بسياري از كارشناسان عرصه ارتباطات و اطلاعات، ايران را بنيانگذار پست و به عبارت ديگر ارتباطات در دنيا ميدانند و معتقد هستند، جابهجايي مرسولات توسط چاپارها در دورۀ هخامنشيان اولين اقدام سازمان يافته پستي بوده است.
زمان بسياري طول كشيد تا اولين خدمات مكالماتي بهعنوان راه ارتباطي ديگر، در كنار خدمات پستي قرار گيرد. در نيمه اول قرن نوزدهم ساموئل مورس، تلگراف را با استفاده از الفباي خط و نقطه اختراع كرد و مخابرات بهعنوان رقيب جدي اما سازگار با پست در اين عرصه شروع به فعاليت كرد.
در سال 1226 هجري شمسي با فاصله كمي از اختراع تلگراف استفاده از آن در ايران در دارالفنون آغاز شد، اما ظاهراً بكارگيري تلگراف در اين مركز علمي بيشتر براي آشنايي با اين فناوري صورت گرفت، چرا كه در سال 1238 يعني 14 سال پس از اختراع تلگراف اولين خط تلگراف به طول 300كيلومتر از تهران به چمن سلطانيه در نزديكي زنجان برقرار و بهرهبرداري از خدمات مخابراتي در كشور آغاز شد.
متأسفانه از آن به بعد تأخير در بكارگيري خدمات ارتباطي بهعنوان يك اصل مورد عمل قرار گرفت و كشور لطمات زيادي از اين جهت در دستيابي به خدمات جديد ارتباطي متحمل شد، از جمله ميتوان به آخرين آنها يعني تلفن همراه و اينترنت اشاره كرد.
حال چرا ايران كه اولين بنيانگذار شيوههاي ارتباطاتي در دنيا بوده هم اكنون به چنين ضعفي در اين عرصه رسيده، جاي بحث آن اينجا نيست .اما و اكنون داراي وزارت ارتباطات و فناوري اطلاعات هستيم.
واژه ارتباطات و فناوري اطلاعات چنان عظيم است كه وجود قدرتمند آن ميتواند آينده ساز نسلهاي آينده ايران باشد و عدم حضور پرقدرتش ويرانكننده است و تنها تغيير نام براي قدرتمندي در اين عرصه كافي نيست.
زيرا در دنياي كنوني، با بهره مندي حداقلي از شاهراههاي ارتباطي مانند اينترنت، عزلت نشين جامعه مدرن و بيهويت در جامعه مجازي هستيم.
از نيمه دوم قرن بيستم ميلادي ارتباطات و فناوري اطلاعات از زمينههايي بوده است كه همواره جايگاه بالايي را در برنامههاي كشورهاي توسعه يافته و در حال توسعه حتي با الگوهاي متفاوت داشته است.
افزايش روز افزون سهم اين فناوري در توليد ناخالص ملي و توسعه اقتصادي، در كنار نقش آن بهعنوان زيربناي توسعه ساير بخشها و تأمين رفاه عمومي باعث شده ارتباطات و فناوري اطلاعات يكي از محورهاي اصلي برنامه اين دولتها در سالهاي اخير باشد، ولي بايد اين سؤال را از خودمان بپرسيم كه در ايران هم چنين بوده است؟
آيا در اين عرصه پا به پاي برنامههاي توسعه پيش رفته ايم؟ آيا تنها پرداختن به خصوصيسازي براي توسعه ارتباطات و فناوري اطلاعات كافي است؟
آيا به مصالح ملي و بومي گرايي در اين زمينه توجه شده؟ آيا استفاده خوبي از تجربه كشورهاي صاحب تجربه داشتهايم؟ آيا ميتوانيم با اين آمار و ارقام جوابگوي نسل آينده ايران باشيم؟ و از همه مهمتر اينكه آيا حركات دولتي در اين زمينه بر محور رضايت مشتريان و مصرفكنندگان است؟
پاسخ به اين سؤالات را به راحتي ميتوان از آمار و ارقام به دست آورد. در كشوري چون ايران كه بيشتر جمعيتش را جوانان تشكيل ميدهند، ضريب نفوذ اينترنت 15 درصدي، خود گوياي عدم وجود تسهيلات و امكانات اينترنت است.
آن قدر تسهيلات اينترنتي در ايران گران قيمت است كه با وجود درآمدهاي متوسط هم نميشود دنبالش رفت چه برسد به فقر و تازه اين گوشهاي از مشكلات كاربران است. ولي جالب است كه هيچ ارگان يا سازماني جوابگوي اين سؤالات نيست.
حال بايد بپرسيم محدوديت سرعت به نفع كاربران است يا دولت. فيلترينگ چطور، به نفع كاربران است يا دولت و اگر به نفع هيچكدام نيست پس به نفع كيست كه اينقدر براي آن هزينه ميكنيم و حق هر كاربر ايراني را صلب.
آنقدر وضعيت فيلترينگ بد شده كه خود ما خبرنگاران بعضاً براي مراجعه به يك سري از سايتهاي خبري دچار مشكل ميشويم. اگر قرار است فيلتر كنند (چه با نظرخواهي از مشتريان و چه بينظرخواهي) لااقل محتواي سايتها را ببينند و بعد فيلتر كنند، نه بهدليل وجود يك نام كه شايد در فارسي معني بدي بدهد و در زبانهاي ديگر دنيا نشان دهنده يك شاخصه اقتصادي يا هر موضوع ديگري باشد سايت را فيلتر كنند.
اين دههاي كه هم اكنون در آن زندگي ميكنيم، دههاي است كه اگر از قافله اطلاعات و ارتباطات عقب بيفتيم، ديگر جبران آن بسيار سخت و حتي غيرممكن است.
البته بعضاً آمارهاي عجيبي هم به گوش ميرسد ولي شواهد نشان ميدهد كه آمارهاي دولتي با آمارهايي كه كارشناسان و استادان در اين زمينه ارائه ميدهند همخواني ندارد.
بر اساس آمارهايي كه ارائه ميشود به لحاظ كاربران در خاورميانه هم وضعيت مطلوبي نداريم چه برسد به جهان.
چنين درجا زدنهايي را در ديگر صنايع و در زمان رژيم طاغوت به وفور ديدهايم. زماني كه تمامي كشورهاي پيشرفته در حال گسترش صنايع حملونقل بودند، ما فقط خريدار بوديم يا مونتاژكننده و توليد نداشتيم.
حالا هم هر روز فاصله ما با ديگر كشورها بيشتر ميشود و مشتريان خودرو آنقدر دايره انتخابشان كم و محدود است كه مجبور به پذيرش خودروهاي بيكيفيت با قيمتهاي نجومي هستند.
هم اكنون هم چنين موضوعي براي صنايع و تسهيلات ارتباطات و فناوري اطلاعات پيش روي ماست و بايد بسيار مدبرانه عمل كنيم تا مصيبتي كه هم اكنون گريبان گير مشتريان خودرو در ايران است سالهاي آينده گريبان كاربران اينترنت را نگيرد.
نميتوانيم غيراز اين ادعا كنيم كه جايگاه فعلي ما در زمينه ارتباطات و فناوري اطلاعات مناسب است. تقريباً در تمامي آمارهاي جهاني مانند ضريب نفوذ اينترنت، سرعت اينترنت، توانايي پذيرش فناوريهاي الكترونيكي و. .. آخر ليستها ايستادهايم.
پس هم اكنون توجه به جايگاه كشور در عرصه جامعه مجازي ضرورتي براي تدوين سياستهاي چشمانداز براي صنعت فناوري اطلاعات در كشور است.
به گفته كارشناسان، ايران به لحاظ رفتار جامعه مجازي در مقايسه با كشورهاي ديگر فاصله زيادي دارد و ساختار مربوطه به درستي چيده نشده است.
براي اين كار بايد بعضي عناصر به صورت بنيادي در كشور ايجاد شده و از طرفي نگرش سامانهاي به جامعه مجازي در مسئولان و مردم ايجاد شود كه متأسفانه اين نگرش وجود ندارد و اگر رويكردي در اين زمينه وجود داشته باشد به صورت جزيرهاي است.
شناسايي نقاط ضعف و ارائه راهكار براي دستيابي به جايگاه مناسب كشور در فضاي مجازي نيازمند بررسي اهميت حضور در عرصه اطلاعات است؛ در راستاي توجه به اين امر شاخصهايي مطرح ميشوند كه بايد به ارزيابي آنها در كشور پرداخت.
يكي از واژههايي كه به تازگي مد شده و از آن بسيار استفاده ميشود واژه شهروند الكترونيكي است. ولي هم اكنون در ايران چه شاخصي بهعنوان رفتار و شهروند الكترونيك تعريف شده كه بتوانيم در مورد آن حرف بزنيم.
به گفته يكي از كارشناسان در كشورمان فقط نام شهروند الكترونيكي را ميبريم اما از آن استفادهاي نميكنيم زيرا ساختار جامعه مجازي به لحاظ اجتماعي و فني در كشور ما استقرار نيافته و ما نسبت به ميانگين وضعيت مطلوبي نداشته و فاصله زيادي داريم.
به گفته كارشناسان در استفاده از فرآوردههاي جامعه مجازي در ايران دچار تأخير فرهنگي هستيم، يعني كالاي مادي جامعه مجازي آمده اما كالاهاي معنوي آن كه راهبرد استفاده مطلوب از آن است در كشور ايجاد نشده و نگاه ما به جامعه مجازي همچنان سنتي است به اين معني كه در ارتباط با استفاده از اينترنت چون ساختارها فراهم نيست متأسفانه استفاده مطلوبي از آن نداريم.
حال قضاوت كنيد، آيا جايگاه فعلي ايران كه پايه گذار پست و ارتباطات در جهان محسوب ميشود، جايگاه مناسبي است.اگر هم اكنون تنها به فكر كسب سود از ارائه خدمات ارتباطي مانند اينترنت باشيم و گسترشي در تسهيلات آن نداشته باشيم، به نسل آينده جفا نكرده ايم؟