاي مناسبتر براي مديران درگير با ناپايداري و پيچيدگي در سازمانها و محيطهاي كسب و كار پديد آورد [10]. براساس ديدگاه آنسوف، رفتار راهبردي، به مفهوم فرايند تعامل با محيط است. هدف اصلي راهبرد [4.p.xvi]، مكانيابي و مرتبط ساختن شركت به محيط، همراه با فرايند شكلهاي داخلي متغير و پويايي سازمان [10] به عنوان پاسخ بلادرنگ به آن تغيير است [4].
نكتهي كليدي ساخت رفتارگذار آنسوف، برسازگاري با محيط استوار است. يك پاسخ كارآمد و راهبرديگذار [4] نياز به ادراك روشن و واضح تغييرات، دورنماها و تهديدها در محيط بنگاه دارد. اين ادراك واضح و روشن براي كمينهسازي تاخير در پاسخگويي به فرصتها و تهديدهاي عمدهي جديد ضروري است. هنگامي كه محيط پيچيده ميشود، سازمان ناچار از آغاز پاسخدهي در مرحلهي ابتداييتري از دانش است [10]. در اين حالت زمان موجود و در دسترس براي واكنش كوتاهتر ميشود و همزمان، سازمان پيچيدهتر شده و پاسخ كارآمد نياز به زمان بيشتري دارد. براي پاسخگويي به اين پيشنيازها، سازمان بايد هر چه زودتر به شناسايي علايم ضعيف تغيير (فرصتها يا تهديدها) بپردازد و به طور پيوسته به پويش محيط بپردازد [10]. كيفيت اين روشهاي پويش و تحليل، موجب محدودسازي ظرفيت سازمان در كاربست انواع درست رفتارهاي راهبردي ميشود. تمام سامانههاي پويش ـ خودآگاه يا ناخودآگاه ـ انواعي از پالايهها را به همراه دارند [10]. پالايهها، الگوهاي عملياتي و ذهني آنسوف هستند كه در ارزيابي علايم ضعيف در يك سازمان به كار ميروند.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] .Minzberg
[2].Godet
[3].Karl Weick
[4].Anderson
[1] .H.I.Ansoff
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: