نگاه امنیتی نميگذارد شکاف دیجیتالی از بین رود
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[03 Apr 2010]
[ محیا برکت]
گفتوگو با شهیندخت خوارزمی، عضو هیئت رئیسه انجمن ایرانی جامعه اطلاعاتی
26 مهر 1388
محیا برکت
قرار بود با شهيندخت خوارزمي- استاد پيشگام روابط عمومي الکترونيک - در خصوص وضعيت روابط عمومي الکترونيکی گفتوگو کنيم ولي وضعيت آمادگي الکترونيکي در ايران و شکاف عميقي که در 4 سال گذشته بر اين جريان اثر گذاشته محور گفتوگوي ما را تغيير داد. براين اساس در ادامه گفتوگويي را خواهيد خواند که به طور خاص بر مقوله شکاف ديجيتالي در ايران و جهان متمرکز است. شايد خواندن اين گفتوگو براي افرادي تلخ باشد و به مذاق آنها خوش نیاید اما شنيدن اين حرفها از کسي که سالها در نظام آموزشي و پژوهشي و در زمينه توسعه مفاهیم مرتبط با فناوریهای نوین در ايران فعاليت کرده خالي از لطف هم نيست.
شهيندخت خوارزمي داراي مدرک دکتراي روانشناسي و ارتباطات و روش تحقيق از دانشگاه اينديانا ي امريکاست .اوآثار قابل توجهي را ترجمه و تاليف کرده است، بي شک ترجمه کتاب "موج سوم " اثر الوين تافلر براي بسياري آشناست.
عدهای معتقدند شکاف دیجیتالی مفهوم جدید نیست و صرفا مفهومي نمادین است زیرا همیشه در طول تاریخ نابرابریهاي جهانی در دسترسی به امکانات وجود داشته و شکاف موجود مختص عصر اطلاعات نیست. در عصر پیشصنعتی و صنعتی نیز وجود داشته است. بنابراین تفکر از بین بردن شکاف دیجیتالی خوشبینانه و غیر ممکن است...
این پدیده کاملا جدید است و نمونه آن در تاریخ بشر وجود نداشته و خاص عصر جدید است.
در هر عصری پدیدهای جدید ظهور ميکرد عدهای بر اساس موقعیت خود به آن دسترسی داشتند و عدهای نداشتند. پس چیزی تغییر نکرده...
درست است ولی داستان بر سر این است که این پدیده تکنولوژیک با همه پدیدههاي تکنولوژیک ما قبل خود تفاوت دارد. ما از پدیدهای سخن ميگوئیم که آثاری عمیق و گسترده بر تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی گذاشته است. آثاری عمیقتر از تکنولوژیهاي قبلی و به فرآیند تحول اجتماعی شتابی بخشیده، بیسابقه از آن مهمتر، انسان و نظامهاي اجتماعی نميتوانند خود را با آن همگام سازند. وقتی از عدم دسترسی به ICT یعنی عدم دسترسی به امکانات آموزشی، عدم دسترسی به بهداشت و درمان، عدم دسترسی به بازار کالا و خدمات و حتی به فرصتهاي شغلی، عدم دسترسی به فرصتهایی که آن سوی مرزهای ملی و در سرتاسر جهان در اختیار ماست و.... در یک کلام، یعنی عدم دسترسی به امکانات توسعه فردی و جمعی و ملی،پس تفاوت در گستره، عمق و ماهیت پدیده است. به همین دلیل ميگوییم این نابرابری متفاوت و خاص است. ميگویند ICT مادر علوم جدید است. عقب ماندن در ICT ، یعنی پذیرفتن سرنوشتی که از عقب ماندن در علوم جدید و تکنولوژیهاي نوین شکل ميگیرد.
شکاف دیجیتالی در چه زمینههايي قابل مشاهده است؟
شکاف دیجیتالی نوعی نابرابری برخاسته از تحولات در عرصه اطلاعات و فناوری ارتباطات است. پدیدهای است که قبل از دیجیتالی شدن تکنولوژیهاي ICT وجود نداشت. این پدیده از زمان انقلاب دیجیتال پدید آمد. این نابرابری در چند سطح قابل بررسی است. ميتوان آن را در سطح جهان و میان کشورها و یا در درون یک جامعه میان اقشار مختلف و یا بخشهاي جامعه و یا مناطق گوناگون بررسی کرد. در این معنا، در سطح جهان، برخی کشورها به دلایل خاص، به سرعت در زمینه ICT پیشرفت کردهاند و از فرصتهاي آن برای توسعه همه جانبه و پرشتاب و تامین نیازهای توسعه ملی استفاده کردهاند. در مقابل، گروهی ازکشورها در این زمینه عقب ماندهاند. در نتیجه، میان کشورهایی که دسترسی آسان و ارزان تمام اقشار جامعه را به فرصتهاي ICT فراهم کرده و کشورهایی که نتوانسته یا نخواستهاند این امکان را در سطح جامعه فراهم کنند، شکاف دیجیتالی در بعد دسترسی به وجود آید.
در درون جامعه، میان قشرهای گوناگون بر حسب سن، جنسیت، تحصیلات و درآمد و شکاف دیجیتال قابل بررسی است. تجربه جهانی نشان داده که در آغاز پیدایش تکنولوژیهاي دیجیتال، شکاف میان گروههاي مذکور بسیار زیاد بود ولی در کشورهای پیشرفته این شکاف دستکم در بعد دسترسی رو به کاهش است. بدین معنا که دولتها توانستهاند با درایت لازم این نابرابری را کاهش دهند.
از زاویهای دیگر ميتوان شکاف دیجیتال را در چند بعد بررسی کرد. نخست بعد دسترسی است، یعنی نابرابری در دسترسی گروهها و قشرهای اجتماعی مختلف به تکنولوژی و خدمات پیشرفته ICT است. بعد دیگر، کاربری است. یعنی از نظر دسترسی نابرابری کمتر وجود دارد ولی نابرابری در کاربری مشکل اصلی است. بخشی از این نابرابری به خاطر آن است که افراد از مهارتها و توانمندیهاي لازم برای استفاده برخوردار نیستند. بخشی دیگر، در ناتوانی دولتها در ارائه خدمات الکترونیک با کیفیت ریشه دارد مانند دولت الکترونیک و تجارت الکترونیک و امثال آن. در زمینه کاربری وجود شکاف دیجیتال در سطح جهان انکارناپذیراست. وجود این نوع شکاف در سطوح خرد نیز بارز است. برای مثال، در درون یک سازمان، زیر ساخت پیشرفتهای وجود دارد ولی همه بخشها و همه افراد نميتوانند از آن یکسان بهره بگیرند.
سومین بعد شکاف دیجیتالی نابرابری در اثر بخشی است. اثر بخشی به معنای آن است که بتوانیم از فرصتهاي ICT به شیوهای موثر برای رفع نیازهای خود، خواه در سطح فرد یا سازمان یاجامعه استفاده کنیم. در سطح سازمان مثالی ميزنم. سازمان زیر ساخت پیشرفتهای ایجاد کرده و همه کارکنان به این زیرساخت دسترسی دارند و در بعد کاربری نیز مشکلی وجود ندارد ولی سیستمها و فرآیندهای سازمانی متناسب با این زیر ساخت باز تعریف نشدهاند. در نتیجه، سازمان نميتواند به شیوهای موثر از ICT برای تحقق اهدافش استفاده کند. در سطح جامعه نیز این مسئله صادق است و ...
