جناب آقای سعید محمدی
با سلام و احترام
به نظر می رسد که شما نسبت به شیوه های مختلف تفکر دیدگاهی ایدئولوژیک دارید. زیرا تلاش می کنید یک دیگاه را تایید کامل ودیدگاه دیگر را رد کامل کنید.
هیچ آینده پژوهی نه به تفکر تحلیلی تعلق خاطردارد و نه تفکر سیستمی. به این معنی که مطابق با موضوع و گستره آن و در مراحل مختلف می تواند برای کسب دانش و بیش عمیق از هر دو شیوه تفکر به صورت مکمل یکدیگر استفاده کند. به همین جهت است که می گویم اختلاف اساسی و عمیق نداریم. استفاده از تفکر سیستمی و کل نگر مبحث جدید یا نا آشنایی برای اکثر آینده پژوهان حرفه ای نیست.
به عنوان مثال می توانید گزارش محدودیت های رشد که توسط باشگاه رم منتشر شده است را ملاحظه بفرمایید. همچنین در کتاب برنامه ریزیپابرجا برای یک قرن می توانید اخرین پیشرفت های نظری و عملی در زمینه کاربرد تفکرسیستمی را در فعالیت های آینده پژوهی مطالعه نمایید.
http://www.vahidthinktank.com/books/8.htm
در مورد پیش بینی سیستم های اجتماعی من کمترآینده پژوهی را سراغ دارم که به پیش بینی پذیری کامل اعتقاد داشته باشد. علاوه براین مبحث پیش بینی های آلفا و بتا به خوبی نشان می دهد که چطور می توان با اراده وانتخاب انسان به شیوه ای هوشمندانه و در جهت منافع شخصی یا اجتماعی بازی کرد. مثلااین مقاله را بخوانید.
http://www.vahidthinktank.com/articles/44.htm
در مورد مصداق های پیش بینی های درست که سقوطشوروی را مثال زده اید باید گفت که تحلیل گران و برنامه ریزان شرکت نفتی شل اینرخداد را تحت عنوان سناریوی سبز شدن روسیه پیش بینی کرده بودند و بر همین اساس خودرا برای عقد قرارداد با کشورهای مستقل نفت خیز حوزه خزر آماده کرده بودند. کلمه کلیدی زیر را در گوگل جست و جو کنید برای اطلاعات بیشتر.
the Greening of Russia Scenario
مجددا تاکید می کنم که به خاطر یک وابستگی ایدئولوژیک-مانند از بکار بردن گزاره هایی مانند اینکه هیچ کسی ابدا چنین کاری رانکرده است اجتناب کنید.
در مورد بحران اقتصادی اخیر یا حتی حوادث خاورمیانه و شمال آفریقا نیز این گونه نیست که هیچ کسی آن را پیش بینی نکرده باشد.
مثلا اشخاص زیر راجع به بحران های کنونی سیاسی در شمال افریقا و خاورمیانه هشدار داده بودند.
جی اف ریچارد در سال 2003 در کتاب بیست مشکل جهانی بیست سال برای حل انها درباره جمعیت جوان بیکار و ندار که دیگر تحمل شرایط دیکتاتوری را ندارند در منطقه شمال آفریقا و خاورمیانه و احتمال سقوط حکومت های این منطقه بحث می کند
دکتر جی گری و دکتر تام فرلمن در سال 2009 درکنفرانس سالانه انجمن آینده جهان در شیکاگو ضمن بررسی روندهای اقتصادی و جمعیتی وترکیب آنها با روندهای سیاسی درباره یک رخداد سیاسی تکان دهنده در منطقه شمال افریقا و خاورمیانه صحبت می کنند
پیتر شوارتز سناریو نویس معروف جهان در سال 2006در کتاب رویدادهای شگفت انگیز آینده پیش بینی می کند که به دلیل رشد جمعیت و ثابت بودن درآمدهای نفتی به زودی در حکومت آل سعود شاهد تظاهرات و قیام های مردمی خواهیم بود.
http://www.vahidthinktank.com/Reports/Schwartz.htm
شواری ملی اطلاعات امریکا نیز در گزارش های معروف خود تحت عنوان پروژه 2025 درباره بحران اجتماعی در تونس و لیبی ظرف سال های آینده بحث کرده بود
http://www.dni.gov/nic/NIC_2025_project.html
به هر حال هنوز هم کسانی هستند که به طرز معقول و مستدلی مشغول پیش بینی هستند و اتفاقا هم اگر نگوییم کاملا بلکه تا حد زیادی گزاره های انها بعدا درست از اب در می اید
آینده پژوهی به طور کلی هوادار پلورالیسم روش شناختی و معرفت شناختی است. به این معنی که در چنین مطالعاتی تفکر سیستمی یا تفکرتحلیلی هیچ مزیت مطلقی نسبت به یکدیگر ندارند. بسته به شرایط و موقعیت و منابع وبسیاری دیگر از ملاحظات هر یک از اینها شناخت مکملی برای حوزه پیچیده آینده فراهم می کنند. اگر شما اصرار دارید که خود و دیگران را از بینش و دانش برامده از تفکرتحلیلی محروم کنید و فقط تفکر سیستیمی را کلید حل معمای آینده بدانید قطعا درموارد متعددی متوجه نقص در دانش و بینش خواهید شد.
در مورد چگونگی استفاده از شناخت نیز بیشتر به سمت مکتب اروپایی و استرالیایی نزدیک شده اید که همانطور که اشاره کردم در مباحث آینده پژوهی تحت عنوان اینده نگاری از ان نام می برند و کلید واژه آن
Foresight
است. در این مورد نیز اختلافی با شما ندارم چراکه دیدگاه ایدئولوژیک به یک روش یا چارچوب ذهنی در آینده پژوهی ندارم. درواقع تلاش من و کسانی که مانند من نگاه کرده و می اندیشند این است که به همه دیدگاه ها اعماز تفکر تحلیلی و امادگی و پیش بینی و تفکر سیستمی و ساخت آینده مطلوب و دلخواه وایده آل تسلط داشته و ان را بسته به موقعیت و شرایط و منابع و دیگر ملاحظات به کارگیریم.
خلاصه اینکه هم تفکر سیستمی و هم تفکر تحلیلی هردو برای آینده پژوهی مفید هستند و باید دید کی و کجا و چگونه از انها به شیوه ای یکپارچه برای شناخت بهتر آینده ها و ساخت اینده مطلوب و دلخواه می توان بهره برد.اما مطرح کردن این ادعا که تفکر تحلیلی به طور کلی غلط یا بی استفاده است مستلزم نادیده گرفتن بسیاری از مزیت ها و واقعیت ها ست