از عصر اطلاعات تا عصر مولكول
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[16 Apr 2005]
[ مترجم : فيروزه امين]
عصر فناوري اطلاعات
تحول پرشتاب و فزاينده فناوري، سه جامعه را از هم تفكيك كرده است:
جامعه صنعتي، اطلاعاتي و مولكولي. جامعه (صنعتي) حدود سال 1800 ميلادي در كشورهاي غربي شكل گرفت و دوران تكوين، رشد، بلوغ و افول خود را پشت سر گذاشت. عصر اطلاعات عمدتاً بر رايانه و ارتباطات شبكه اي متمركز بوده كه حدود سال 1950 وارد مرحله رشد سريع خود شد. در عصر مولكولي بيوتكنولوژي، نانوتكنولوژي و علم مواد موضوعهاي محوري را تشكيل مي دهد و هنوز در مرحله تكوين به سر مي برد. درست همان طور كه فناوري اطلاعات به دنبال عصر صنعتي به وجود آمد، فناوري مولكولي نيز پس از عصر اطلاعات شكل مي گيرد.
هر روز هرچه بيشتر شاهد محو مرزها و ديواره هاي ظريف تفاوتها هستيم. علوم فيزيك، شيمي و بيولوژي در حال آميخته شدن هستند. همان گونه كه در فناوري نيز مرزهاي بين بيوتكنولوژي و فناوري اطلاعات از ميان برداشته مي شود.
بعضي از صاحبنظران معتقدند كه بيولوژي در حال تبديل به علوم رايانه اي است در حالي كه گروه ديگر معتقدند فناوري اطلاعات در حال انطباق با خصوصيات سيستم هاي بيولوژيك است. فراتر از آن ما سرآغاز راهي هستيم كه نشانگر شكل گيــري مرزهاي موجود بين سيستم هاي تكنولوژيك و بيولوژيك است.
به دنبال شكل گيري و اوج گيري جامعه اطلاعاتي پس از جنگ جهاني دوم، دو مسئله ديگر نيز توجه همگان را به خود جلب كرد: نخست پيدايش جنگ سرد كه بخش دفاعي را بر مي انگيخت تا به عنوان موتور متحرك پيش بيني فناوري عمل كند و دوم حساسيت در عمليات و تحليل سيستم ها بود. دهه هاي 50 و 60 تحولات بسياري را در ابزارهاي پيش بيني ايالات متحده كه عبارتند از بـــــرون يابي جهت دار، منحني هاي رشد، شاخص راهنما، روش دلفي، درخت ارتباط، سناريو و تحليل نياز است، ملاحظه مي كنيم.
از سال 1970 اين نظم شروع به تغيير كرد.
الف - جنگ سرد خاتمه يافت و محدوديت سيستم هاي تحليلي پايان گرفت. بخش خصوصي غيرنظامي نيز نقش گسترده تري را در تحقيقات برعهده گرفت. در اين رابطه بايد به اين نكته اشاره كرد كه تمايز فرهنگي برجسته اي بين امريكا و آسياي شرقي به چشم مي خورد. در ايالات متحده سياستهاي صنعتي در بخشهاي دولتي كم اهميت شمرده مي شد در حالي كه در بقيه نقاط (ام آي تي اي در كشور ژاپن) ابزاري موثر به نظر مي رسيد. اين تفاوت را در اينجا با مثالي مشخص مي كنيم:
گسترش پروژه هايي باانگيزه آينده نگري ملي، در اروپا و كشور ژاپن و نه در ايالات متحده. فقدان پشتيباني از سوي اداره تشخيص فناوري در ايالات متحده.
نتيجه اين اقدامات آن شد كه اروپا و شرق دور، گامهاي موثري را در جهت شكل گيري مفاهيم مرتبط با آينده نگري برداشتند. برخي از شركتهاي آمريكايي نيز اقدامات مشابهي را به عنوان بخشي از برنامه خود در دهه هاي پيشين انجام داده بودند، اما اين كار تنها يكي از اولويتها بود و هيچ گاه به صورت گسترده توسعه نيافت.
ب - افزايش حيرت انگيز قدرت رايانه، تحليل و دقت سيستم ها را دوچندان مي كرد: رايانه به عنوان ابزاري آزمايشگاهي در اختيار محققان قرار گرفت.
يكي از اين نمونه ها تاسيس بخش »كامپلكسي ساينس« توسط موسسه »سانتا في« بود. اين موسسه در سال 1984 به وجود آمد. در طول دو دهه گذشته اين اقدام، ديدگاههاي جديد و حيرت انگيزي را وارد حوزه سيستم ها كرد كه ما امروز با آنها درگير هستيم. نظير سيستم هاي چندگانه، پتانسيل دار و سيستم هاي انطباقي. حوزه هاي موجود براي آنها (پايدار، برخوردار از نوسانهاي پايداري، متغير اما با محدوده هاي قابل پيش بيني و همين طور ناپايدار) است. تغيير اين سيستم ها با جهتي از پايين به بالا و سازمانهاي خودگردان از سطح ساده تا پيچيده نشان مي دهد، بسيار مرتبط با پيش بيني هستند. در عصر بعدي فناوري:
1 - تشخيص دقيق حدود واقعي پيش بيني؛ 2 - توانايي در كاربري رايانه با هدف مدل سازي رايانه اي گسترده به
منظور شبيه سازي رفتار سيستم هاي انطباقي همچنين تحليل و پژوهش داده در مقياس وسيع بود.
علاوه بر آن در سال 1984 بعد ديگري از سيستم هاي پيچيده عصر فناوري اطلاعات را شاهد بوديم: ميزان پيچيدگي مديريت در سيستم هايي كه برخوردار از تعاملات چندگانه هستند دو چندان مي گردد. اين پيچيدگي فزاينده نيازمند كنترل مركزي است، اما تمركززدايي هم در تعاملات پيچيده خود از اولويت برخوردار است.
غلبه بر محدوديتهاي ذاتي
فهم محدوديتهاي ذاتي سيستم هاي انطباقي، اولين درس است. تغييرات زياد فناوري مي تواند توازن ميان حوزه هاي پــايداري و ناپايداري، همچنين رشد قابل پيش بيني و غيرقابل پيش بيني را دچار نوسان سازد. اين موارد عمده دلايل شناخت بهتر فناوريهاي شكست خورده و يا حذف شده هستند. (تاثير پروانه اي).
اين تاثير مي تواند بر مديريت، خصوصاً بسيار ژرف تر باشد. انطباق مستمر در مقابل تغيير براي دستيابي به موفقيت لازم بوده و از طرف ديگر نيازمند نظارتي عاري از تعصب، غيرقابل پيش بيني و محيطي دارد. براي مثال مفهوم سازمانهاي بااعتبار بالا را در نظر بگيريد. اين گونه سازمانها مثال بسيار مناسبي از سازمانهاي چندگانه است كه از مصيبتهايي كه قبلاً ذكر شد بيشترين آسيب را مي بينند. چنان سازمانهايي را باتوجه به تواناييشان در تغيير سريع از وضعيت عمودي (سلسله مراتبي) به وضعيت افقي (مسطح) تشخيص مي دهيم. باتكيه بر قوانين ساده و توجه به سازمانهاي خودگردان كه جهتي از پايين به بالا دارند به جاي طرحهاي از بالا به پايين امكانات لازم را براي انطباق با محيط دايماً در حال تغيير فراهم مي آوريم.
در مديريت، زمان فراتر از مكان حائز اهميت است. در حال حاضر، دنيا به صورت دهكده جهاني درآمده و از طريق جهاني سازي و تمركز همزمان بر دو بعد فرهنگي و سازماني همچنيــــن حوزه اقتصادي پيش مي رود. اگر زمان را به عنوان كليد اصلي، حساسيت را رهيافتي دايمي و برتر در نظر آوريم، مديريت داده رايانه اي و شبكه سازي يك نرم افزار خواهند شد. مي توانيم اين تغييرات را در مديريت جنگ عراق به عنوان شاهد در نظر بگيريم.
به اين شكل كه فرماندهان خطوط مقدم جنگ از حقوق ذيل برخوردارند:
- دريافت مستمر اطلاعات دقيق و به روز در مورد نيروهاي خودي و دشمن؛
- پاسخ سريع نسبت به شرايط در حال تغيير؛
- اطلاع دقيق از زمان انجام حمله هاي هوايي و يا سيستم هايي با قابليت هدايت گري مجدد در مورد سلاحها و اطلاعات جديد در ظرف فقط چنددقيقه؛
- برخورداري از تحليل نظارت بر داده ها كه در مراكز تخصصي ايالات متحده تهيه شده است. اين مراكز 6300 مايل فاصله داشتند و نتايج مربوطه را در منطقه و در ظرف چنددقيقه دريافت مي كردند؛
- برخـــورداري از امكان مذاكره از طريق تلفن هاي همراه با فرماندهان دشمن.
اين گونه عمليات موثر به همراه بهره گيري از الگوي سلسله مراتبي مسطح همين طور نيروهاي گوش به فرمان و كاربري پرشتاب فناوري نانو و ديگر فناوريهاي همسطح مولكولي مديريت و عمليات را در بخش نظامي دچار تحـــول ساخته است. مثلاً شبكه انعطاف پذير ريز سنسورها سيستم هاي منسجمي را به وجود خواهد آورد كه مي تواند به صورت همزمان هم كار نظارت را انجام دهد و هم ضدحمله براي حملات شيميايي باشد.
نمونه هاي اخير، اولويت زمان بر مكان را نشان مي دهد كه با كاربرد آن، مي توانيم تغييرات گسترده اي را در مديريت به وجود آوريم.
شبيه سازي رايانه اي سيستم هاي انطباقي
براي شبيه سازي رفتارسيستم هاي انطباقي از مدل سازي رايانه اي استفاده كنيم. اين تــــوانمندي در سالهاي اخير رشد شگفت انگيزي داشته است. ماشينهاي خودكار سلولي و محاسبات عددي ژنتيك دو ابزاري هستند كه امروزه به صورتهاي مختلف در اين امر كاربرد دارند. اين مدل سازي به تركيب كاربري جمعيتهاي نامتجانس عامل، قوانين ساده، محيط (مانند توزيع منابع)، تعاملات و بازخورد كه براساس اطلاعات موجود براي هر عامل فراهــــم آمده است، مي پردازد. مقاله اي در سال 1999 در مجله »تي.اف.اس.سي« در رابطه بـــــا رشد سيستم هاي انطباقي از مراحل اوليه رشد چاپ شد كه از طريق شبيه سازي رايانه اي ايجاد شده بود. اين مقاله همچنين به ارايه شيوه هاي متعددي مي پرداخت و بيانگر نظراتي در رابطه با برنامه ريزي و مديريت فناوري بود.
كاربري اين اطلاعات در جهت شبيه سازي خلاقيت از طريق تغييردادن يك سيستم راكد و ثابت به يك سيستم مغشوش (دگرگوني خلاق، بررسي وجود تناسب بين تمركزگرايي و تمركززدايـــــي و مابين جهاني سازي و منطقه سازي است.
از آن زمان به بعد در »تي.اف.اس.سي« مقاله هاي فراواني با موضوع به كارگيري ماشين هاي شبيه ساز خودكار سلولي نوآورانه، همين طور با موضوع مدل سازي ساده عامل به عنوان يك اپيدمي، به چاپ رسيد. در كار جديدي كه توسط »گولدن برگ« انجام شد از مدل ماشين خودكار سلولي براي شناخت حيات مجدد نوآوريهاي خاموش بهره جسته است. علاوه بر آن و طبق نظر »كــوف من« شبيه سازي رايانه اي عاملي براي انجام بررسي مقايسه اي بين تحول فناورانه و بيولوژيك است.
در حال حاضر، رايانه همچنين قادر است تا بر محدوديتها غلبه كند و از اين طريق امكان پيش بيني فراهم شود.
اين پروسه در برگيرنده الف: مدل سازي اكتشافي رايانه اي در جهت خلق سناريوهاي كلي مـــربوط به آينده است و ب : تجسم رايانه اي و مراحل تحقيقي به منظور استخراج اطلاعات از اين كليات كه براي وزن دهي به گزينه هاي انتخابي و در نتيجه تصميم گيري صحيح به كار مي رود. ما حتي مي توانيم با كمك آن تازه ها را در فناوري معرفي كرده و تاثير آنها را ارزيابي كنيم.
در كليه موارد بالا از رايانه براي حل پيچيدگي اين سيستم ها استفاده كرده و شرايط عدم اطمينان را بااستفاده از روشهايي كه بيشتر شبيه به معجزه است برطرف مي سازيم. اين توانمندي بايد بتواند ما را به سمت پيش بيني و آينده نگري سوق دهد.
تحقيق در مورد داده ها
علاوه بر مدل سازي سيستم هاي انطباقي مي توانيم به تحقيقات گسترده اي كه در زمينه داده انجام شده، مراجعه كنيم. ما مي توانيم از طريق روند ثبت اختراع و يا تهيه مقاله براي مجلات به كشف فناوريها و مطالب مرتبط با آن در ميان دنيايي با هجوم فناوريهاي متفاوت بپردازيم.
مي توانيم اين كار را با كمك تحليل منابع رايانه اي شده با حجم زياد براي تعيين جهت حركت و نقاطي كه براي علم فرصت تلقي مي شود تهيه كنيم.
براي مثال، در نظر بگيريد تحول به سطح ميكرو، به سمت كاهش نقش انسان و حركت به سمت حوزه هاي پويش گــــرا و نظارت پذير را. اين الگوها بــــاعث ايجاد »خطوط تحول« شده و لـــذا با پيشرفت آن نظارت پذيري خطي را خواهيم داشت كه برخوردار از چهار مرحله است. از سيستم هاي غيرقابل كنترل شروع شده و به سمت سيستم هاي نيمه كنترل شده و خــــود كنترل كننــــده پيش مي رود. اين روند كه به صــــورت اختصار »تريز« (TRIZ) ناميده مي شود، مفاهيم جديدي را براي نسل بعدي سيستم هاي فناورانه شكل مي دهد.
حال(TRIZ) خود با بررسي يك پايگاه داده اختراع (پتنت) بسيار گسترده به وجود آمد، در علم شيمي تركيبي، ما به تحقيق پيرامون يك نظم مولكولي بسيار گسترده به منظور دستيابي به تركيباتي كه برخوردار از ويژگيهاي دلخواه ما هستند، مي پردازيم. مكانيسم هاي تحقيق در رابطه با ژن ها و پروتئين ها نيازمند انجام بررسي به منظور دستيابي به نحوه قرار گرفتن آنها را در حجم زياد مشخص مي سازند. پروژه ژنوم انساني، بانك داده ها را به وجود آورده بيش از 30 هزار ژن، كه محيطهاي احاطه كننده پروتئين انسان را مشـــــخص مي كند و نشانگر تركيب كلي ميليونها پروتئيني مي شود كه در بدن انسان وجود دارد. شركتهاي بيوتكنولوژي و داروســـازي توانسته اند به تعيين نقش اصلي رايانه در اين حوزه بپردازند. در حال حاضر كليه تراشه هاي كاملاً ژنوم براي دانشمندان اين امكان را فراهم كرده اند تا تمامي ژن هاي آدمي را در يك بافت انساني نمونه به صورت فوري اسكن كنند. ژنوميك و پروتئوميكس ها حوزه هاي اصلي فعاليت را تشكيل مي دهند.
عصر فناوري مولكولي
وجه مشخصه اين عصر با تاكيد بر مقياس مولكولي، مقدمه نانوتكنولوژي، بيوتكنولوژي و علم مواد است. ما در اين وادي به موضوعهاي ذيل خواهيم پرداخت:
خود مونتاژي در سطح مولكولي و يا كارخانجات مولكولي برنامه ريزي شده، براي مثـال ايجاد كريستال هاي فوتونيك براي ذخيره سازي داده و يا تبديل ميكروپروسسورهاي كم قيمت و پرظرفيت.
تركيب جديد ژنتيك و برنامه ريزي مجدد مولكولي كه از ژن هاي طبيعي براي ايجاد مولكولهاي جديد و بهبود يافته در جهت تامين نيازمنديهاي متعدد به كار مي روند.
سلولهاي گونه جنيني كه مي توانند داروها را طوري بسازند تا اين داروها به مبارزه با بيماريهاي تهديدكننده زندگي افراد مقابله كنند.