با توجه به نظرات شما وضعیت ایران در جهان چگونه است؟
ایران، در ICT به شدت از جهان عقبمانده و این عقبماندگی نگرانکننده است. برای مثال، در حوزه زیر ساخت، پهنای باند و دسترسی مردم به اینترنت پرسرعت عامل مهمي برای رفع شکاف دیجیتالی محسوب ميشود. سرعت اینترنت در ایران در بهترین وضعیت هنوز به 1mbps نرسیده است. مسئولان محترم ICT زمانی گفتهاند که ایرانیان به پهنای باند و سرعت بیش از 54Kps نیاز ندارند! من در خانهام شکرگزارم که با پرداخت ماهی 50 هزار تومان ميتوانم اینترنت با سرعت 256K داشته باشم. البته اگر مدام قطع نشود! همین سرعت هم در اختیار همه اقشار جامعه نیست. عده محدودی از آن بهرهمندند. طبق گزارش ماه ژوئن 2009 موسسه سیاستهاي تکنولوژی، که هر ساله اقتصاد اطلاعاتی جهانی را بررسی و رتبهبندی ميکند، در کرهجنوبی این سرعت 18mbps، در ژاپن 15، در سوئد 12 و در هلند 9 است! اما ما هنوز به یک هیجدهم سرعت جهان هم نرسیدهایم! در آخرین رتبهبندی جهانی موسسه EIU نیز در میان 70 کشور، رتبه آخر هستیم! با چنین شکافی چگونه ميتوانیم نابرابریهاي دیجیتال خود را با جهان پر کنیم؟
شکافی که در مورد آن صحبت کردید شکاف میان ایران با جهان است. این شکاف در بعد داخلی چگونه خود را نشان ميدهد؟
در درون جامعه نیز شاهد چنین نابرابریهايي هستیم. یعنی همان زیر ساختی هم که فراهم شده به شکل برابر در بخشهاي مختلف جامعه توزیع نشده است.بخشهايی از مردم و مناطقی از کشور، از دسترسی به همین خدمات ابتدائی و همین زیر ساخت هم محرومند و بخشهايی دیگر به زیرساخت موجود دسترسی دارندچه قشرهایی محرومند؟ همان قشرهایی که برای توسعه خود و پرکردن شکافهاي درآمدی و فکری و... به خدمات ICT بیشتر نیاز دارند! یعنی محرومترین قشرهای جامعه که معمولا کم سوادترین، کم درآمد و روستاییاند از این دسترسی محرومند. تاکید ميکنم این شکاف دیجیتال شکافهاي دیگر را عمیقتر ميکند.
و مهمترین دلیل شکاف دیجیتالی موجود در کشور....
مهمترین دلیل شکاف دیجیتالی با این عمق و اندازه در ایران، ضعف سیاستگذاری در سطح کلان و ملی است. دولت به عنوان متولی توسعه کشور، اهمیت قضیه را نادیده گرفته است. پر کردن این شکاف در دستور کار و دولت قرار ندارد. مسؤلان دولت، ICT را پدیدهای تلقی میکنند که برای توسعهاش نیازی به سیاستگذاری نیست. به همین دلیل است که در گزارشها و آمارهای جهانی شاهد تنزل رتبه ایران هستیم. در گزارش 2009 مربوط بهEIU در میان 70 کشور ما رتبه هفتادم را داریم، در حالیکه سال گذشته رتبه شصت و نهم را داشتیم. آخرین گزارش جهانی آمادگی الکترونیک (E-readiness) نشان ميدهد که سایر کشورها حتی کشورهای منطقه اهمیت سرمایهگذاری در ICT را درک کردهاند و به طور جدی تلاش ميکنند موانع توسعه آن را برطرف کنند. اما در ایران وضع چنین نیست. آنان به سرعت پیش ميروند و ما با همان سرعت عقب ماندهایم! در سیاستهاي توسعه ملی، ICT را اهرم توسعه تلقی نکردهایم. یعنی دسترسی به اینترنت پر سرعت و ایجاد زیرساخت پیشرفته را عامل توسعه نميدانیم. در کرهجنوبی سه وزارتخانه در هم ادغام ميشود تا وزارت اقتصاد دانایی را ایجاد کنند! با وجود چنین شکافی با جهان، این سوال مطرح ميشود که چگونه ميخواهیم اهداف توسعه ملی خود را دنبال کنیم؟ چگونه ميتوانیم سند چشم انداز 20 ساله را محقق کنیم؟
روز به روز تکنولوژیهاي ICT پیشرفت ميکنند و در صورت صعودی کشورهای در حال توسعه از جمله ایران کشورهای توسعه یافته نیز حرکت ميکنند .بنابراین آیا ميتوان گفت شکاف دیجیتالی از بین نخواهد رفت و فقط ثابت ميماند؟
بستگی به کیفیت حکمرانی ودولت در ایران دارد و اینکه دولت تا چه حد نسبت به این مسئله حساسیت داشته باشد. دو گزینه در اختیار داریم؛ گزینه اول، بگوییم چون فاصله ما با کشورهای توسعه یافته و استانداردهای جهانی زیاد است نميتوانیم به آنان برسیم پس هیچ کاری نکنیم. گزینه دوم: خردمندانه آسیبشناسی کنیم و موانع و مشکلات را شناسایی کنیم و با برنامهریزی مدبران و عزم راهبردی، در صدد رفع آنها بر آییم. ما ازنظر امکانات و نیروی انسانی چیزی کمتر از کشورهای دیگر نداریم . مشکل اساسی ما در راس قدرت است. در این سطح، توسعه ICT اولویت راهبردی به شمار نميآید. دولت دغدغههاي دیگری دارد. در حال حاضر این دغدغهها از نوع امنیتی است. بازیهاي سیاسی مجالی نميدهد به توسعه ICT توجه کنیم.
سیاستهاي محدود کننده که در دسترسی به تکنولوژیها وجود دارد از محدود کردن پهنای باند اینترنت برای خانهها گرفته تا فیلترینگ و... بر شکافهاي موجود چگونه اثر ميگذارد؟
کشورهای پیشرفته متوجه شدهاند برای پر کردن شکافهاي دیجیتال و برای استفاده موثر از فرصتها، باید بر خانوارها تمرکز کنند و دسترسی آنان را به زیرساخت پیشرفته فراهم آورند. این کشورها به این نتیجه رسیدهاند که اگر زیر ساخت مناسب و خدمات الکترونیکی در اختیار خانوادهها قرار نگیرد نميتوان در جهان به جایگاه مناسبی دست یافت و یا جایگاه مطلوب موجود را حفظ کرد. از این رو، در این زمینه سرمایهگذاریهاي مناسبی انجام دادهاند. در حالیکه ما بر عکس عمل کردهایم. این کج فهميها عمق شکاف را در کشور توسعه داده است. به جای حل مشکل شکاف دیجیتال از طریق فراهم کردن امکانات ارزان و حتی رایگان برای خانوارهای محروم، سرعت اینترنت خانگی را کم کردهایم و ميگوییم خانوادههاي ما احتیاجی به اینترنت پر سرعت ندارند. خانمهاي خانهدار لزومي ندارد از اینترنت استفاده کنند و استاندارد سرعت را در پائینترین حد قرار دادهایم. امروزه، مجهز کردن خانهها به اینترنت پر سرعت هم امکانپذیر است و هم آثار اجتماعی واقتصادی زیادی به همراه دارد. برای مثال، دو خانه را در نظر آورید. هر دو از نظر وضعیت اقتصادی و اجتماعی اعضای خانوار مشابهاند اما، یک خانه مجهز به اینترنت پر سرعت است و دیگری حتی کامپیوتر ندارد! آیا فضای تربیتی و محیط یادگیری و فضای آموزشی و فرهنگی این دو خانواده یکسان است؟ به ویژه فرزندان این دو خانواده که سرمایه انسانی آینده را تشکیل ميدهند برای کسب شایستگیها و مهارتها و رشد فکری، اجتماعی و...به طور کلی توسعه وجودی شرایط یکسانی دارند؟ همین تفاوت باعث بروز نابرابریهاي دیگر نميشود؟ این مثال نشان ميدهد کسانیکه در راس کار قرار دارند مسئله را به طور عمیق درک نکرده و فهم درستی از موضوع ندارند و در چارچوب ملاحظات سیاسی و امنیتی صرف در زمینه توسعه ICT تصمیم ميگیرند.
مسئلهای که در دولت نهم به آن افتخار ميشد ضریب نفوذ اینترنت بود که افزایش یافته بود.ضریب نفوذ 30 درصدی اینترنت آنطور که مسئولان به آن افتخار ميکردند تاثیری در کاهش شکاف دیجیتالی داشته است؟
قبلا گفتهام که سرعت کنونی اینترنت ما که آن هم با منت در اختیار ماست، سرعتی نیست که در جهان پیشرفته از آن استفاده ميشود. این در شان ایرانی نیست. افزایش ضزیب نفوذ اینترنت با این سرعت در ایران فایدهای ندارد آماری که قبلا ذکر شد عمق فاجعه را نشان ميدهد.
بحث بر سر این است که کشورهای توسعه یافته درصدند تا خانهها را به پر سرعتترین اینترنت متصل کنند و ما حتی سرعت اینترنت در محیطهاي کاریمان نیز بسیار پائینتر از سرعت جهانی است.حتی دانشگاهها، موسسات تحقیقاتی و پژوهشکدهها نیز از دسترسی به سرعتی که مطابق با استانداردهای جهانی باشد محرومند.
این در صورتی است که دسترسی فراهم باشد.اما اگر کاربری نباشد چطور؟
ده سال پیش، ما بر دسترسی تاکید داشتیم. چون اینترنت پدیده نوظهوری بود. الان اینترنت به نیاز تبدیل شده است. با بالا رفتن ضریب نفوذ تلفنهمراه مسئله تغییر کرده است. بسیاری خدمات ICT از طریق موبایل قابل دریافت است. دیگر بحث بر سر دسترسی نیست، نیاز به سطح دیگری ارتقاء یافته است. وقتی مردم این نیاز را حس کنند، خود به هر طریق در پی کسب مهارتهاي لازم ميروند. با کسب مهارت، مطالبات به شکل دیگری بر نظام تحمیل خواهد شد.. درحال حاضر، این نیاز در بخش مهمياز جمعیت ایجاد شده است اما دسترسی فراهم نیست، امکان اتصال به اینترنت در اغلب گوشیهاي همراه وجود دارد.
یکی از مباحثی که در علوم اجتماعی و ارتباطات مطرح ميشود این مسئله است که تکنولوژی مقدم بر فرهنگ است یا برعکس و تاکید شما بر دسترسی یعنی تقدم زیر ساخت بر فرهنگ و آموزش است؟
چند جریان موازی باید صورت بگیرد. از طرفی دولت باید با برنامهریزی و سرمایهگذاری مناسب زیر ساخت پیشرفتهای را در اختیارمردم قرار دهد و اطمینان دهد که این زیر ساخت با تحولات جهانی و به روز حرکت ميکند و از سوی دیگر، نهادهای انسانساز – خانواده، مدرسه و رسانهها- برای آمادهسازی و توانمند سازی مردم جهت استفاده از این زیر ساخت تلاش کنند. در شرایط فعلی ایران، مشکل این است که در فاز اول ماندهایم. یعنی الان نیاز شکل گرفته و بخش عمدهای از مردم مهارتها را کسب کردهاند ولی امکانات فراهم نیست و زیر ساختها عقب هستند. در چنین وضعیتی نميتوان فقط از اهمیتE- banking وE- learning سخن گفت.
حضور بخش خصوصی به تسریع کاهش شکاف دیجیتالی کمک ميکند؟
بازار تلهکام اگر رقابتی نباشد مانع توسعه ICT خواهد شد. رقابت در بازار نقش مهمي در نوآوری و بهبود کیفیت خدمات دارد. اما داستان ایجاد رقابت و خصوصیسازی این نیست که شما انحصار دولتی را به انحصار دیگری تبدیل کنید. واگذاری سهام مخابرات را نميتوان نشانه خصوصیسازی و یا عامل توسعه ICT در کشور دانست. این واگذاری صرفا با ملاحظات خاص انجام شده و نه بر اساس ملاحظات توسعه ملی. مسئله دیگر، کیفیت مداخله دولت باید تغییر کند. دولت در جاهایی دخالت کند که موجب کاهش شکافها ميشود. مثلا در هرجا که زمینه دسترسی قشرهای محروم را فراهم ميکند، باید مداخله کند. از سوی دیگر دولت خود باید به نماد و الگوی کاربری اثر بخش تبدیل شود. مثلا وقتی بحث E-government ميشود، سازمانهاي دولتی باید بتوانند در این زمینه الگو شوند.
این در حالی است که در حال حاضر بخش خصوصی الگوی بخش دولتی شدند. مثلا در زمینه بانکداری الکترونیکی بانکهاي خصوصی به الگوی بانکداری الکترونیکی تبدیل شدند و بانکهاي دولتی مجبور شدند کميبه خود بجنبند....
بله دقیقا. الان خود وزارت ICT نیز برای ارائه خدمات الکترونیک، از ICT درست استفاده نميکند.
چون تحولات پر شتاب است یک لحظه غفلت موجب ميشود تا ما جایگاه خود را از دست بدهیم.
در همان گزارش E-readiness که در مورد وضعیت آمادگی الکترونیکی کشورهاست، رتبه ایران هفتادم است. ولی رتبه عربستان 46 ، ترکیه 43وامارات 34 است.
آیا شکاف دیجیتالی ارتباطی با شکل و ساختار نظامهای سیاسی دارد؟
شکی نیست که دموکراسی بهترین شکل حکومت برای دستیابی به توسعه است. ولی در مورد نظامهاي دیگر بستگی به عوامل متفاوتی دارد. یک نظام غیردموکراتیک در کشوری در فکر تحکیم مواضع قدرت خود است و در کشوری دیگر دغدغه توسعه ملی دارد.این نوع نظام سیاسی حاکم بر کشورها نیست که اهمیت دارد. برای مثال، کشورعربستان نظام پادشاهی دارد و با دموکراسی فاصله زیادی دارد. ولی ملک عبدا... با نگاهی توسعه گرا کشورش را دگرگون ساخته. در زمینه ICT پیشرفت قابل توجهی داشته است. عربستان در بسیاری از زمینههاي فرهنگی و اجتماعی نیز گامهاي بلندی برداشته است.
توان مقابله وجود دارد؟
دقیقا بحث این است که آیا ميتوان در برابر سیل پر توان تحولات تکنولوژی ایستاد و جهت آن را تغییر داد؟ مقابله، واکنش نادرست و از روی واقع گریزی است. این واکنش محکوم به شکست است. تحولات ICT به گونهای است که عرصههاي کنترل و نظارت دولت تنگتر ميشوند. مثال آن ضعف کارکرد رسانهای ملی مانند صدا و سیما در اتفاقات چند ماه اخیر بود. الان موبایل قویترین رسانه در دست مردم است نمیتوان آن را از مردم بازپس گرفت یا به آنان گفت از قابلیتهای آن استفاده نکنید. نظارت و کنترل بر تکنولوژیهاي نوین چندان میسر نیست. شمشیر دو دم است. با ایجاد محدودیت به خاطر اهداف خاص، برای تحقق اهداف توسعه فرهنگی و اقتصادی مانع ایجاد ميکنیم.
یکی دیگر از علل تشدید شکاف دیجیتال، نارسایی در قوانین است البته قوانین به تنهایی نميتوانند راهگشا باشند.
تحریمهایی که شدیم چطور؟ آیا موجب تعمیق شکاف دیجیتالی شده است؟
از وقتی که اینترنت وارد ایران شد، قابل تصور بود که تحریمها مانعی جدی بر سر راه توسعه ما خواهند شد. مثلا مایکروسافت نرمافزارهای روی سایت خود قرار ميدهد که امکان دانلود رایگان آن برای همه کاربران به جز کاربران ایرانی فراهم است و ما در برخی موارد باید هزینههاي سنگینی را به خاطر همین تحریمهایی بپردازیم و هزینههايی به ما تحمیل ميشود که راه توسعه ICT را مسدود ميکند. آنها اگر بخواهند ميتوانند از راه تحريم بسترهاي ICT کشوري را فلج کنند.
منبع : عصر ارتباط
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: