آینده نگری، برترین مزیت انسانی
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[13 Sep 2012]
[ عباس سید کریمی ]
در میان تمام آفریدگان خداوند، انسان یگانه موجودی است که توان دگرگون کردن اساسی محیط اطراف خویش را دارد. انسان از غارنشینی به آسمان خراش نشینی و از راه رفتن بر روی خاک به تسخیر کرات و آسمان نایل شده و تنها موجودی است که می تواند از چگونگی آنچه در اطراف خود می گذرد بیاموزد و علم خویش را افزایش دهد چرا که به سبب نوع خاص ارگانیسم خویش توانی فراتر از سایر موجودات دارد.
برنامه ریزی و آینده نگری یکی از اساسی ترین تفاوت های نوع انسان با سایر انواع جانداران است. انسان ها با ابزارهای ارتباطی گوناگون دانش و تجارب حاصله را کسب می کنند و در اختیار نسل های آینده قرار می دهند تا موجبات رشد و تعالی را در آیندگان پدیدار سازند. می توان اذعان کرد که امید به آینده تنها عامل تلا ش و کوشش در میان انسان ها است. انسان ها به آینده دلخوشند و این دلخوشی سبب می شود تا آنچه را که امروز هست تحمل کنند و با ناملا یمات بسازند تا در لحظه موعود جام کامیابی را لا جرعه سر بکشند.
باید با تمامی وجود اذعان کنیم آنچه موجبات پیشرفت روز افزون جوامع مترقی را پدیدار ساخته دست برداشتن از رفتارهای هیجانی و پناه بردن به دامان عقل و تفکر است. آنچه موجب شده تا آینده نگری و برنامه ریزی صحیح و درازمدت را جایگزین لذات آنی و زودرس سازند این است که آنان با کار و تلا ش مستمر در پی ساختن آینده گوهر باری برآمده اند که نه تنها از میوه شیرین آن خود بهره مند گشته اند بلکه ثمره آن به فرزندان و نوادگان آنان نیز رسیده است. ریشه های این اندیشه در اسلا ف ما بسیار پر رنگ تر و قوی تر بود اما چرا این چنین کم رنگ شده، آن را باید در چگونگی سیر تطور تاریخ و عدم دریافت روح حاکم بر زمان از طرف حاکمان بر سرنوشت پدرانمان جست وجو کنیم. نمی دانم شما همچون من در کتاب فارسی پنجم دبستان خویش داستان خسرو انوشیروان و پیرمرد باغبان را خوانده اید یا خیر، و آیا آن را به یاد دارید؟ داستانی که خسرو انوشیروان از راهی می گذشت پیرمردی ۹۰ ساله را دید که گردو می کارد، با تعجب رو به پیرمرد کرد و گفت: گردو ۱۰ سال طول می کشد تا ثمر دهد و تو امکان دارد که چند صباحی بیشتر زنده نباشی و پیرمرد در پاسخ گفت:
دگران کاشتند و ما خوردیم
ما بکاریم و دیگران بخورند
آری، این راه زندگی است، راه خوشبختی و سعادتمندی پدران ما در این گونه اندیشه ها بود که تا می توانند تلا ش و کوشش کنند و در نهایت از تلا ش و کوشش آنان بهره مند شوند. تلا ش برای باور کردن استعدادها یعنی ایثار خویش به خلق اما نه به خاطر خویش و نه به خاطر خلق، بلکه به خاطر خدا تا موجبات رشد و تعالی در آیندگان ما پدیدار گردد.
آینده نگری سبب می شود تا فرد، نومیدی را از خود دور کرده و برای رسیدن به فردایی بعید اما ممکن، تلا ش و سعی وافر از خود نشان دهد. آنچه از این تلا ش حاصل می گردد.منافعش به فرد و جامعه اختصاص می یابد و سبب می شود تا حسی زیبا به نام استغنا در فرد پدیدار گردد.
در حال حاضر به دلیل فشار روز افزون جامعه صنعتی که استرس های فراوانی را برانسان وارد می سازد، او را از مام طبیعت جدا کرده و در زندان هایی شامل آپارتمان، اداره، مغازه، اتومبیل و... محبوس ساخته تا هر چه بیشتر از اسارت نامحسوس اش لذت ببرد و از آنچه که برایش رقم زده اند بی خبر بماند تا خود سوداندیشی بر او غالب شده و تنها به منافع آنی خود بیندیشند بیآنکه بداند جهان کشتزار است و ما هر یک به سهم خود کشاورزانی توانا هستیم که باید دیگران را از حاصل کشت و کار خود بهره مند سازیم. بر مسوولین واجب است که با برنامه ریزی های جامع علمی درازمدت در افراد حس خوش بینی و خودباوری پدیدار سازند تا افراد از خودنگری دست برداشته و به جمع گرایی توجه کنند. جای تعجب دارد که در غرب تلا ش می شود تا افراد از فرد گرایی دور شده و به جمع گرایی روی آورند اما در کشور ما با این فرهنگ غنی که هماره در طول تاریخ، اجتماع و به هم پیوستگی را ترویج نموده، و حتی دین اسلا م تمامی مناسکش را بر پایه اجماع قرار داده در حال حاضر مردم ما به فردگرایی روی آورده اند و از منافع جمعی صرف نظر می کنند.
برنامه ریزی باید با قوانین اجرایی خاص خود همراه باشد. به طور مثال ما در تاریخ می خوانیم که حمورابی پادشاه بابل قانونی وضع کرد که هر بنایی ساختمانی سست را بسازد و بر سر ساکنانش فرو ریزد، باید آن بنا را در همان ساختمان قرار داد و دیوار را بر سرش خراب کرد تا عبرت دیگران گردد و ساختمانهای مستحکم ساخته شود.۳۲ سال از عمر انقلا ب ما می گذرد اما فقر مدیریتی و نظارت در کشور ما بیداد می کند. برنامه ریزی های مقطعی صورت می پذیرد، دهها و شاید صدها کلنگ بر زمین می خورد طرحی شروع می شود اما در پایان به جای زیبایی و یکنواختی، ما شاهد سازه هایی هستیم که به ما دهن کجی می کنند، خیابانها آسفالت می شوند پیاده روها زیباسازی می شوند اما آنچه شاهد آن هستیم چاله چوله های فراوان، تجمع آب در هنگام باران و... نتیجه آنکه سرمایه ها مصروف می گردند، مالیاتها و عوارض از مردم گرفته می شوند، از جیب مردم هزینه می کنند و در نهایت حاصلی جز آه و حسرت برای مردم باقی نمی گذارند. شاید این یکی از دلا یلی باشد که مردم کشور ما را به نوعی قانون گریزی و خود سوداندیشی متمایل ساخته و الا من یقین دارم که در کشور ما تنها عده قلیلی هستند که از مضار خود سوداندیشی بی خبرند. مردم از شعارها خسته اند. جویندگان نام و نان در این دنیا به خدا و روز رستاخیز ایمان ندارند، اگر ایمان داشتند به مخلوقات خداوند احترام می گذاشتند و آنان را به باد سخره نمی گرفتند و سرمایه هایشان را به یغما نمی بردند.
آینده نگری درمیان برخی از ما به حداقل خود رسیده است پیمانکاری که پروژه ای را می پذیرد در پی آن نیست که کاری اصولی و بنیادین انجام دهد بلکه در پی آن است که کارها را هرچه می تواند راست و ریست کند، سودی به جیب مبارک برساند تا بتواند مسافرتی به خارج نموده و به قیمت بینوایی هموطنان خویش موجبات رفاه و آسایش بیگانگان را فراهم آورد. ارزی که سالا نه از کشور خارج می شود نمایانگر عدم احترام به جمع و عاقبت اندیشی ماست. عده ای هم اگر برنامه ریزی علمی نداشته اند برنامه و ایجاد تفرقه و گسست اجتماعی را به خوبی اجرا کرده اند تا با ایجاد تفرقه در میان آحاد مردم موجبات ناامیدی و افسردگی را در بین افراد و اجتماع رقم بزنند. آیا به راستی منادیان تفرقه نمی دانند اگرچنانچه اتحاد از میان مردم ما رخت بربندد در آینده ای نه چندان دور چه خواهد شد؟
پیمانکاری که خیابانی را با نهایت بی دقتی و با مصالح نامرغوب آسفالت می کند، آیا با اتومبیل خویش از آن خیابان گذر نخواهد کرد؟ راننده ای که احترام گزاردن به عابرپیاده و قوانین را یاد نگرفته و اجرا نمی کند آیا خود هیچگاه عابرپیاده نخواهد بود؟ پلی که استحکام لا زم را ندارد، آیا زمانی برسر سازنده یا فرزندان یا نوادگانش فرو نخواهد ریخت؟ ساختمانی که با مصالح نامرغوب پایان گرفته آیا زمانی فردی از بستگان یا نوادگان سازنده در آن اسکان نخواهد یافت؟ چرا ما نباید به گونه ای تلا ش کنیم و کارها را به پایان برسانیم که جای هیچگونه دغدغه ای باقی نماند؟ نگاهی به دورو برخویش بیندازیم، عمرطولا نی زمان اجرای پروژه ها، مصرف مصالح نامرغوب، اجرای غیراصولی و...؟ نحوه تعامل مدیران و پرسنل تحت امر، هراس از اجرای قوانین به خاطر حفظ موقعیت، نحوه تعامل مردم با یکدیگر و... به گونه ای شده که این تفکر را در ذهن پدیدار می سازد که در شرایط فعلی اگر کسی براساس اصول انسانی و قوانین بخواهد رفتار کند ناهنجار است! هرکس که تلا ش کند تا برای رسیدن به جامعه انسانی علمی بیندوزد و رفتاری انسانی بروز دهد عقب مانده تلقی می گردد...!
بیاییم واصولی بیندیشیم. پس از ما فرزندان و نوادگان ما آنچه را که برایشان باقی گذارده ایم به میراث خواهند برد. نحوه تعاملا ت بین فردی و احساس تعهد نسبت به عملکرد جمعی و فردی، چگونگی انجام کارها و... و... همه را یا می بینند یا خواهند شنید یا خواهند خواند. اگر امروزه در محیط خانه آنچه که باید پدیدار نمی گردد و فرد از آرامش لا زم بهره مند نمی گردد، خود حاصل عملکرد اوست. تمامی تلا ش فلا سفه و دانشمندان رساندن نوع انسان به رفاه انسانی است و این رفاه و امنیت فراهم نمی گردد الا به آن که فرد از خودسود اندیشی ها دست بردارد و منافع فردی را فدای منافع جمعی سازد. آینده نگری شرط اساسی زندگی انسانی است، پس بیاییم با اتحاد و اتفاق جمعی به آینده ای زیبا که حاصل عملکرد جمعی مان است بیندیشیم.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری:
|
بنیاد آیندهنگری ایران |
پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۳ - ۱۴ نوامبر ۲۰۲۴
انسان گلوبال
|
|