آلوین تافلر، در کتابهای سهگانهی خود، به نامهای «شوک آینده»، «موج سوم» و «جابهجایی در قدرت» که با یک فاصلهی زمانی ۱۰ ساله از همدیگر و در سالهای۱۹۷۰ تا ۱۹۹۰ به زیور طبع آراسته گردیدهاند، یک سیر فکری ثابت را دنبال مینماید. این ایده و خط فکری، که در واقع عنوان کتاب دوم وی نیز هست، پیشبینی ظهور موج سوم در قرن بیستویکم است. انتشار این کتابها در واقع رخداد مهمی بود که خوانندگان او را در سراسر جهان با پیشبینی تحولات عظیم سالهای آینده و ظهور جامعهی فراصنعتی دچار حیرت و شگفتی کرد. او در این کتابها ابعاد گوناگون «تغییر» و دگرگونی سریع جهان ما را ترسیم نمود و از عارضهی تازهای به نام بیماری «تغییر»، که امروزه بخش مهمی از جمعیت جهان را فراگرفته و درگیر خود ساخته است، سخن به میان آورد و هشدار داد که بشر با شتاب زیاد به سوی آیندهای ناشناخته پرتاب میشود که نه شناخت درستی از آن دارد و نه به هیچ وجه برای رویارویی با آن آماده است و برای این مواجهه نیز هیچ خط مشی و استراتژی مشخصی هم ندارد.
محور و نقطهی ثقل هر ۳ کتاب مذکور «تغییر» است؛ تغییر از عصر صنعتی به دورهی فراصنعتی. قرن گذشته قرن اتم بود و نماد قرن بیستویکم اینترنت و فضای مجازی خواهد بود. جهان در حال ورود به دورهای جدید است و طلیعهی این فصل جدید از زندگی بشر از چند دههی پیش نمایان شده است. گذار از اقتصاد سختافزار به اقتصاد نرمافزار و و وجود ارتباطات رو به رشد، کامپیوترها و… همه و همه نشانههای ورود ما به دنیای جدید است. این دنیای جدید شامل مسائل نرم و غیرسختافزاری، غیرملموس و پیچیده، نظیر اندیشهها و آراست. این ویژگی، نوع جدیدی از جامعه و روابط را خلق میکند؛ جامعهای که در آن شبکههای الکترونیکی مبنای بسیاری از مسائل خواهد بود.
از جمله عرصهها و نهادهای دورهی صنعتی که تغییر در آن اتفاق خواهد افتاد عرصهی فرهنگ است که به مثابهی یک کل، اجزای آن نیز دچار دگرگونی خواهد شد. به طریق اولی، یکی از اجزای فرهنگ نیز که در این پروسه دچار تغییر خواهد شد حوزهی رسانه و اطلاعرسانی خواهد بود که به واسطهی ظهور اینترنت و ارتباطات و فضای مجازی شدیدترین و سریعترین تغییر را تجربه خواهد کرد.
عصر ما، که از آن میتوان به دوران «گذار» از دورهی صنعتی به فراصنعتی یاد نمود، به واسطهی ظهور و گسترش فضای مجازی و اینترنت در آستانهی تحولات و تغییرات فکری عظیمی قرار گرفته است. یکی از این تغییرات بااهمیت، تغییر در شیوهی استفادهی مخاطبان از رسانههاست.
نسلهای گذشته به هیچ وجه نمیتوانستند حجم اطلاعاتی را که امروزه با فشردن یکی از کلیدهای رایانه در دسترس ماست تصور کنند. برای تقریب به ذهن، نزدیکترین مقایسه برای بیان تأثیر انقلاب ارتباطات در عصر حاضر، تشبیه آن به اختراع صنعت چاپ است.
پیش از پیدایش چاپ، دانش به حافظه یا روشهای ذخیرهای وابسته بود که به دلیل پیچیدگی، امکان اینکه اطلاعات و دانش در اختیار عموم قرار بگیرد وجود نداشت. صنعت چاپ، حجم اطلاعاتی را که میتوان ذخیره و ارسال کرد، به مقدار بسیار زیادی افزایش داد. اختراع صنعت چاپ، در زمان خود، انقلابی گسترده در عرصهی تفکرات و اندیشههای دینی، فلسفی و سیاسی به ارمغان آورد. صنعت چاپ وسیلهای فراهم ساخت تا اطلاعات علمی در دسترس عموم قرار گیرد و بدین وسیله، گسترش و اشاعهی دانش را میسر ساخت. اطلاعات، که به صورت انحصاری در اختیار «کلیسای جهانی» بود، از این وضعیت خارج شد و در اختیار همگان قرار گرفت. صنعت چاپ شرایطی را مهیا ساخت که منجر به فروپاشی سلطهی کلیسای جهانی شد و در ادامه، چراغ راهنمای عصر علوم و اکتشافات شد. با راه یافتن این تغییرات در نهادهای سیاسی، مذهبی و وجدان انسانها، صنعت چاپ به مدت ۲ قرن سبب بروز اغتشاشات و آشوبهایی شد که این آشوبها نمادها و سمبلهای عصر کشاورزی را نابود کرد و مسیر ورود جهان به نظم نوین و عصر صنعتی را هموار نمود.
سمبل و نماد انتشار اطلاعات در عصر صنعتی «کتاب» بود که با ظهور تکنولوژیهای جدید، روزنامه و رادیو و تلویزیون نیز به آن اضافه شدند؛ اما خود این کتابها و دیگر ابزارهای انتشار اطلاعات و اخبار در عصر صنعتی نیز، در مقایسه با پایگاههای اطلاعاتی و اینترنت، منابع بسیار دستوپاگیری هستند که برای استخراج مطالب مورد نظر از آنها، باید وقت زیادی را صرف نمود. عصر ما، که از آن میتوان به دوران «گذار» از دورهی صنعتی به فراصنعتی یاد نمود، به واسطهی ظهور و گسترش فضای مجازی و اینترنت در آستانهی تحولات و تغییرات فکری عظیمی قرار گرفته است و همان گونه که قبلاً اشاره شد، یکی از این تغییرات بااهمیت، تغییر در شیوهی استفادهی مخاطبان از رسانههاست.
یکی از شواهد و قراین تغییر در رسانهها، تمایل عمومی مردم به استفاده از «فضای مجازی» برای کسب اطلاعات و اخبار است. به عبارت دیگر، نحوه و شیوهی دریافت اطلاعات و اخبار تغییر یافته است. این روند در سالهای اخیر و به مدد پیشرفت تکنولوژی و فراهم شدن زیرساختهای ارتباطی، به شدت گسترش یافته است. در حالی که در سال ۱۹۹۳ حدود ۵۰ وبسایت در جهان وجود داشت، تا انتهای دههی ۹۰ این رقم حتی از ۵ میلیون وبسایت هم فراتر رفت. بر اساس آمارهای موجود، در سال ۲۰۱۰ چین به تنهایی نزدیک به ۴۰۰ میلیون کاربر داشت. در سال ۱۹۸۰ یک گیگابایت حافظه، فضایی به اندازهی یک اتاق را اشغال میکرد؛ اما امروز ۲۰۰ گیگابایت حافظه در جیب پیراهن ما جای میگیرد. مقدار اطلاعات دیجیتال هر ۵ سال ۱۰ برابر میشود. در سال ۱۹۹۲ تنها یک میلیون کاربر اینترنتی در جهان وجود داشت، اما ظرف ۱۵ سال این رقم به یک میلیارد رسید. [۱] افزایش غیرقابل باور کاربران اینترنتی، چشماندازی بسیار فراخ و گسترده در مقابل رسانههای مجازی قرار داده است.
رسانهها در این چشمانداز وسیعی که در قرن بیستویکم برای آنها ایجاد خواهد شد، بسیار متفاوت از قرن قبل عمل خواهند کرد. در عصر فراصنعتی، دگرگونی در نحوهی دریافت اخبار و اطلاعات به طور شدیدی شیوههای دریافت سنتی خبر را تحت تأثیر خود قرار داده است و میزان مراجعهی مردم به رسانههای سنتی و غیرمجازی به شدت کاهش یافته است؛ به طوری که طبق آمارهایی که مؤسسهی گالوپ منتشر نموده است، میزان مراجعهی مخاطبان به فضای مجازی برای اخذ اخبار و اطلاعات، از ۲۳ درصد در سال ۲۰۰۵، به ۳۹ درصد در سال ۲۰۱۲ رسیده است؛ در حالی که در همان زمان، تمام رسانههای قرن بیستمی مانند تلویزیون، رادیو و نشریات چاپی با کاهش شدید مخاطب روبهرو بودهاند. شدیدترین کاهش، در بین رسانههای سنتی، مربوط به کاهش مخاطبان روزنامه بوده است؛ به طوری که در یک فاصلهی زمانی ۲۱ساله، یعنی از سال ۱۹۹۱ تا ۲۰۱۲، میزان خوانندگان روزنامه از ۵۶ درصد در سال ۱۹۹۱ به ۲۹ درصد در سال ۲۰۱۲ کاهش داشته است. در این میان تلویزیون، که در دههی۹۰ با کاهش شدید بیننده روبهرو بود، با بهرهگیری از تکنولوژی اینترنت، برنامههای خود را بر روی این شبکه قرار داد و با این روش توانست به طور موقت بینندگان خود را افزایش دهد؛ ولی همان طور که پیشتر اشاره شد، قرن رسانههای غیرمجازی دیگر سپری شده است و در سالهای اخیر، مخاطبان تلویزیون مجدداً کاهش داشتهاند؛ به گونهای که تلویزیون، که زمانی به تنهایی حدود ۷۵ درصد مخاطبان را به خود جلب میکرد، اکنون تنها ۵۵ درصد مخاطبان را در اختیار دارد [۲] و با توجه به روند شدید رو به رشد رسانههای فعال در عرصهی «فضای مجازی»، روند کاهش مخاطبان رسانههای قرن بیستمی ادامه خواهد یافت.
مقدار اطلاعات دیجیتال هر ۵ سال ۱۰ برابر میشود. در سال ۱۹۹۲ تنها یک میلیون کاربر اینترنتی در جهان وجود داشت، اما ظرف ۱۵ سال این رقم به یک میلیارد رسید. افزایش غیرقابل باور کاربران اینترنتی، چشماندازی بسیار فراخ و گسترده در مقابل رسانههای مجازی قرار داده است.
نکتهی مهم دیگری که در روند افزایش مخاطبان رسانههای مجازی باید به آن اشاره شود، گروه سنی استفادهکنندگان از این گونه رسانههاست؛ در حالی که میزان کاهش دریافت اخبار از مجاری سنتی برای کل جامعه تنها ۶ درصد بوده است، این کاهش در گروه سنی ۱۸ تا ۲۹ سال، که قشر جوان جامعه است، ۱۴ درصد بوده است. این موضوع نشان میدهد که آینده به رسانههای مجازی تعلق دارد و رسانههایی که اصرار بر ادامهی روش گذشته داشته باشند محکوم به فنا خواهند بود. [۳]
نکتهی مهم دیگری که در آسیبشناسی رسانههای مجازی باید به آن توجه نمود کیفیت مطالب ارائهشده در رسانههای مجازی است. بخش قابل توجهی از مطالبی که در این گونه رسانهها منتشر میشود خبری هستند. خروجی اکثر این پایگاهها مطالب صرفاً خبری هستند و هیچ گونه اطلاعات تحلیلی و تبیینی در آنها ارائه نمیگردد.
مخاطبان در این گونه سایتها فقط خبر دریافت میکنند و هیچ گونه مطالب تحلیلی به آنها عرضه نمیشود؛ در حالی که پایگاههای تحلیلی و تبیینی این توانایی را دارند که با تولید تحلیل، خوراک فکری برای نخبگان جامعه فراهم نمایند و به جامعه سمتوسو دهند. به همین دلیل است که وجود چنین سایتهایی برای جامعهای که خواهناخواه وارد عصر فراصنعتی خواهد شد، بسیار مهم و حیاتی است. فعالیت رسانهای در فضای مجازی در دنیای امروز یک نیاز است و ارائهی تحلیل در این فضا یک الزام.
آینده از آنِ رسانههایی است که در عرصهی «فضای مجازی» فعال باشند و در آن خود را بروز دهند. در عصری که اطلاعات مبنای قدرت است و هر کس اطلاعات داشته باشد قدرت هم دارد، سرچشمهی اطلاعات در رسانههای دیجیتال نهفته است.
نتیجهگیری و راهکار
«تغییر» مشخصهی اصلی و محوری قرن آینده خواهد بود و در این میان، پیشگامی با کسی است که در تطبیق خود با این تغییرات عظیم پیشرو باشد و انعطافپذیری بیشتری با این تغییرات از خود نشان دهد و به بیانی دیگر، آینده در آنجا زودتر اتفاق بیفتد.
یکی از حوزههایی که به شدت تحت تأثیر موج «تغییر» قرار خواهد گرفت حوزهی رسانه و اطلاعات خواهد بود. آینده از آنِ رسانههایی است که در عرصهی «فضای مجازی» فعال باشند و در آن خود را بروز دهند. در عصری که اطلاعات مبنای قدرت است و هر کس اطلاعات داشته باشد قدرت هم دارد، سرچشمهی اطلاعات در رسانههای دیجیتال نهفته است. نگاهی به آمارهای مکتوب و شفاهی بیانگر این مطلب است که این رسانهها در رقابت با رسانههای سنتی گوی سبقت را ربودهاند. کاهش مداوم مخاطبان رسانههای سنتی از یک طرف و افزایش همزمان رسانههای مجازی، از سویی دیگر، شاهدی بر این مدعاست.
آنچه قطعی و مسلم است این مسئله است که در قرن بیستویکم رسانههایی که در خارج از حوزهی «فضای مجازی» به فعالیت بپردازند از گردونهی رقابت حذف خواهند شد و رسانههای فعال در عرصهی «فضای مجازی» و دیجیتال جای آنها را خواهند گرفت. آنانی که نتوانند چنین کنند و خود را با شرایط جدید تطبیق دهند، در پیچوخم طوفان تغییرات، تلف خواهند شد.
همچنین در فضای مجازی، رسانههایی میتوانند در عرصهی رقابت باقی بمانند که علاوه بر خبر، به تولید تحلیل نیز بپردازند. رسانههای مجازی صرفاً خبری، هرچند در ابتدای کار با اقبال مواجه خواهند شد و میزان مراجعه به آنها فراوان خواهد بود، ولی در نهایت این سایتهای تحلیلی و تبیینی خواهند بود که گوی سبقت را خواهند ربود و ماندگاران این عرصهی فرهنگی در قرن ۲۱ خواهند بود.
حال که شرایط به گونهای شده است که خواسته یا ناخواسته به قرن بیستویکم و عصر فراصنعتی پرتاب شدهایم، لذا بهتر است که به ابزار و وسایل زندگی در این قرن مجهز باشیم. در اختیار داشتن رسانههای مجازی تحلیلی یکی از مهمترین ابزارهای زندگی در این دوران عجیب و پرتلاطم است.