یکی از مباحث چالش و مناقشه بر انگیز در علم مدرن عبارت است از تفسیرهای گوناگون از فرمالیسم ریاضی که سیستم های کوانتومی را به خوبی مدل و به درستی پیش بینی می کند.
به عنوان مثال در نمادگذاری دیراک، یک بردار حالت تعریف می شود که وابسته به زمان است و مشابه آن در نمادگذاری شرودینگر برای سادگی محاسبات مقادیر پیوسته، یک تابع حالت یا موج تعریف می شود.
اگر ذره در حالت ایستا و در یک ویژه مقدار انرژی باشد، احتمال مشاهده مستقل از زمان و ثابت است با وجود اینکه بردار حالت در زمان متغیر است که جهت و نرم آن ثابت است. به تعبیرعلمی وقتی که چیزی مشاهده می شود وجود دارد و بنابراین آن بردار حالت اصلا چیزی نیست که وجود داشته باشد. در واقع صرفا یک دستیار یا کمک لازم برای محاسبه توزیع احتمالات نتایج مشاهده است و نه "چیزی" بیشتر.
اما از منظر فلسفی و شاید همان فیزیک، بحث تابع زمان بودن و وجود نداشتن به راحتی قابل حل و رفع نباشد. عده ای معتقدند که فیزیک کوانتوم اگرچه عجیب و غریب و در نگاه اول در حد شعبده بازی به نظر می رسد اما به هر حال از منظر منطقی کاملا سازگار و دقیق است حداقل در چارچوب های مشخص روش علمی. چون اگر این طور نباشد باید پذیرفت که چیزی که واقعا وجود دارد و تابع زمان است هم تغییر می کند و هم ثابت است. اگر علاقه مند هستید این بحث را در تالار گفت و گوی بحث های فیزیک در آدرس زیر دنبال کنید.