از دوران توماس مور (1516) تا پوگو در اواسط قرن بیستم این نکته سینه به سینه به نسلهای مختلف منتقل شده است که هر وقت فرد یا افرادی طالب حل یک مسئله شده اند ودراین رابطه اقدام نمودند ؛ اغلب آن مسئله را بدتر کرده اند .سیاستهای ما میتوانند خود موجبات پیامدها واثرات جانبی پیش بینی نشده ای را فراهم کنند .تصمیمات ما باعث بروز عکس العملهای افرادی میشوند که بدنبال برگشت تعادلی هستند که عامل ازبین بردن آن ما وتصمیمات ما بوده است .فورستر (ارائه کننده نظریه دینامیکی سیستمها) چنین پدیده ای را رفتار نامشهود سیستمهای اجتماعی مینامد.درواقع هرجامعه ای دارای خاصیت تحرک ذاتی است که در مقابله با مداخلات ما، این ویژگی را پویائی غیرمنتظره نیز مینامند. به این پویائی ، مقاوت سیاسی نیز گفته میشود که در واقع همان مقاومت در مقابل سیاستهای مداخله جویانه ی بشر است .نتیجه ی این مقاومت این است که میل به مداخله را کم رنگ ، تضعیف ونهایتا به تعویق می اندازد.همه ی عبارات فوق دارای منشاء عنصر مداخله است که چیزی جز خارج کردن سیستم از حالت طبیعی خود نیست .تعبیر وتفسیر عبارات فوق در حیطه های مختلف علم ضمن حفظ جوهره ی اصلی مضمون آنها شکلهای متفاوتی دارد .در اقتصاد، درمقابل مداخلات دولت میگویند بگذارید هر چیزی مسیرخودش را طی کند .عامیانه تر میشود گفت که در مسیر جوی آب سنگ گذاشتن نتیجه ای جز تخریب ندارد . در فیزیک معنی ومفهوم عبارات فوق خاصیت اینرسی اجسام را به رخ میکشد.در مکانیک نظریه آشوب وآنتروپی همین پیام را دارد ودر الکتریسیته ومغناطیس عبارات مشابهی داریم و...
قبل از ادامه بحث میتوان گفت که نتیجه ی همه تعابیر فوق در علوم مختلف وحدتی است که حاکم بر رفتار همه پدیده ها ولاجرم وحدت رویه بر قوانین طبیعت است .
حال با توجه به این درس مقدماتی ، به مثال زیر دقت کنید :
در سال 1960 نرخ زاد وولد در کشور رومانی ، کم ودر حدود 15 در هزاردر سال بود . به دلایلی از قبیل غرور ملی وهویت قومی ،این نرخ کم بعنوان یک مشکل مطرح شد ودولت با اعمال سیاستهای تحریک آمیز مردم را به افزایش زاد و ولد تشویق کرد.ورود تجهیزات وداروهای جلوگیری از حاملگی ممنوع شد وبرای داشتن خانواده های پرجمعیت کمپینهای تبلیغی راه افتاد .ازجمله ، داشتن خانواده های پرجمعیت را دال بر میهن دوستی آنها تلقی کردند ودولت نیز دراین راستا مالیات را به کمترین مقدار رساند تا انگیزه ومحرک دیگری برای افزایش بعد خانوار باشد . مهمتر از همه ، سقط جنین که زمینه انجام آن برای شهروندان رومانیائی از سال 1957 فراهم گردید در سال 1966 مردود وممنوع شد .
دوستان علاقه مند به این مطالب ودروس بعدی دقت بفرمایند که هیچ غرضی در طرح هیچ مثالی جز ایجاد بستر لازم برای درک سریعتر وراحتر مباحث تخصصی شبیه سازی وتحلیل دینامیکی پدیده ها ندارم .
ملاحظه کنید که تک تک عبارات بکاررفته دراین مثال حکایت از مداخله دارد .این مداخله بنظر میرسد که ابتدا در زیرسیستم جمعیتی این کشور صورت گرفته است ولی دیری نپائید که پیامدهای آن دامن کل سیستم دربرگرفت .حال بیشتر توضیح میدهم :
در واقع نتیجه مداخلات فوق هم سریع وهم مهیج بود .نرخ زاد وولد بطور جهشی وناگهانی به چهل درهزار در سال رسید .خب قضاوت شما چیست ؟آیا دیکتاتورحاکم ،در سیاستها وتصمیم گیریهایش پیروز شد ؟ ظاهرا بله ایشان موفق شد نرخ زاد وولد را کنترل کند ولی این یک قضاوت احساسی است ونه واقع گرایانه ! دلیل آن این است که بازی با قوانین طبیعت شوخی بردار نیست .تغییر ناگهانی محکوم به شکست است واصرار برآن پس گردنی بدنبال دارد .(دردروس آینده به زبان ریاضی اثبات خواهد شد ).
حوصله میخواهم که بگم پایان ماجرا خواندنی است ! چندین ماه از این افزایش ناگهانی در نرخ زاد وولد نگذشته بود که روند تغییرات معکوس شد واین متغیر شروع به افت کرد وروند نزولی پیشه کرد . نتیجه این شد که در سال 1970 یعنی فقط چهار سال بعد نرخ زاد وولد به 20 درهزار درسال رسید.
دراینجا سوالی دارم : بنظر شما این کاهش چه پیامی به سیاستمداران میدهد ؟ (همین دوپاراگراف قبل گفتم کیفیت تغییر چگونه باید باشد )
با وجود اینکه سیاست افزایش نرخ به اجبار وبا زور دیکتاتور چاوشسکو ادامه داشت ولی مگر میتوان به ناموس طبیعت اهانت کرد ودر امان ماند؟نرخ زاد وولد سیر نزولی در پیش گرفته بود وجنگ دیکتاتور با قانون ، حسابی درگرفته بود .نشون به همان نشون که نرخ زاد وولد در سال 1989 به 16 در هزار در سال یعنی تقریبا به همان مقدار 23 سال پیش رسیده بود ودرواقع چاوشسکوبازنده این جنگ شده بود ولی مگر طبیعت به همین نتیجه بسنده کرد ؟ مگر چه اتفاقی افتاد ؟
سیستم اجتماعی مورد بحث ، به مداخلات رژیم دیکتاتوری حاکم بررومانی به گونه ای پاسخ گفت که هیچوقت چاوشسکوپیش بینی نکرده بود ! مردم رومانی بالاخره روشهائی برای مقابله با سیوسسکو یافتند .روشهای دیگری بجز آنچه که زمانی برای جلوگیری از بارداری مرسوم بود پیدا کردند.آنها داروها وادوات جلوگیری را از دیگر کشورها قاچاق کردند .زنان بیچاره سقط جنین غیر بهداشتی وبعضاً بچه اندازی در خیابانها را در پیش گرفتند ونتیجتا مرگ ومیر ناشی از این روشها سه برابر دوره 1965 تا 1967 یعنی دوران طلائی حکومت جناب دیکتاتور شد . هولناکتر از این 300درصد شدن نرخ مرگ ومیر نوزادان و20 درصد افزایش نرخ مرگ ومیر کودکان بود. خب لزومی ندارد که بگم نتیجه نهائی چه شد . اما قضیه به همینجا خاتمه نیافت .مردم رومانی از جمله فقیرترین مردم اروپائی شده وبعد خانوار آنها نیز بعلت عدم استطاعت مالی بسیار کوچک شده بود .بعضی از آنها حتی قدرت نگهداری از بچه را نداشتند.خیلی از آنها با خانواده وفامیل در آپارتمانهای پرازدحام زندگی میکردند .اشتغال به کمترین مقدار خود رسیده بود ودرآمدها بسیار کم .خیلی از مردم بچه های خود را به پرورشگاهها سپردند .سیاستهای دولت نه تنها باعث روگردانی مردم از کنترل زاد وولدشان نمیشد بلکه باعث ایجاد خشم وغضب آنها بر علیه سیاستهای دیکتاتوری رژیم شد. درسال 1989 که دیوار برلین فروریخت ورژیمهای توتالیتر اروپای شرقی سرنگون شدند ، مردم رومانی تنها ملتی بودند که انفلاب مخملی آنها خونین شد .دراین سال چاوشسکوی منفور وزنش نهایتا تیرباران شدند.جسدهای خونین آنها در محوطه کاخ ریاست جمهوری رها شده بود واین صحنه بصورت زنده از شبکه های تلویزیونی سراسر رومانی پخش شد .اولین قانونی که بلافاصله بعد از سرنگونی چاوشسکو به حالت تعلیق درآمد ممنوعیت سقط جنین بود . نرخ زادوولد که قبلا کاهش یافته بود به این وسیله بازهم کاهش یافت بگونه ایکه در اواسط دهه 1990 در کشور رومانی ، نرخ زاد وولد از نرخ مرگ ومیر کمتر شده بود .
مثال فوق پیامهای متعددی در بطن خود دارد که امیدوارم علیرغم ساده بودن متن بارها وبارها خوانده شود تا بتوانیم در دروس آینده آنها را به زبان قابل قبول علم مجددا ارائه نمائیم .