ژنوميك هاي دارويي و تغذيه اي كه ارتباط ژن ها با رژيم غذايي و عكس العمل نسبت به داروها را شكل مي دهند و در نتيجه باعث بهبود زندگي انسان مي شوند.
عصر فناوري مولكولي بسياري از مفاهيم را از تحول بيولوژيك انطباق مي دهد مانند سازمانهاي خودگردان با جهتي از پايين به بالا، اضطرار، توانايي در انطباق يافتن، قوانين ساده، كدها و قرارگرفتن به صورت خودكار در سطح مولكولي. ما مي توانيم بااستفاده از الگوهاي تحول بيولوژيك طبيعي، تحول را در عصر فناوري مولكولي پيش بيني كنيم. ابزارهاي جديد مثل الگوريتم هاي ژنتيك، شبكه ها و برنامه ريزي مولكولي مي تواند نمونه هايي از اين عصر باشند.
تاكيد بر بيولوژي، ما را ترغيب مي كند تا به نقشه هاي كتاب »كستي« به نام »در جستجوي ثبات« مراجعه كنيم: طبق نظر دانشمندان درباره حوزه هاي دانش متعلق به آينده، دو بعد كلي وجود دارد. توانمندي در انطباق و توانمندي در پيش بيني. هم بيولوژي اكتشافي و هم تكويني در قابليت انجام پيش بيني شمرده مي شوند. (باوجود اينكه قبلاً در قابليت اكتشافي جايگاه خوبي داشت). ما هم مثل پيشكسوتان علم بيولوژي ممكن است به اين نكته برخورد كنيم كه قابليت پيش بيني در تحول فناوري در مقايسه با قابليت اكتشافي كاملاً ناكارآمد است.
مي توانيم اين طور نتيجه گيري كنيم كه تاثير همگرايي اطلاعات و مولكــــولي در پيش بيني، به شكلي است كه آينده نگري و برنامه ريزي را در مقابل تغييرات شديد قـرار مي دهد.
الف - تبديل پيش بيني فناوري به پيش بيني علمي: بــا تاكيد بر مقياس مولكولي مشخص مي شود كه زماني مي توانيم پيش بيني علمي را انجام دهيم كه در سطح علوم پايه كار كنيم. اين كار بسيار مشكل تر از پيش بيني علمي است. بخش اعظم علم تحقيقات پايه بوده و بيشتر مرتبط با تحقيقات كاربردي است تا نتايج بديل و دقيق. تحقيقات پايه به شكل زير است:
تحقيقات پايه آن دسته از تحقيقاتي است كه به سمت افزايش دانش در علم گرايش داشته و هدف اصلي محقق، دستيابي به دانشي كاملتر و يا درك موضوع مورد مطالعه است.
منبع اصلي اطلاعات در تحقيقات، انتشار مقاله در ژورنال است. در طول دوره جنگ سرد تحليل چنان نشرياتي از طرف آژانس هاي اطلاعاتي به منظور پيش بيني پيشرفتهاي فناورانه دشمن به كار رفته است. خصوصاً توقف نشر در حوزه هاي خاص احتمالاً نشانگر اين مطلب است كه اين تحقيقات به سمت تكوين يافتن سيستم و تقاضا رهنمون مي شود.
ب - تغيير پيش بيني اكتشافي به اصولـــي: پيش بيني هميشه دو بخش فرايندي مجزا داشته است: الف. شروع آن از قابليت فناوري بـــرون ياب گذشته (مي تواند باشد) و پس از آن رسيدن به وضعيت برون يابي. مرحله كار از نقطه تعيين يك نياز در آينده آغاز و سپس به تعيين روشهــــاي چگونگي دستيابي به آن مي پردازد .
سيستم دفاعي موشك بالستيك زماني به عنوان يك نياز اوليه مطرح شد كه قابليت ساخت آن بسيار محدود به نظر مي رسيد. هميـــــشه بايد تعاملي تنگاتنگ بين آنچه مي توان انجام داد و آنچه بايد انجام شود« در ميان روشهاي اكتشافي و اصولي وجود داشته باشد.
تبديل پيش بيني به وضعيت انطباق سريع و انجام يك برنامه ريزي مستحكم: قبلاً اشاره كرديم كه تناسب مرتبط بين دوره هاي رشد پايدار و اغتشاش ممكن است به سمت ناپايداري منحرف شود و اين مسئله اصولاً پيش بيني را دچار ترديد مي كند. باتوجه به نكات مذكور در ايجاد تحول در يك سيســــتم طبيعي در مي يابيم كه با كاهش اتكا به پيش بيني، سيستم مي تواند از طريق قابليت انطباق يك سيستم بزرگتر، تعديل شود. در بخش نظامي شاهد بوديم كه چطور نظــارت سرپرستي، حساسيت، انسجام سازمانهاي خــــودگردان انعطاف پذير (گروهي) و ايجاد يك توازن مناسب بين تمركزگرايي و تمركززدايي مي تواند باعث انطباق موثر و سريع شود. سازمانهاي موفق بايد برخوردار از ويژگيهاي مشابه در داخل باشند. اين مطلب بدان معنا است كه به انطباق مديريتي نيــــاز است كه بي سابقه و جديد باشد. تحول فناورانه بسيار فراتر از تحول بيولوژيك به پيش مي رود. در اغلب موارد شرايط عدم اطمينان پيش مي آيد و استراتژي نه فقط برتر بلكه بايد قوي تر باشد. دسترسي دايم به اطلاعات، ظرفيت رايانه، ارتباطات جهاني و تحول با روندي از پايين به بالا همگي قابليت انطباق را تسهيل مي كنند. براي مثال، قوانين حل مسئله و خطوط تحول فني را مي توان براي تشخيص تركيبات جديد و ممكن آزمود و مي توان آن را در سطح مولكولي توليد كرد. چنين اكتشافـاتي در سيستم هاي اجتماعي با الگويي مشابه با سيستم هاي عامل آزمايش شده و بدين طريق به ارزيابي مقدار ريزش و تاثير آنها پرداخت. پايگاههاي داده رايانه اي را مي توان به منظور آگاه سازي مديران از توليدات نو و فرصتهاي جديد به كار برد. همچنين شكستها را نيز در اسرع وقت روشن سازد. رفتار سريع آنهــــا مي تواند درهاي جديدي را بگشايد و امكان ايجاد اصلاحات فرايند را امكان پذير ساخته و بدين شكل مديريت را قادر سازد تا روشهاي جديد را در پيش بگيرد.
براي دوره هاي بلندمدت، مديريت ابزار لازم را براي برنامه ريزي جايگزين و براساس پيش بيني هاي احتمالي به همراه طرح يك استراتژي قوي براساس تعاملات موثر با مجموعه سناريوهايي تهيه مي كند كه با ابررايانه ها انجام مي شود. در نتيجه ناتواني در پيش بيني شاخه هاي مختلف تحولات فناوري قرن بيست و يكم نيازمند بازداري اقدامات اثربخش ندارد.
اين اشارات خود شاهد گوياي اين مطلب هستند كه: اطلاعــات و فناوريهاي مولكولي مي تواند به خوبي به ايجاد تحول در روند نوآوري و نه تنها به انتقال نقش پيش بيني پرداخته بلكه روند آينده نگري و برنامه ريزي را نيز پشت سر گذارد و اما تحول هدايت شده تكنولوژيك به راستي مي تواند به يك مفهوم كاملاً جديد دست يابد.
منابع
1 - C. MEYER, S. DAVIS, IT’S ALIVE: THE COMING CONVERGENCE OF INFORMATION, BIOLOGY, AND BUSINESS, CROWN BUSINESS, NEW YORK, 2003.
2 - H.A. LINSTONE, DECISION MAKING FOR TECHNOLOGY EXECUTIVES, ARTECH HOUSE, NORWOOD, MA, 1999.
3 - C. PERROW, NORMAL ACCIDENTS: LIVING WITH HIGH-RISK TECHNOLOGIES, BASIC BOOKS, NEW YORK, 1984.
4 - D.A. SAMUELSON, THE NETWAR IN IRAQ, ORMS TODAY (2003 JUNE) 20-26. 5 - NEW YORK TIMES (2003 APRIL 8) C2.
- اين مقاله كه در سپتامبر 2003 به چاپ رسيده از سايتWWW.SCIENCEDIRECT.COM تهيه شده است.
- بقيه منابع اين مقاله در دفتر مجله موجود است.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: