اميدووارم سال نو را به فال تغيير نيك بدانيم وجشن بگيريم وتبريك بگوئيم وگرنه آب راكد چاره اي جزتحمل پوشش سبزگونه اي با بوي تعفن ندارد .ولي ميدانم كه اين ، اميد واهي بيش نيست چيزي شبيه يك روياي كودكانه لذا هيچ چيز به اندازه تبريك سال نو برايم چندش آور وبي معني نيست .بهانه اي براي آشگار سازي حماقت بيشتر وگرنه هيچ چيز عوض نشده است .جالب اينجاست آنچه عوض شده نه پيداست ونه بهانه اي است براي عريان كردن .
براين اساس وبه مناسبت تغييرات اعتباري ونه بيشتر ، ميخواهم كمي از چرائي نوشتن بنويسم ..اين چند روزه همه مردم از هر قشري سعي كرده اند يك خبر را با ظاهري آرايش كرده به آنانكه دوستشان دارند مخابره كنند وآن چيزي جز تغيير نبوده است كه دنبله تبريك را نيز يدك مي كشد .هميشه براين اعتقاد بوده ام كه طبيعت حامل بهتربن پيامها بوده ودرقاموس خود بهترين قوانين را نهفته دارد .طبيعت بيرون كه من براي خودم آن را طبيعتي كلان تعبيركرده ام با قوانيني تدوين يافته كه رشته آنان تاروپودهاي يك طبيعت كوچك شده را در درون هويت مي بخشد ومن آن را براي خودم طبيعت خرد نام گذاري كرده ام .وقتي با چشم مسلح به درون نگاه ميكني انگار كه تلسكوپ برداشتي وبه درون كهكشانها نفوذ پيدا كرده اي .
نا گهان بي اختيار سلاح از دست از دست مي افتد ومن خود را در ميان دو بي نهايت معلق واسيريك بي وزني غريبي مي يابم .وقتي از پوسته ظاهري عبور ميكنم، تا بينهايت لايه هاي پيازين مرا در خود احاطه كرده اند وسعي من در كنار زدن اين لايه ها براي رسيدن به خودم بي نتيجه مي ماند .حس غريبي من را به وادي خطرناك بي هويتي فراميخواند وهمين علم وهوشياري طبيعي يك سره از مسيردرست منحرفم ميكند وانگيزه كنارزدن آن لايه هاي تودرتو را ازمن سلب نموده وناگهان بر ميگردم ويك دست كت وشلوار به خياط واقع در خيابان جنگل سفارش دوخت ميدهم وتا كيد ميكنم كه كمي از آخرين لايه ي در معرض ديد گشاده تر باشد تا ديگر وهيچوقت ديگر ، عجولانه مسافرت نكنم وبه ميمنت اين پوستين مصنوعي ساخته خياط جنگل به دوستان پيامي مخابره كنم وبگويم سال نو مبارك واين عمل را چهل سال است كه تكرار ميكنم
وقتي به اطرافم نگاه ميكنم ، عميقا نگاه ميكنم هيچ موجودي را احمقتر از خودم نميبينم ! مار كه نزد آدميان منفور است را ميبينم كه ميداند واعتقاد دارد براي نو شدن ، براي زيبا شدن بايد پوست انداخت وخود را در پوستين سخت محاط كردن بهانه اي براي تبريك نيست بايد عريان شد .نميدانم شايد راهي پيدا كرده است اين موجود دوپاي سياست ورز تا بدين شيوه براي زشتي هاي خود سرپوشي پيدا نمايد ولي مطمئنم كه اين ديگر تغيير نيست لاجرم تبريك بي معني است .
من فقط به انگيزه كنار زدن اين لايه ها مينويسم .مينويسم براي عريان شدن .دوست دارم نوروز را تبريك بگويم ، حقيقت را بفهمم . هر گامي دراين راستا يعني كشف چگونگي ارتباط چيزي كه برايم مهم است با آنچه كه فضاي جهلم را شكل ميدهد .كوچك شدن دايره فضاي جهل معادل است با بزرگ شدن مجموعه حقايق آشكار شده .سؤالاتم هرروز بيشتر ميشود باور كنيد بدترين حس، در بهترين وضعيت قابل قبول منو مچاله ميكند .حقيقت چيست ؟ هرچه هست زيباست و در لابلاي مجموعه اي ازلايه هاي انباشته چهل سالگي پنهان شده است !!! رسالت من اين است . رسالت ما اين است . ما عملكردي اغواكننده براي فرزندانمان داريم .آنها نيز خواهند فهميد .