پیش بینی های آلفا و بتا
وحید وحیدی مطلق
تهران، ۷ مرداد ۱۳۸۶
تحول و دگرگوني اجتماعي و پيش بيني رخدادهاي آينده يكي از موضوعات مورد علاقه آينده پژوهان است. با اين وجود، تلاش هاي متعدد در حوزه علوم انساني براي تقليد ازعلوم طبيعي و رسيدن به دقت قابل قبولي براي پيش بيني رخدادهاي آينده و شناسايي مسير دگرگوني اجتماعي تا كنون كمابيش با شكست مواجه شده است. در واقع احتمال ظهور پديده هاي شگفت انگيز در زمينه رفتار اجتماعي انسان ها بيشتر از احتمال ظهور پديده هاي شگفت انگيز در زمينه رفتار جهان مادي و طبيعي است. از اين رو كساني كه تلاش كرده اند براي پيش بيني وضعيت آينده يك سيستم اجتماعي از قوانين اداره كننده و مدل هاي علت و معلولي مشابه قوانين اداره كننده و مدل هاي مورد استفاده درعلوم طبيعي همچون علم مكانيك استفاده كنند، با مشكلات فراواني مواجه شده اند.
اين دشواري و پيش بيني ناپذيري اساسا در ماهيت انسان ريشه دارد. آزادي انتخاب مسير و عدم تطابق هميشگي رفتار با ترجيحات ذهني بيان شده، باورها و ارزش ها از جمله ويژگي هاي متمايز انسان و سيستم هاي متشكل از انسان است. گاهي اوقات از طريق تحليل شخصيت و ملاحظه واقعيت هاي موجود همچون استعداد ها و توانمندي ها، مي توان مسيرهاي دگرگوني زندگي يك فرد را محدود ساخت و در نتيجه به يك يا چند پيش بيني قابل قبول و معتبر درباره وضعيت آينده زندگي وي دست يافت. بي ترديد حتي اين پيش بيني ها در برابر اتفاقات شگفت انگيز خوشايند يا ناگوار و به طور كلي مواردي كه تحت عنوان شانس و اقبال شناخته مي شوند، آسيب پذيرند. حضور در مكان مناسب در زمان مناسب يا برعكس حضور در مكان نامناسب در زمان نامناسب شايد تاثيرات چشمگيري بر مسير زندگي يك فرد بگذارد. از همه مهم تر حضور فرد در جامعه موجب مي شود كه از طريق تعاملات و روابط متقابل رسمي و غير رسمي با اجزاء ديگر سيستم اجتماعي، يعني افراد ديگر، جهت يا جهت هاي مشخصي به عنوان سمت حركت مطلوب يا مشروع از ديد عرف يا قوانين حاكم بر جامعه براي او تعريف شوند.
كنترل روابط متقابل غير رسمي و تسلط بر ماهيت تعاملات ياد شده كاري دشوار و احتمالا غير ممكن است. از سوي ديگر پيش بيني وقتي امكان پذير است كه توانايي كنترل وجود داشته باشد. بنابراين با توجه به فقدان كنترل بر روابط اجتماعي تقريبا همه حدس هاي مربوط به آينده وضعيت يك فرد در جامعه تا زماني كه وضعيت آينده روشن نشده است به يك اندازه درست خواهند بود. خلاصه اينكه مي توان گفت كه پيش بيني وضعيت آينده يك فرد، چه كمترين تاثير را از محيط بگيرد و چه اسير هنجارهاي مختلف اجتماعي باشد، از پيش بيني وضعيت آينده پيچيده ترين سيستم هاي مكانيكي دشوارتر است. چنين ضعفي را مي توان در مقياسي بزرگ تر به جامعه و به طور كلي هر سيستم متشكل از انسان ها تعميم داد. در واقع همانطور كه حدس هاي مختلف درباره وضعيت آينده يك فرد پس از روشن شدن وضعيت نهائي او ابطال مي شوند، حدس هاي مختلف درباره وضعيت آينده يك جامعه يا ملت در نگاه به عقب شايد خنده دار به نظر برسند.
اما اذعان به ناتواني در زمينه پيش بيني درست وضعيت آينده يك فرد يا يك سيستم متشکل از افراد نبايد موجب دلسردي و نااميدي شود. بر اساس چنين بينشي مي توان در چارچوب هاي تحليلي، كه از آنها براي مطالعه و بررسي آينده سيستم هاي متشكل از انسان ها استفاده مي شود، اصلاحاتي اعمال كرد. نخست اينكه فعاليت و انرژي اختصاص يافته براي پيش بيني آينده را بايد به سمت شكل بخشيدن به آينده سوق داد. در واقع به جاي پرداختن به موضوع لاينحل پيشبيني، پرسشي اساساً متفاوت و البته با معناتري را بايد مطرح كرد. آينده پژوهان و علاقه مندان به وضعيت آينده سيستم هاي متشكل از انسان ها بهتر است به جاي پيشبيني آينده و سپس اقدام بر پايهي آن، پارادايم ذهني خود را تغيير داده و در نبود هيچ روش اتكاپذيري براي پيشبيني به دركي نظاممند از بهترين انتخابهاي ميانمدت براي شكل بخشيدن به آينده درازمدت دست يابند.
چنين كاري مستلزم اتخاذ رويكردي پيش دستانه و فعالانه به جاي رويكردهاي مرسوم و متعارف انفعالي است. در يك رويكرد انفعالي تلاش مي شود در فواصل زماني مشخص اطلاعاتي درباره قوانين اداره كننده و واقعيت هاي موجود سيستم هاي متشكل از انسان ها جمع آوري شده و پس از تحليل اين اطلاعات حدس هايي درباره وضعيت آينده سيستم هاي مذكور ارائه شوند. در حالی که بي ثبات كردن قوانين اداره كننده و كمرنگ ساختن يا از بين بردن واقعيت هاي موجود به گونه اي كه مسير دگرگوني اجتماعي به سمت خواسته ها و انتظارات كليدي معطوف شود، فقط در يك رويكرد پيش دستانه و فعالانه موضوعيت پيدا مي كنند. دوم اينكه معيار ارزيابي يك پيش بيني بايد سودمندي آن باشد و نه درست يا غلط بودن آن. شايد چنين به نظر برسد كه پيشبيني خوب لزوماً بايد به حقيقت بپيوندد. به بيان ديگر اگر پيشبيني غلط از آب در آيد بعضي افراد آن را به كلي بيفايده و حتي زيانبار مي دانند. به عنوان مثال، فردي كه به پيشبيني وضع آب و هوا توجه ميكند در صورت شنيدن خبر غلط نامساعد بودن وضع هوا ممكن است تداركات غيرضروري انجام دهد و يا به دليل اين كه وضع هوا خوب پيشبيني شده، خود را براي هواي بد آماده نكند.
واضح است كه پيشبيني وضع هوا هنگامي خوب است كه درست باشد. اكثرا همين معيار را براي پيشبيني دگرگوني اجتماعي نيز بهكار ميگيرند. اما اين كار به دو دليل اشتباه است. اول به اين دليل كه نميتوان دقت پيشبيني را از قبل تعيين كرد و دوم به اين دليل كه پيشبينيهاي آلفا و بتا در نظر گرفته نميشوند. پيش بيني هاي آلفا و بتا دو شيوه متمايز آينده نگري هستند که عناوين آنها را شخصا انتخاب کرده ام. تعريف ساده و مختصر پيش بيني هاي نوع آلفا و بتا به شرح زير است:
پيش بيني نوع آلفا به يک پيش بيني گفته مي شود که به خاطر بيان آن به وقوع بپيوندد
پيش بيني نوع بتا به يک پيش بيني گفته مي شود که به خاطر بيان آن به وقوع نپيوندد
پيشبينيهاي آلفا و بتا نتيجه و رويداد نهايي را تغيير ميدهند. به عنوان مثال، من پيش بيني مي کنم که فردا صبح، پنير، کره و عسل خواهم خورد. تحقق اين پيش بيني در آينده به اراده و قدرت من بستگي دارد. يعني اينکه اولا بخواهم و دوما بتوانم. علاوه براين، پژوهش هاي انجام گرفته توسط رابرت كينگ مرتون نشان مي دهد كه اگر از يك فرد بخواهيم رفتار آينده خود را پيش بيني كند احتمال تحقق آينده پيش بيني شده افزايش مي يابد. برخلاف پيش بيني هاي آلفا، پيش بيني هاي بتا اساسا هولناک هستند. اين نوع پيشبينيها نتيجه و رويداد نهايي نامطلوب را تغيير ميدهند. مثلا مشاوران مدير عامل، ورشکستگي قريب الوقوع شرکت را پيش بيني مي کنند و بنابراين مديرعامل با تغيير خط مشي خود و اصلاح تصميم هاي خود جلوي تحقق آن را ميگيرد. رويداد مطلوب نهايي تنها به اين دليل تحقق مييابد كه فرد مذکور بر اساس يک پيش بيني هولناک دست به كار شده است. به عنوان مثالي ساده تر مي توان به خانمي، که براي روابط زناشويي و خانوادگي خود اهميت چنداني قائل نيست، اشاره کرد. اگر بر فرض يک پيش بيني هولناک راجع به آينده، مثلا ازدواج مجدد همسرش، دريافت کند سريعا دست به کار شده و مسير اقدامات و شيوه رفتار خود را تغيير مي دهد. در واقع تصميمگيرنده پيشبيني نامساعد را دريافت كرده و بنابراين جلوي تحقق آن را ميگيرد. آيا اين پيشبيني بد است يا خوب؟ پاسخ اين است كه اين پيش بيني ها بسيار سودمند و مفيد هستند زيرا به نتيجه بهتري منجر مي شوند. در اينجا ارزش پيشبيني در سودمندي آن است، نه در تحقق آن.
بايد به اين نكته مهم توجه كرد كه پيشبينيها نبايد بر اساس تحقق يا عدم تحقق آنها ارزيابي شوند. مهمتر از آن، بايد به ديگران ياد داد كه خوبي يك پيشبيني در كاربردي بودن آن است و اين كه بتوان با استفاده از آن تصميمهاي بهتري گرفت، نه اينكه آيا نهايتا به واقعيت ميپيوندد يا نه.
برای مطالعه بیشتر:
پیش گویی محقق کننده
انتخاب های هوشمندانه
تفکر ارزشی
برنامه ریزی پابرجا برای یک قرن