آینده نگری استر اتژی فناوری اطلاعات.
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[14 Aug 2017]
[ دکتر امین گلستانی]
انسان امروزی سعی دارد بسیاری از فعالیت های زمان بر و دقیق خود را به فناوری اطلاعات و ارتباطات بسپارد تا بدون محدودیت های چارچوب های زمانی و مکانی و با حداکثر دقت و حداقل خطا به منظور خویش نایل آید. این نقطه، همان نقطه ورود علوم مدیریت استراتژیک است تا نقاط مبهم یا تاریک موجود در سناریوها و طرح ها را روشن نمایند.
از سوی دیگر، علوم فناوری اطلاعات با دو رویکرد مهندسی و مدیریتی در شکل های مختلف در حال توسعه و تکمیل هستند، حال این که بخشی از مدیریت استراتژیک با فناوری اطلاعات و ارتباطات آمیخته گردیده و مبحث جدید «استراتژی فناوری اطلاعات و ارتباطات» را پدید آورده باشد، محل تأمل و بررسی است؛ چرا که علوم مختلف فقط زمانی با یکدیگر آمیخته می شوند که یک علم به تنهایی پاسخگوی نیازهای موجود نباشد.
در این نوشتار، ضمن ارائه مزایای استفاده توأمان از استراتژی و فناوری اطلاعات در انسجام سازمانی، این ترکیب در قالب یک مدل مفهومی معرفی گردیده و سعی شده در خصوص ترکیب دو علم کاربردی و مطرح این عصر و روند جریان آن در سایر رشته ها، بررسی های مطالعاتی انجام پذیرد و با رویکردی آینده نگرانه، نتایج مشخصی به دست آید.
مقدمه
ترکیب دو علم استراتژی و فناوری اطلاعات می تواند به آینده نگری کاربردهای فناوری اطلاعات منتج گردد. آینده نگریِ علم و فناوری از سال های پس از جنگ جهانی اول، با هدف کسب برتری در حوزه های نظامی مطرح شده و به مرور وارد سایر حوزه های اقتصادی، اجتماعی، کشاورزی و محیط زیست شده است.
آینده نگری، عبارت است از تلاشی نظام مند برای نگاه به آینده بلندمدت در حوزه های دانش، فناوری، اقتصاد، محیط زیست و جامعه که با هدف شناسایی فناوری های نوظهور و تعیین آن دسته از بخش هایی که سرمایه گذاری بر روی آنها احتمال سوددهی اقتصادی و اجتماعی بیشتری دارد، انجام می شود.
از جمله دستاوردهای آینده نگری می توان به دستیابی به دیدگاه مشترک در سطح یک مجموعه، همگامی بیشتر بخشهای مختلف سازمانی، تعیین اولویت های سازمانی، آماده سازی سازمان برای مواجهه با آینده، برقراری ارتباطات واقعی بین کارکنان دانش و سازمان، ایجاد فرهنگ جامع نگری و آینده نگری و نیز ایجاد چشم انداز آینده باشد.
آینده نگری، حاصل تلاقی و هم گرایی سه دسته از مفاهیم یا حوزه های مختلف است: برنامه ریزی راهبردی، آینده پژوهی، شبکه سازی یا توسعه سیاست ها، که در طول سال های گذشته با تغییر رویکرد در هر سه بعد روبه رو شده اند؛ بنابر این هدف های عمومی آینده نگری را که فارغ از موضوع مطالعه و به طور طبیعی پس از طی فرآیند آینده نگری می بایست حاصل شوند، می توان عبارت دانست از:
1 .تعامل و ارتباط 2 .تمرکز بر افق بلندمدت 3 .هماهنگی 4 .هم رأیی (ایجاد بینش مشترک نسبت به آینده) 5 .تعهد در اجرا
می توان یکی از دلایل ورود مباحث مدیریت استراتژیک را به دنیای فناوری اطلاعات، ایجاد توانمندی در آینده نگری و دوراندیشی در طرح های فناوری اطلاعات دانست. آینده نگری از یک سو و افزایش توان پیش بینی برای مقابله با وقایع از طرف دیگر، می تواند یکی از مهم ترین آثار تلفیق استراتژی و فناوری اطلاعات باشد.
هم راستایی اهداف استراتژی با وظایف فناوری اطلاعات
مدیریت استراتژیک، شامل مراحل تدوین، اجرا و ارزیابی و کنترل استراتژی است. فرایند مدیریت استراتژیک به تصمیم هایی منجر می شود که آثار کوتاه مدت و بلندمدتی به بار خواهند آورد. استراتژی می تواند عامل موفقیت یا عدم موفقیت و بقا و رشد سازمان شود. اگرچه مدیریت استراتژیک و فناوری اطلاعات، هر دو طی پنجاه سال اخیر به شکل موازی توسعه یافته اند، اما همواره از یکدیگر متأثر بوده اند؛ به ویژه در سال های اخیر، فناوری اطلاعات و ارتباطات نقش مهمی در مدیریت استراتژیک پیدا کرده است.
در واقع، مدیریت استراتژیک، هنر و علم تدوین، اجرا و ارزیابی تصمیم ها، وظیفه ای چندگانه است که سازمان را قادر می سازد به هدف های بلندمدت خود دست یابد و در این بین می تواند ابزاری مدرن و توانمند به عنوان فناوری اطلاعات را نیز در اختیار داشته باشد و درنهایت به عنوان خروجی، ارزش آفرینی را برای سازمان و ذی نفعان آن به ارمغان آورد.
محور کانونی مدیریت استراتژیک و فناوری اطلاعات، هر دو اطلاعات است؛ بر این اساس، این دو شاخه علمی از سمت اطلاعاتی با یکدیگر مماس و در ارتباط هستند. در واقع، در یک سازمان، اطلاعات به عنوان مهم ترین و با ارزش ترین دارایی می تواند توسط این دو فن، تحت تدوین، ایجاد، پایش و پردازش قرار گیرد و خروجی فوق العاده ای برای کل سازمان به بار آورد.
اطلاعات می تواند از طریق تکنیکهای استراتژیک، تولید شده و به عنوان ورودی فناوری اطلاعات به کار گرفته شود یا برعکس؛ یعنی ممکن است اطلاعات توسط ابزارهای فناوری اطلاعات ایجاد گردد و توسط علوم استراتژی تا حصول نتیجه، تحت پردازش و بررسی ارزشمند قرار گیرد.
سیر حرکت اطلاعات در سازمان
اطلاعات، به عنوان مهم ترین و با ارزش ترین دارایی یک سازمان، دارای چرخه عمر و مسیر حرکت مشخصی است؛ در نتیجه در برخی از سازمان ها، سیکل حرکت و عمر اطلاعات بنا به تخصص های مدیریتی اعمال شده بر آن بسیار متنوع و متفاوت است. معمولاً سازوکارهای مهندسی فناوری اطلاعات موجب ایجاد و تولد داده ها در سازمان می شود و با انتقال داده ها در سازمان، موجبات اولیه پیدایش اطلاعات مهیا می گردد. بنابر این جهت تبدیل داده ها به اطلاعات می بایست داده ها را با سیاست گذاری مدیریت فناوری اطلاعات، تحت فرایندهای پردازشی قرار داد تا داده ها به شکل قابل فهم و استفاده تبدیل شوند.
برخی از سازمان ها در همین سطح متوقف می گردند و همواره در سیکل تبدیل داده و اطلاعات در حرکت هستند؛ پس تلاطم های محیطی اعم از تهدیدها همواره متوجه آنها خواهد بود و فرصت های محیطی نیز معمولاً از نظر آنها پنهان است.
بنابراین لازم است تا برای تقویت چرخه فعالیت سازمان، گامی فراتر نهاد و با به کارگیری تکنیکهای مدیریت استراتژیک، سازمان را مجهز به دانش نمود تا این دانش بتواند ابزاری برای عبور از طوفان های محیط رقابتی باشد. آنچه در تحلیل محیطی اهمیت دارد، پردازش مقدار زیادی از داده های مختلف از مراکز متعدد سازمان برای رسیدن به یک ارزیابی درست و منطقی در خصوص وضعیت محیط و به تبع آن، استراتژی های در حال اجراست.
بدون استفاده از ابزارهای فناوری اطلاعات، بخش عمده ای از داده های جمع آوری شده برای مدیران و تصمیم گیرندگان، بی فایده و گاهی بی معنا باقی می ماند؛ زیرا داده های خام بعضاً یا قابل استفاده نیستند و یا تبدیل آنها به اطلاعات معنادار، مستلزم صرف زمان و هزینه قابل توجهی است.
اما با نقش آفرینیِ فناوری اطلاعات می توان پردازش داده ها در مقیاس وسیع و تجزیه و تحلیل آنها را در زمان بسیار کوتاه و با صرف هزینه ای ناچیز، عملی دانست؛ بنابراین مدیران با استفاده از آن منابع اطلاعاتی می توانند از یک سو به تجزیه و تحلیل روندهای محیطی بپردازند و از سوی دیگر به سنجش دقیق عملکردها و مقایسه دستاوردها با اهداف برنامه ها مبادرت ورزند و هرگونه انحراف را به سرعت شناسایی کرده و در زمان مناسب مورد بررسی قرار دهند.
استراتژی فناوری اطلاعات در سازمان ها می تواند با هم افزایی دانش موجود در سازمان به انسجام و یکپارچگی اطلاعاتی دست یابد که البته این یکپارچگی در راستای اهداف کلان تعیین شده خواهد بود؛ بنابر این هر آنچه می تواند با اتلاف زمان، هزینه و منابع یک سازمان، تحقق اهداف را غیرممکن سازد، در این مرحله حذف خواهد شد.
کارکردهای بی هدف، فعالیت های موازی، نادیده گرفتن برخی منابع، سوء مدیریت ها و... می توانند بارزترین مواردی باشند که توسط استراتژی فناوری اطلاعات حذف خواهند شد. با ادامه این روند و به گردش درآمدن چرخه یادگیری در سازمان، دانش به خرد سازمانی تبدیل خواهد شد و در عالی ترین وضعیت بلوغ خود قرار خواهد گرفت؛ در نتیجه سازمان همواره با توسعه و بهبود مستمر می تواند منافع خود را در بازار تضمین نماید.
استراتژی فناوری اطلاعات در یک سازمان وظیفه دارد تا با استفاده از ابزار توانمند فناوری اطلاعات و ارتباطات، تمامی استراتژی های سازمان را در جهت تحقق اهداف منسجم و یکپارچه نماید؛ بنابر این همه استراتژی های سطوح مختلف با به کارگیری فناوری اطلاعات به شکلی واحد، سازمان را به سمت اهدافش متمایل خواهند ساخت.
یکی از جنبه های اساسی برنامه ریزی استراتژیک، هم راستایی میان برنامه ریزی سیستم های اطلاعاتی و برنامه ریزی تجاری سازمان است. در سال 2005 ،جامعه مدیریت اطلاعات، طی یک مطالعه رسمی در مورد نگرانی ها و دغدغه های اساسی مدیریت ارشد به این نتیجه رسید که هم راستایی کسب و کار و فناوری اطلاعات، در ابتدای فهرست دغدغه های آنان قرار دارد که این امر، نشان از اهمیت زیاد این موضوع است و نیز با وجود علاقه و نگرانی مدیران برای دستیابی به هم راستایی بیشتر در سال های گذشته؛ تا آن رجا که هنوز این موضوع از درجه اهمیت بالایی برخوردار است.
نقش فناوری اطلاعات در رشد و توسعه اقتصادی سازمان و شرکت ها بر کسی پوشیده نیست، ولی آن چه که سازمان ها را از یکدیگر متمایز می سازد، نوع استراتژی است که درباره فناوری اطلاعات و ارتباطات اتّخاذ میکنند؛ به طوری که سیاست متفاوت آنها برای استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات می تواند رشد و توسعه اقتصادی آنها را نیز متفاوت سازند.
هم راستایی را می توان در سه سطح عملیاتی، تاکتیکی و استراتژیک مطرح کرد. هم راستایی استراتژیک، به برآورده شدن نیازهای فناوری اطلاعات در آینده کمک می کند؛ هم راستایی تاکتیکی اجازه میدهد تا سازمان منابع فناوری اطلاعات خود را به طرز اثربخشی تخصیص دهد؛ و هم راستایی عملیاتی، اثربخشی و کارایی فناوری اطلاعات را در حمایت از عملیات روزانه سازمان تضمین می کند.
شواهد جدیدی وجود دارد که نشان می دهد هم راستایی فناوری اطلاعات با کسب و کار بر عملکرد سازمانی تأثیر دارد؛ بنابر این سازمان هایی که در سطح بالاتری از هم راستایی قرار دارند، می توانند به سطوح بالاتری از عملکرد و ارزش تجاری بر مبنای فناوری اطلاعات دست پیدا کنند.
یکی از مهم ترین مطالعات در زمینه اندازه گیری هم راستایی، مدل بلوغ هم راستایی استراتژیک (SAMM) ارائه شده توسط لوفتمن است. او با بررسی مطالعات انجام شده در زمینه هم راستایی استراتژیک و با بهره گیری از مطالعات و کارهای مهم انجام شده توسط هامفری از مؤسسه مهندسی نرم افزار در سال 1988، کین در سال 1996 و مدل مراحل رشد نولان و گیپسون در سال 1979 ،مدلی برای سنجش هم راستایی استراتژیک در سال 2000 ارائه نمود.
مدل مفهومی استراتژی فناوری اطلاعات
تکنیکهای استراتژی و علوم فناوری اطلاعات مانند یک ارگانیسم زنده عمل می کنند؛ به این معنی که در یک موقعیت زمانی و مکانی متولد می شوند، رشد می کنند و به مرحله بلوغ می رسند، سپس فرایندهایی را اجرا نموده و در نهایت می میرند.
هرچند این چرخه عمر می تواند طولانی تر و یا کوتاه تر باشد، اما آنچه اهمیت دارد، استفاده بهینه ما از این علوم در طول حیاتشان است. تکنیکهای استراتژی بنا به اقتضای شرایط محیطی به طور مستمری در حال تغییر و بهبود است و از طرفی دامنه توسعه فناوری اطلاعات نیز همه روزه گسترده می گردد؛ بنابر این چنانچه این دو با یکدیگر ترکیب شوند، می توانند توسعه و هم افزایی چشمگیری داشته باشند.
بر این اساس، با به کارگیری استراتژی، می توان دیدگاه مدیریت و آینده نگری داشت و با به کارگیری فناوری اطلاعات می توان دقت و سرعتی ماورای ابعاد مکانی و زمانی را برای یک سازمان به ارمغان آورد.
استراتژی (با سه رویکرد تدوین، اجرا و ارزیابی)؛ و همچنین فناوری اطلاعات (با سه رویکرد: طراحی و معماری، مهندسی اجرا، استقرار و به کارگیری) می توانند اطلاعات، بازخوردها و سیاست گذاری های متعددی را در زیرساخت های سازمان، مدیریت و فناوری اطلاعات اعم از سخت افزاری و نرم افزاری به اشتراک گذارند.
مدل مفهومی فوق نشان می دهد یک سیستم، مجموعه ای منسجم و به هم پیوسته از جمیع تکنیکها و علوم مختلف است که چنان چه بین آنها روابط درستی تعریف گردد، می تواند با ایجاد هم افزایی، به توسعه پایدار دست یابد؛ بر این مبنا توجه به این نکته بسیار با اهمیت است: همان طور که زیرساخت های مختلف در بروز استعدادهای سازمان نقش مؤثر دارند، ترکیبات اجزای مختلف تواتمندی در یک سازمان نیز می تواند به تقویت یا تغییر زیرساخت های اساسی منتج گردد.
با وزش نسیم استراتژی در یک سازمان می توان سیکل پایداری را متشکل از خلاقیت، بهبود مستمر و یادگیری مشاهده نمود؛ چراکه استراتژی می تواند در ترکیب با فناوری اطلاعات به خلق نوآوری های با ارزشی در فضای کسب و کار دست یابد؛ در نتیجه این مزیت می تواند در کسب سهم بیشتری از بازار به سازمان کمک نماید.
یادگیری در سطح اجزای داخل و همچنین در سطح کلیات سازمان، می تواند یک مجموعه را به سازمانی خودیادگیرنده تبدیل نماید؛ پس در این وضعیت قطعاً فرایندهای بهبود مستمر، چرخش این سیکل را پایدار حفظ خواهد نمود. معمولا تهیه و تدوین استراتژی، به نوبه خود اهمیت کاربردی برای یک سازمان ندارد؛ بلکه موضوع اجرا و ارزیابی عملکرد است که یک استراتژی را به ارزش سازمانی تبدیل می سازد.
براین اساس، نحوه سیاست گذاری های اجرایی استراتژی ها در کلیات سطوح سازمانی، نقشی مؤثر و حساس خواهد داشت. برای عملیاتی شدن یک استراتژی با سازوکار فناوری اطلاعات، می بایست زیرساخت های مناسبی اعم از سازمانی، مدیریتی و فناوری اطلاعات مهیا گردد؛ بنابر این ناتوانی در فراهم آوردن ابزار و یراق اساسی و زیرساختی در مباحث فوق، ممکن است کلیات بحث را به مخاطره انداخته، اهداف را دور از دسترس قرار دهد.
این مدل نیز مانند چرخه PDCA دمینگ از بخش های طراحی، اجرا، کنترل و ارزیابی تشکیل شده است؛ بنابراین با استفاده از بازخوردها در سطوح مختلف می توان نحوه عملکرد مدل را به گونه ای متفاوت تنظیم کرد و تحقق اهداف را در شرایط مختلف پیگیری نمود، چرا که مسیر رسیدن به اهداف در طی زمان و شرایط متفاوت، هرگز ثابت یا واحد نخواهد ماند و لازم است سناریوهای متعددی برای هر مسأله ای در اختیار باشد.
نتیجه گیری
در این مقاله سعی شد تا با انجام مطالعات کتابخانه ای، نقش اطلاعات به عنوان عامل مشترک بین استراتژی و فناوری اطلاعات نشان داده شود. سپس با نگرش اطلاعاتی به سطوح مختلف بلوغ سازمانی پرداخته شد که با توجه به اهمیت نقش اطلاعات در هر سازمان به عنوان مهم ترین دارایی آن، بتوان مدلی مفهومی برای استراتژی فناوری اطلاعات با دیدگاه آینده پژوه در سازمان معرفی نمود.
در این بین به هم راستایی اهداف استراتژی و وظایف فناوری اطلاعات نیز پرداخته شده و مشخص گردید که فناوری اطلاعات در یک سازمان می تواند موضوعیتی فراتر از خدمات رسانی عادی و معمولی به افراد داشته باشد. حتی می توان در ترکیب با تکنیکهای استراتژی و با استفاده از کلیه منابع سازمانی و خلق مزایای رقابتی، اهداف مشخص شده را محقق ساخت.
همچنین با عنایت به این موضوع که در طی زمان و شرایط مختلف، مسیر دستیابی به اهداف نیز متفاوت خواهد بود، این مدل به صورت داینامیک و پویا عمل می نماید تا در هر شرایطی، سناریویی ویژه در اختیار داشته باشیم.
از: دکتر امین گلستانی، پژوهشگر و مشاور حوزه استراتژی فناوری اطالعات
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری:
|
بنیاد آیندهنگری ایران |
پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۳ - ۱۴ نوامبر ۲۰۲۴
اندیشمندان آیندهنگر
|
|