روزنامهنگارى در جامعه اطلاعاتى
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
چهارشنبه، ۲۴ تیرماه ۱۳۸۳
ايران - با گذشت تنها دو سال از آغاز فعاليت جهانى شبكه اينترنت يعنى در سال ۱۹۹۲، شيوه اى از روزنامه نگارى به وقوع پيوست كه «شيكاگو تريبيون» آغازگر آن بود. شيوه اى كه به اعتقاد بسيارى از كارشناسان حوزه اطلاعات و ارتباطات، قادر خواهد بود بسيارى از محدوديتهاى روزنامه نگارى فعلى را برطرف ساخته و تغييرات اساسى در شيوه هاى دروازه بانى خبر، نحوه ارزشگذارى اخبار و ميزان دسترسى به اطلاعات را ايجاد كند. در آنچه كه امروز از آن به عنوان «روزنامه نگارى الكترونى» ياد مى شود، ديگر زمان و مكان براى كار بران معنا و مفهومى ندارد و آنها مى توانند بدون محدوديت با سراسر جهان ارتباط بى واسطه و مستقيم برقرار كنند. برخوردارى روزنامه نگارى الكترونى از مزيتهايى چون استفاده همزمان از صدا، موسيقى و تصوير ثابت و متحرك، امكان كنش و واكنش دو سويه و شخصى شدن روزنامه نگارى باعث شده است كارشناسان، آينده را از آن روزنامه نگارى الكترونى بدانند و آينده اى نامطمئن براى روزنامه هاى نوشتارى پيش بينى كنند.
ولى دكتر نعيم بديعى عضو هيأت علمى دانشگاه علامه طباطبايى و از متخصصان حوزه ارتباطات و روزنامه نگارى، عقيده اى مخالف اين عده دارد. و معتقد است كه در آينده نزديك نمى توان شاهد به حاشيه راندن مطبوعات توسط روزنامه نگارى الكترونى شد. گفت وگو با وى را بخوانيد:
در دهه اخير، با توسعه فناورى اطلاعات در دنيا و تأثير سريع آن برساير بخش هاى جوامع از جمله حوزه ارتباطات شاهد نوعى از روزنامه نگارى با نام «روزنامه نگارى الكترونى» هستيم. چه تعريفى مى توان براى اين نوع از روزنامه نگارى ارائه كرد؟
روزنامه هاى الكترونى، در واقع مكمل روزنامه هاى سنتى هستند كه از طريق شبكه جهانى اينترنت در دسترس همگان قرار دارند. زمان آغاز اين روزنامه ها به سال ۱۹۹۲ و انتشار اولين روزنامه الكترونى با نام «شيكاگو آن لاين» در ايالات متحده دارد كه نسخه اينترنتى «شيكاگو تريبيون» است. روزنامه هاى الكترونى عمدتاً به سه دسته تقسيم مى شوند كه عبارتند از: ۱ـ نسخه فشرده الكترونى روزنامه هاى چاپى به صورت تصويرى يا Pdf كه موضوعات آن قابل جست وجو نيست. ۲ـ روزنامه هاى الكترونى كه صفحه يا نيم صفحه اول آن به صورت اسكن شده وجود دارد و ساير مطالب يا فهرست موضوعى ارائه شده اند و ۳ـ روزنامه هاى الكترونى مستقل و كاملاً متفاوت با نسخه هاى چاپى آن روزنامه، كه اين نوع دراكثر كشورهاى غربى و آمريكاى شمالى وجود دارند.
تفاوت عمده روزنامه هاى الكترونى با روزنامه هاى چاپى از لحاظ محتوا و ساختار چيست؟
قسمتى از اين تفاوت را مى توان در وجودامكانات تعاملى روزنامه هاى الكترونى دانست كه از آن طريق مى توان به تبادل اطلاعات پرداخت. امكانات پخش تصوير و صدا نيز از ديگر نقاط قوت روزنامه هاى الكترونى است كه نسخه هاى چاپى فاقد آن هستند و تنها به چاپ عكس از رويدادها بسنده مى كنند. همچنين در اين نوع از روزنامه نگارى، به طور همزمان امكان دريافت مطلب به چندين زبان زنده دنيا وجود دارد. به عنوان مثال هم اكنون سايت خبرى بى.بى.سى به بيش از ۳۰ زبان دنيا از جمله فارسى، مطلب ارائه مى كند كه در تمام دنيا هم قابل مشاهده است.
آيا با توسعه روزنامه نگارى الكترونى، شاهد تغييراتى در نحوه ارزشگذارى اخبار، تيترزنى و ليد نويسى خواهيم بود يا خير؟
بىشك در دوگروه اول روزنامه هاى الكترونى كه بر شمرديم، نمى توان در نحوه تيترزنى و ساير شيوههاى خبرنويسى تغييرات چندانى ايجاد كرد چون تقريباً آنها، همان نسخه اينترنتى روزنامه هاى معمولى هستند. در خصوص روزنامه هاى گروه سوم، نيز آنچه از مطالعه و مشاهده روزنامه هاى الكترونى سرشناس دنيا همچون نيويورك تايمز، واشنگتن پست، گاردين و... كه داراى كادر مجزايى هستند، بر مى آيد، تغييرات قابل ملاحظه اى با روزنامه نگارى سنتى ندارند، بلكه عمده تفاوت آنها، دارابودن پيوندها و لينك هايى است كه افراد از طريق آن مى توانند به ساير روزنامه ها و سايت هاى خبرى دنيا متصل شوند.
پس اين نكته كه برخى معتقدند با توسعه روزنامه نگارى الكترونى كه امكان فوق العاده اى را در اختيار خواننده قرار مى دهد شاهد مرگ روزنامه نگارى سنتى خواهيم بود، درست نيست؟
اصولاً نمى توان گفت كه روزنامه هاى سنتى از بين مى روند. همان طور كه اكنون شاهد هستيم هر يك از روزنامه هاى نوشتارى در دنيا داراى نسخه الكترونى هم هستند. از سوى ديگر بررسى ها نشان مى دهد، در اكثر كشورها مردم به دنبال آن دسته از روزنامه هاى الكترونى هستند كه نسخه چاپى آنها در نوبت هاى صبح يا بعدازظهر هم چاپ مى شود و آنها خواننده آن روزنامه ها هستند. چون اين خوانندگان متأثر از گسترش تارنماهاى جهانى و درج اخبار جعلى و نادرست توسط اين تارنماها نسبت به مطالب چاپى روزنامه هاى موجود اعتماد بيشترى دارند. از طرف ديگر، ميانگين مدت زمانى كه كاربر صرف استفاده از روزنامه هاى الكترونى مى كند تقريباً برابر مطالعه روزنامه هاى سنتى يعنى حدود ۳۰ دقيقه در دنياست. بنابراين نمى توان شاهد مرگ روزنامه هاى سنتى بود.
در روزنامه نگارى الكترونى،گزينشگرى و دروازه بانى خبر از حالت سنتى خارج و اين نقش به خود خوانندگان واگذار مى شود، آيا اين امر باعث افزايش اقبال عمومى به روزنامه نگارى الكترونى نخواهد شد؟
بحث گزينشگرى مخاطبان را در روزنامه هاى سنتى هم مى توان مطرح كرد. همين كه افراد از بين روزنامه هاى متعدد، يك يا دو روزنامه را انتخاب مى كنند، گزينشگرى مرحله اول صورت گرفته است.همچنين وقتى اين افراد با توجه به خواسته ها و نيازهاى خود، برخى مطالب مندرج در اين روزنامه ها را انتخاب و مطالعه مى كنند، گزينشگرى مرحله دوم رخ داده است. در روزنامه هاى الكترونى هم اوضاع همين گونه است، يعنى اين امكان براى اكثر افراد وجود دارد كه با استفاده از موتورهاى جستوجو، از بين دنياى اطلاعات، موضوع مورد نياز خود را در چندين روزنامه به طور همزمان و با ديدگاههاى متفاوت جست وجو كنند. در حالى كه در روزنامه نگارى سنتى، دسترسى به اطلاعات درباره يك موضوع محدود است و چون منابع خبرى اين روزنامه ها هم انگشت شمار هستند، بنابراين ديدگاه ها در مورد آن موضوع هم، تقريباً يكسان است. پس گزينشگرى توسط كاربران در روزنامه نگارى الكترونى به نحوى وجود دارد و تنها مختص روزنامه نگارى سنتى نيست منتها حجم اطلاعات بيشتر است. از اين لحاظ مى توان گفت گزينشگرى، شكل ديگرى به خود گرفته و از حالت سنتى كه تعدادى در تحريريه روزنامه، به گزينش اخبار اقدام و آن را منتشر كنند خارج شده است، البته باز هم افراد حق انتخاب صد در صد ندارند بلكه آنها از بين صدها روزنامه و تارنماى مختلف خبرى، مى توانند موضوع دلخواه خود را انتخاب كنند چون در تهيه اين مطالب هم كسى نقش داشته و مراحل انتخاب و گزينشگرى را براى آن مطالب طى كرده است.
پس اينكه گفته مى شود به دليل گستردگى اطلاعات در روزنامه هاى الكترونى، بحث سانسور بسيار محدود مى شود، تا چه حد صحيح است؟
در روزنامه نگارى الكترونى، سانسور يا همان حذف مطالبى كه مخاطبان مى خواهند درباره آن بيشتر بدانند، با شدتى كه در روزنامه نگارى سنتى وجود دارد، نيست ولى به هر حال در مورد هر موضوعى براى تهيه يك خبر جامع و جذاب، بالاخره مطالبى جابه جا و حذف مى شوند. البته حكومت هاى اقتدارگرا كه زيرساخت هاى ارتباطى را در اختيار دارند، همان گونه كه بر مطبوعات يا راديو و تلويزيون نظارت و كنترل دارند، از اين امكان هم برخوردارند كه از فعاليت تارنماهاى خبرى و غيرخبرى مغاير با ديدگاه هاى رسمى جلوگيرى كنند. بستن ISPها (Internet Service Provider) يا فيلتر كردن تارنماها و نظاير آن، از جمله ابزارهاى در اختيار اين دولت هاست. مثلاً در كشور كوبا، دسترسى مردم به شبكه جهانى اينترنت بسيار محدود است و مردم مجازند فقط از اينترانت (Intranet) يا شبكه هاى داخلى استفاده كنند و به طور كلى دسترسى مردم به تارنماهاى جهانى بسيار محدود است. يا در چين، مردم را تشويق مى كنند كه از تارنماهايى كه عليه حكومت اين كشور مطلب ارائه مى كنند، استفاده نكنند. در اين كشورها، برخلاف كشورهاى غربى، چون زيرساخت ها و امكانات سخت افزارى ارتباطى در اختيار بخش خصوصى نيست بنابراين آنها مى توانند نظارت و كنترل تارنماها را در دست داشته باشند.
متأسفانه همانطور كه مى بينيم در كشور ما هم به ويژه از تيرماه ۱۳۸۲ تعداد زيادى از ISPها و تارنماهاى خبرى و غيرخبرى را به خاطر ضداخلاقى بودن تعطيل يا فيلتر كرده اند كه در اين بين، بسيارى از تارنماهاى سياسى هم كه گردانندگان آن در داخل كشور فعاليت داشتند، فيلتر شدند.
مشاركت خوانندگان روزنامه هاى الكترونى در توليد اخبار اين روزنامه ها چگونه است. بسيارى معتقدند كه كاربران، ديگر خواننده صرف اخبار نيستند بلكه خود توليدكننده آن هم محسوب مى شوند.
در بحث روزنامه نگارى الكترونى، همان گونه كه گفتم ما با انواع مختلف روزنامه ها روبرو هستيم. نوعى از آن، روزنامه هايى است كه گردانندگان آن مشخص است و يك سازمان يا اشخاص شناخته شده تهيه آن را بر عهده دارند.نمونه ديگر، وبلاگ ها يا روزنامه هاى شخصى هستند كه هر كس مى تواند وبلاگ شخصى داشته باشد. در نظر داشته باشيد كه در شبكه تارنماى جهانى اصولاً سازمان مشخصى نيست كه بر كل تارنماها و وبلاگ ها نظارت داشته باشد و آنها را نظارت و كنترل كند زيرا كنترل هزاران هزار تارنما نه تنها غيرممكن است بلكه مغاير مباحث مربوط به آزادى بيان است. البته ايجاد بسيارى از اين تارنماها و وبلاگ ها زائيده محدوديت هايى است كه دولت ها براى مطبوعات ايجاد كرده اند. در خبرها آمده بود كه ايرانيان در صدر وبلاگ نويسان دنيا قرار دارند. واقعاً چرا بايد اينگونه باشد؟ البته اين ميزان توجه به اينترنت، يك رويداد بسيار مثبتى است ولى اگر افرادى مى توانستند مطالب و انتقادات خود از دولت و حكومت را در روزنامه ها چاپ كنند، نياز به وبلاگ هاى شخصى بود؟
با توجه به ميزان استقبال مردم، به خصوص جوانان، از وبلاگ نويسى و روزنامه هاى شخصى، آيا مى توان پيش بينى كرد كه وبلاگ نويسى كه نوعى از روزنامه الكترونى است به «روزنامه نگارى عمومى» تبديل شود؟
چون وبلاگ ها امكانات و تجهيزات خبررسانى كه براى روزنامه نگارى الكترونى لازم است دارا نيستند و همانند آنها نمى توانند با اعزام خبرنگار، عكاس و ... از اقصى نقاط دنيا، خبر جمع آورى كنند و مجبورند تمامى اين فعاليت ها را به تنهايى انجام دهند بنابراين قادر به رقابت با اين روزنامه ها نيستند. البته جايگزين مناسبى هم حداقل از اين لحاظ (توليد خبر و اطلاعات) براى روزنامه هاى سنتى نيستند چون وبلاگ و روزنامه دو مقوله متفاوت از يكديگر هستند و قصد مبارزه و رقابت با يكديگر را هم ندارند، بلكه مكمل هم هستند.
آيا ريزش اطلاعات كه به گفته «نوربرت وينر» از مهم ترين نقاط ضعف روزنامه هاى نوشتارى محسوب مى شود در نوع جديد روزنامه نگارى از بين خواهد رفت؟
همان طور كه مى دانيد روزنامه هاى سنتى حد و حدودى دارند و بنابراين فضايى كه براى استفاده مطالب به كار مى برند، بسيار كم است و آنها ناچارند بسيارى از اخبار را حذف كنند. اما روزنامه هاى الكترونى از لحاظ جا محدوديتى ندارند و هر مقدار مطلب را مى توان در آنها ارائه كرد. اما نبايد فراموش كرد كه روزنامه هاى الكترونى معروف دنيا، در كشورهاى غربى جنبه اقتصادى به خود گرفته اند و اطلاعات خود را مى فروشند، يعنى افراد براى مشاهده مطالب مثلاً يك هفته قبل اين روزنامه ها بايد هزينه پرداخت كنند. فروش اطلاعات از طريق كارت هاى اعتبارى براى اين روزنامه ها يك منبع درآمد محسوب مى شود و بنابراين نمى توان تنها با مراجعه به تارنماى آنها اطلاعات موردنياز دست يافت بلكه براى دريافت هر مقاله بايد چند دلار پرداخت كرد. اين درحالى است كه يك نسخه روزنامه چاپى آن يك دلار است.
اين موضوع، هنوز در كشور ما رونق پيدا نكرده و بسيارى از روزنامه ها مطالب چند روز يا حتى ماه خود را به صورت رايگان دراختيار كاربران قرار مى دهند.
با تصوير كلى كه از وضعيت روزنامه نگارى الكترونى ارائه كرديد، به نظر شما توسعه اين نوع روزنامهنگارى در ايران تا چه حد ضرورى است؟
البته با توجه به شرايط فعلى كشور و ايجاد محدوديت هاى مختلف حكومتى براى روزنامه ها كه در ۵ سال گذشته بيش از ۹۰ روزنامه تعطيل و تعداد زيادى از روزنامه نگاران زندانى شده اند و براى محاكمه آنها به قانون سال ۱۳۳۴ استناد شده است، رشد بى سابقه وبلاگ ها طبيعى و همين موضوع نياز به توسعه روزنامه نگارى الكترونى را نيز باعث شده است. اما اين نكته را هم بايد درنظر داشت كه فعاليت هايى چون مسدود كردن تارنماهاى خبرى و غيرخبرى، درمان هاى موقتى است و با آن نمى توان در مقابل سيل اطلاعات ايستادگى كرد. ما بايد بپذيريم كه وارد دنياى جديدى شده ايم كه با ۳۰ يا ۵۰ سال گذشته متفاوت است. ما در عصرى قدم گذاشته ايم كه مردم مى توانند درحالى كه در منزل نشسته اند به طور همزمان با چندين روزنامه يا منبع اطلاعات دسترسى داشته باشند و حتى اگر تمامى I.S.Pها تعطيل و تمامى خطوط تلفن هم مسدود شوند باز صورت مسأله را پاك كرده ايم، چون پديده ديگرى با كاربردهاى جديد به وجود خواهد آمد.
اكنون صحبت از ميليون ها سايت و تارنماهاى خبرى است و روز به روز اين شبكه هاى عنكبوتى مانند قارچ در حال افزايش هستند. بد نيست كه بدانيد در حال حاضر، ماهيانه بيش از نيم ميليارد نفر از مردم دنيا به تارنماها مراجعه مى كنند كه تنها ماهانه ۱۲۰ ميليون نفر از اين تعداد به تارنماى «ياهو» مراجعه مى كنند. گرچه در صحت و سقم برخى مطالب اين تارنماها شك و ترديدهايى وجود دارد اما محدوديتى كه در كشورهاى جهان سوم از نظر دسترسى به اطلاعات وجود دارد، مردم اين كشورها را وادار به حركت به سوى منابع اطلاعاتى كرده كه چندان مورد اعتماد نيستند درحالى كه آن ها مى توانستند همين اطلاعات را در روزنامه هاى خودشان مشاهده كنند. بنابراين اگر دولت ها و حكومت ها به طور شفاف و دور از پنهان كارى فعاليت كنند و در اين راستا مسائل و مشكلات خود را صادقانه با مردم درميان بگذارند هيچگاه نيازى به مسدود كردن تارنماها و استفاده از رسانه هاى خارجى نخواهد بود.
همچنين جريان آزاد اطلاعات امرى اجتناب ناپذير است. مردم بايد بتوانند به اطلاعات صحيح دسترسى پيدا كنند تا تصميمات صحيح را در زندگى خود اتخاذ كنند. ايجاد محدوديت و بستن تارنماها و روزنامه ها از حقوق اوليه هر فردى است كه زيرپا گذاشته مى شود.
آقاى دكتر با وضع فعلى ايران كه سرانه استفاده هر نفر از تارنماها كمتر از ۳۰ دقيقه است چگونه مى توان آينده روشنى براى روزنامه نگارى الكترونى متصور شد؟
سال گذشته براى آگاهى از ميزان اعتماد مردم به رسانه هاى خبرى و رابطه آن با نهادهاى دولتى يك بررسى انجام داديم كه قسمتى از آن به كاربران اينترنت اختصاص داشت. يافته هاى اين تحقيق نشان داد كه جوانان بين ۱۵ تا ۲۵ سال و افراد تحصيلكرده بيشترين كسانى هستند كه از اينترنت استفاده مى كنند. آنها در پاسخ به اين سؤال كه اگر بخواهيد اطلاعات جديدى در مورديك رويداد داخلى يا خارجى كسب كنيد، اولويت را به كدام منبع خبرى خواهيد داد، جالب اينجاست كه اكثراً شبكه جهانى اينترنت را معرفى كردند، روزنامه ها در اين تحقيق در مراتب بسيار پايينى قرارداشتند. يا در پاسخ به اين سؤال كه اگر در مورد يك رويداد، خبرهاى متناقض دريافت كرديد، مطالب كدام يك از منابع روزنامه ها، راديو، تلويزيون هاى ماهواره اى، اينترنت و ... را باور داريد؟ كه باز اكثر افراد تحصيلكرده و جوانان شبكه هاى اينترنتى را ترجيح داده بودند و روزنامه ها در انتهاى جدول قرارداشتند. اين امر متأثر از جرياناتى است كه در سالهاى اخير براى روزنامه ها رخ داده است، و يا تصميماتى نيز كه خودآگاهانه اتخاذ شد، خود به خود مردم به ويژه جوانان و افراد تحصيلكرده را به سمت استفاده از شبكه هاى اينترنتى هدايت كرده است.
گذشته از اين مسائل، در روزنامه نگارى الكترونى، اولاً آماده سازى بسترها از جايگاه بسيار مهمى برخوردار است و ثانياً سطح درآمد مردم براى تهيه سخت افزارهاى لازم را هم نبايد فراموش كنيم، آيا اين مسائل مانع مهمى براى توسعه روزنامه نگارى الكترونى نيست؟
ما از زمان رواج اينترنت در ايران نسبت به ساير كشورهايى كه تقريباً به طور همزمان وارد اين دنياى جديد شده اند، كمبود چندانى از لحاظ سخت افزارى نداريم. البته امكانات اينترنتى نسبت به كل جمعيت كشور چندان قابل توجه نيست. در حال حاضر براساس آمار موجود حدود ۳ ميليون و ۷۰۰ هزار نفر از جمعيت ۷۰ميليونى كشور از اينترنت استفاده مى كنند. ما آنچه را كه بايد موردتوجه قراردهيم بررسى موضوع «توسعه و گسترش اينترنت در بعد كاربران و استفاده كنندگان» آن است. يعنى اينكه چه كسانى بيشتر به اينترنت مراجعه مى كنند. البته هزينه بالاى راه اندازى سيستم اينترنت در برابر قيمت پايين روزنامه ها را هم بايد در نظر بگيريم.
عدم گسترش توسعه تجارت الكترونيكى، ايجاد برخى محدوديتها براى استفاده از اينترنت و نظاير آن نيز از جمله مسائلى هستند كه در گسترش روزنامه نگارى الكترونى و تارنماها تأثير بسزايى دارند. روزنامه هاى سنتى هم براى اينكه بتوانند در كنار اين غولهاى ارتباطى كه لحظه به لحظه مطالب آنها به روز مى شود، دوام بياورند بايد تغييرات اساسى ساختارى و محتوايى را در دستور كار خود قراردهند. گرچه اعتماد مردم به روزنامه هاى چاپى، حمل ونقل آسان و هزينه پايين آنها هنوز امتياز بزرگى در برابر روزنامه هاى الكترونى محسوب مى شود.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: