وقتي مي شنويم كه مردم در بارۀ آيندۀ فناوري هاي هوشمند بحث مي كنند ، اغلب مي شنويم كه : راه هاي جديد وسريع تمرين وتجربۀ آن ها از طريق استفاده از محتواي مطلوب رسانه ها ميسّر شده است . بطور ثابت مردم انتظار دارند كه به اين وسيله خواهند توانست كه هوشمند تر وشادمانه تر زندگي كنند. ولي در واقع تشخيص اينكه مردم بااستفاده از فناوري هوشمند سازي درآينده حقيقتأ زندگي مطلوبتري خواهند داشت آسان نيست . آيا بدرستي در مورد تلويزيون، تلفن و منازل هوشمند خود بحث مي كنند ؟ درحقيقت همه اين موارد مشابه اند ؟ شايد هنوز در مورد همۀ این پدیده ها صحبتي نكرده باشند ! بنابراين تعجّب ما وقتي بيشتر مي شود كه: سئوال شود ، واقعأ چگونه فناوري هوشمندسازي زندگي مردم را تغيير خواهد داد ؟ اين تغييرات براي ما ، خانوادۀ ما ، همكاران و ديگراني كه روي زندگي ما اثرگذارند چه معنائي دارند؟ زندگي بهتر يا بدتر خواهد شد ؟ بطور مشخّص فناوري مذكور روي دانش آموزان وتوانائي هاي يادگيري مؤثر آن ها در اقتصاد جهاني دانش پايه ، چه اثري خواهد داشت ؟ روي سالخوردگان چه اثري خواهد گذارد ؟ آيا حقيقتأ بخش بهداشت وسلامت جهاني را بهبود خواهد بخشيد ؟ وآيا بموقع در برابر ويروس هاي همه گير در جهان خدمات مؤثری از طریق این فناوری ها قابل ارائه است ؟ سئوال نهايي اينكه : آيا فناوري هوشمند سازي ، مردم جهان را از تلۀ فقر نجات خواهد داد ؟ بنحوي كه بتوانند نقش كارآئي در اقتصاد جديد جهاني بازي كنند ؟
سئوال ضروري اين نيست كه: آيا فناوري هوشمند سازي روي كار و زندگي ما اثر خواهد داشت ؟ بلكه سئوال درست اينست كه بپرسيم : اين فناوري چگونه كار و زندگي ما را تغيير خواهد داد؟ والبته بصورت صد درصد كسي قادر به اين پيش بيني نخواهد بود . اغلب مردم وقتي در مورد آينده شگفت زده مي شوند كه : احساس كنند كه پديده هاي اطراف آنها سريع وسريعتر تغيير ميكنند ، در حالي كه تأثير اين تغييرات (يا فهم تأثيرات در حال وقوع) روي خودشان كمتر وكمتر مي شود . گاهي بنظر مي رسد كه چشم انداز آيندۀ همه چيز براي ما روشن است ، در صورتيكه هميشه رويدادهاي غير قابل انتظار بيشتراز رويدادهاي قابل انتظار رخ ميدهند وحتّي يكي كه خيلي دوربنظر مي رسيد زود اتّفاق بيفتد واز طرفي روي زندگي ما اثر بگذارد كه هرگز قبلأ تصوّر نمي شد . اگرآنچه كه در اطراف ما درحال وقوع است درست توصيف وتحليل شوند احساس تنهايي نخواهيم كرد . بيشتر مردم اينكه حقيقتأ در مورد پديده هاي در حال وقوع اطراف خود نمي دانند كه چكار بايد بكنند .
در اين مقاله مي خواهم در بارۀ فناوري هوشمند سازي و تغييرات حاصل ازآن در دهۀ آينده و دهه هاي بعدي صحبت نمايم . پاسخي كه در رابطه با اين سئوال دريافت خواهم كرد براي هر سئوالي در مورد آينده كارساز خواهد بود . در اين زمينه تصوير چشم انداز آينده روشن نيست ، فقط پرسشي ، تحقيقي در بارۀ احتمال اينكه چه اتّفاقي خواهد افتاد صورت گرفته است . فرض اينكه آينده مشابه گذشته خواهد بود بحث برانگيز است ، مي توانيم انتظار داشته باشيم كه آينده بسيار متفاوت از گذشته خواهد بود ، امّا حقيقتأ چگونه ؟ پاسخ به چنين سئوالاتي ابزارها وفناوري هاي جديد ومختلفي را مي طلبد و همچنين نوع تفكّر ورفتار جديدي نياز خواهد داشت . اين موضوع به اين معني است كه : نه تنها انتظارات ما بلكه منابع اطلاعاتي مان در حال گسترش است : بحث رسانه اي جديد ، شنيدن تفسير هاي جديد و بخصوص نگاه به اطراف دنياي خودمان با چشم انداز جديد . واين يعني آغاز كاوش آينده ، فعاليّت پيش دستانه براي تطبيق آنچه كه مي خواهيم با آنچه كه اتفّاق مي افتد ، در واقع تفكّر در بارۀ دنيايي كه مي خواهيم درآن زندگي نماييم واينكه چنين آينده اي چگونه بايد ساخته شود .
جهان در سال 2011 شاهد سريع ترين و بزرگترين تغييرات اجتماعي و فناوري ها در تاريخ بشري است . گذار جمعيتي ، مهاجرت جهاني ، نابودي محيط زيست و بدبختي هاي ناشي از تغييرات آب وهوائي ، ورشكستي هاي اقتصادي كه همگي بصورت سراسري وهمزمان درجهان رخ مي دهند . البته شايد در مناطق مختلف به ميزان ها واز راه هاي متفاوتي ظهور نمايند ، ولي در هر صورت اتفاق مي افتند ، و چالش اصلي اين است بتوان پاسخي : كارآ كه حاوي حداكثر فرصت آفريني و حداقل تهديد زايي باشد به تغييرات مذكور بدهيم .
آموزش وپرورش هوشمند :
بنابر گواهي آنچه كه پيشتر گفته شد ، يكي از بزرگترين چالش ها در اين زمينه : بدست آوردن مهارت هايي براي فهم پيچيدگي هاي فزايندۀ جهان امروزاست . اين موضوع ، موضوع كوچكي نيست ، زيرا براي درك فرآيندها ومسائل مختلف انواع متفاوتي از مهارت ها لازم است . بعلاوه ، آموزش مهارت ها درجوامع مختلف ، راه هاي مختلفي را طلب مي كند . بنابراين طيفي از ابزارها لازم خواهد بود ، بنابراين اگر فناوري هوشمندسازي در آماده سازي دانش آموزان ، روش هاي آموزشي و ابزارهاي وابستۀ آموزشي بتواند مفيد واقع شود حيرت انگيز خواهد بود .
براي نمونه ، روز به روز روشن تر مي شود كه : در سراسر جهان بيشتر دانش آموزان پسر در آموزش هايي كه همراه با عمل وآزمايش باشد بهتر ياد مي گيرند ، كه آموزش فكري- عملي يا آموزش همراه باحركت وعمل نام گرفته است . بسياري ديگر از دانش آموزان ، يادگيرنده هاي معرفتي وشناختي هستند كه ، خواندن وعمل كردن بطور مجزّا انجام مي دهند آن ها بيشتر تفكّر سيستمي دارند و چگونگي سازگاري عوامل مختلف با هم را ادراك مي كنند . سرانجام گروهي هستند كه به آنها يادگيرندۀ مؤثر مي گوييم ، اين افراد كساني هستند كه ايده هاي جديد را در جامعه در زمينه هاي هيجاني ارزيابي مي كنند . آنها داستان ها را بهتر فرا مي گيرند ودركارتيمي بهره برداري مي كنند .
نكتۀ واقعي در اين زمينه اينست كه : برسم عادت مناسب ، برنامه ريزان درسي آموزشي بخوبي وباندازۀ كافي از ظرفيت هاي فناوري هوشمند سازي آگاهي دارند . بنابراين چالش اصلي براي مدارس اين است كه : تصميم به شروع استفاده از اين فناوري در موارد نو ومشمول خلاقيت بهره برداري نمايند . ايدۀ اصلي و مهم ، تركيب اين روش ها وديگر روش هاي يادگيري كه هركدام جزئي ازتصوير كلي راه را نشان مي دهند واز طريق شبكه هاي اجتماعي ياد گيري جمعي حاصل مي شوند مي باشد. در عين حال برخي از پژوهشگران معتقدند ارتقائ بهره وري واقعي كلاس آموزشي فقط با مجهزّ نمودن كلاس ها به كامپيوتر اتّفاق نمي افتد ، بخصوص در اين شيوۀ يادگيري به روز بودن خلاقيّت محسوب نمي شود، بلكه استقرار ياجايدهي سادۀ يك ايدۀ قديمي در برنامه هاي جديد يك خلاقيّت از آب درمي آيد .
براي مثال : در حال حاضر اكثر مطالعات روي اين موضوع تمركز نموده اند كه : تعيين كنند يك بازي در آموزش مهارت ها ي جديد ، تفكر سيستمي ، ساختار تيمي ، انجام چند فعاليت همزمان ، حل مسائل در حالت بحراني چقدر مؤثر است . در صورتيكه هنوز ازظرفيت اين بازي هاي جمعي بطور وسيع در كلاس هاي آموزشي استفاده نشده است . معمولأ ايده هاي جديد وقتي كه در عمل با پويايي اجتماعي تركيب مي شوند حافظه ، قدرت يادگيري وسرعت فراگيري ودرك آدمي را گسترش مي دهند ، مثال بارز وامروزي اين پويايي ، نرم افزارشبكه اجتماعي است كه بنظرمي رسد كلاس هاي درس را به اجزائ يكنفره ودرعين حال مرتبط باهم فروكاسته است . براين مبنا كار بايسته در اين زمينه نه تأكيد برتوسعۀ سخت افزارهاي آموزشي ، بلكه پافشاري بر بهره وري فرصت هاي آموزشي سازگار با رشته يا زمينۀ اصلي فراگيران خواهد بود ، حال اين فراگيران چه جوان باشند ، چه پير فرقي نخواهد داشت .
توسعه وگسترش تحقيقات دراين زمينه بايد باشد كه : آيا فناوري هوشمند سازي مي تواند در خروجي هردوزمينۀ كيفيّت وكميّـت آموزش بهبودي حاصل نمايد . بحث ها بيشتر در اين زمينه شامل مدارس متوسطۀ عمومي ، دانش آموزان 4 تا 18 سال وهمچنين آموزش عالي مي تواند باشد . درستي اين پديده ها را دركاهش ثبت نام دانش آموزان ودانشجويان مقيم در سراسر جهان مي توان مشاهده نمود ، وهمچنين درسرعت گسترش كالج هاي ميانسالان . در آينده رشد موضوعات منطقه اي و بحث هاي غير همزمان گروه ها با بهره برداري از ظرفيت هاي فناوري هوشمند سازي ، روند مذكور را غني تر خواهد نمود . سرانجام شاهد رشد كارگراني خواهيم بود كه درخارج از كارخانجات سنتّي اشتغال خواهند داشت . انتظار مي رود 30 درصد كاركنان بخش عمومي كرۀ جنوبي تا سال 2015 فعاليّت شغلي خودشان را از منزل كنترل خواهند نمود . كه اين پديده ها تا حد زيادي بهره وري وكارآيي هوشمند سازي وپهن باند سازي را بهبود خواهند بخشيد .
زمينۀ ديگري كه اميد فراواني به آن بسته شده است ، رشد آموزش ها در مقطع ابتدايي در ارتباط با محيط زيست مي باشد . كه نقش اصلي در اين زمينه بجاي معلّمان ، بعهدۀ دانش آموزان خواهد بود . همچنان كه نشان داده شده است در آمريكا وديگر كشورها به اين موضوع چشم اميد زيادي دوخته شده است ، بخصوص در سطح منطقه اي مشكل گشا خواهد بود . اين موضوعات دانش آموز محور، كه مسئله وارايۀ راه حل مسئله توسط دانش آموز ارايه مي شود با نظارت معلمين وبزرگترها ( بخصوص مربيان متخصّص ) با شريك نمودن آنان، بشكل مطلوبي منابع انساني به خدمت گرفته مي شود . زماني كه موفقيت يكسان در راه حل هاي دانش آموزان حاصل نمي شود ، سطوح آموزش ، حافظه ومعرفت شناختي واشتباهات در پالايش وبهبود راه حل هاي نهايي مؤثر خواهد بود و كارآيي اين روش دردستيابي به اهداف ياد شده بسيار بيشتر از روش هاي ديگر است .
مهارت هاي مورد نياز براي آينده :
با يك سئوال بزرگتر توجّه كنيد به آموزش هاي كاربردي در توسعۀ فناوري هوشمند سازي . انتظار ما از نسل بعدي جهان به عنوان يك شهروند چيست ؟ سلسله مراتب مهارت ها و توانايي هايي كه خواهند داشت درموفقيت فردي آنها و پيشرفت اجتماعات محلي وكشورهاي آنها مؤثرخواهد افتاد ؟ من براي داشتن جهاني بهتردرآينده وايفاي نقش حياتي براي فناوري هاي هوشمندسازي ، مجموعه مهارت هاي مورد نيازبراي شهروندان پيشنهاد خواهم كرد كه براي توسعه وتقويت آموزش دانش آموزان وحتي بزرگسالان نيز ضرورت دارند .
1- مهارت هاي ارتباطي : كه از بديهيات بوده ومركز ثقل فناوري هوشمند سازي با پهن باندسازي تقويت خواهد شد . در اين زمينه با رشد شتابان جهاني شدن ، مهارت هاي هوش هيجاني وزباني با انگيزه ها وبي انگيزه ها همه را در گير خواهد كرد .
2- توانايي علمي : نه فقط براي دانستن ، بلكه براي بدست آوردن توانايي در قضاوت معتبرو نتايج وگسترش حس كنجكاوي .
3- نظم وانضباط شخصي : و تمركزبرمهارت هاي حل مسايل ، كه در اين دنياي پر مخاطره از ضروريات مي باشد .
4- رويكرد منطقي : پايه ريزي شالوده اي منطقي واستدلالي براي ايجاد توانايي در سئوال هاي فرضي ، فهم نظام هاي پيچيده و تفسير زمينه هاي اصلي .
5- خلّاقيّت : يعني توانايي خلق دانش جديد ، كه مبناي توسعۀ توليدات در اقتصاد دانش بنيان جهاني است . و با نبوغ رؤياپردازي براي توسعه از تك محصولي به تنوّع توليد .
6- آينده نگاري : پايه ريزي مباني هشياري هاي مربوط به آينده ، تصوير وفهم پايدار از آينده
7- دانش بومي : كه همان مهارت اصلي است ، ودر هستۀ مركزي هوش اجتماعي نهفته است كه در دنياي پرازدحام براي تضمين كيفيت وهماهنگي ضروري است .
8- درك مدنيّت : احساس اينكه يك هنجار يا قرارداد اجتماعي در عمل وقتي با مهارت حل مسايل مؤثر ،عمومي و واحد ما تركيب مي شود چگونه كار خواهد كرد .
9- مهارت هاي شخصي : نه فقط تعهّد اخلاقي بلكه تقويت كنندۀ اعمال خوب ورفتار متمدّنانه است كه برشكيبايي ونظم شخصي استوار است .
10- رهبري : نه تنها تحريك اقدامات اطمينان بخش براي تسخير فرصت ها ي كارآ محسوب مي شود بلكه خواستار كيفيت هاي اخلاقي نظير تعهّد ، شفافيّت و اعتبار نيز هست .
11- هوشمندي جهاني : كه شامل هوش فرهنگي ومهارت هاي ديپلماتيك براي تشخيص واقدام روي مشتركات خوب ومطلوب جهاني است .
محور ومركز اصلي فناوري هوشمند ، توانايي بهره مندي از آموزش حين انجام كار براي دستيابي به مجموعه اي از مهارت ها يي است كه قبلا در بارۀ آنها بحث شد . مهارت هاي كلاني كه شديدأ براي متعادل كردن تضادهاي درحال خروش خاص قرن 21 مورد نياز هستند . اين تضادها نه تنها با محصولات خارق العاده وغيرقابل فهم يا ارتباطات ناكافي ، بلكه با نظام هاي نامتعادل نيز تحريك مي شوند. منشأ اغلب اين تضاد ها نابرابري درمنابع ، درآمد ، فهم فني و دسترسي به انواع دانش ها نهفته است . در حالي كه فناوري نوين به راه حل هاي خود براي مشكلات موجود توسعه مي دهد ، اغلب پديده هاي پيچيدۀ ديگر، مشكلات جديدي را مي آفرينند . براي نمونه ، در حالي كه در سايۀ بهره برداري از فناوري ها بخصوص دركشورهاي درحال توسعه چشم انداز مثبتي ظهور ميكند در همان زمان هشدارهايي جهاني نظير تغييرات اقليمي ، هدرروي توليدات مديريت نشده ، كمبود آب وخشكسالي وادامۀ رشد جمعيت ، آن پيشرفت هاي اوليه را به كام مردمان جهان تلخ مي نمايند . يكبارديگرتذكِرمي دهم كه: فناوري هوشمند داراي اين ظرفيت است كه درمديريت كردن اين مشكلات به ما كمك كند . بنابراين دراينكه فناوري هوشمند قادر به مديريت آينده ما باشد شكّ كمتري وجود دارد . مي توانيم انتظار داشته باشيم كه : در 15 سال آينده در برابر هرواحد هزينه ، قدرت پردازش كامپيوتر 100000درصد افزايش يابد (با توجه به قانون مور) ، در طول 25 سال آينده : يك كامپيوتر در قدرت پردازش ، با يك مغز بي تجربۀ انساني ودر50 سال آينده باقدرت تركيبي يك مغز كامل انسان برابري نمايد . سئوال اينكه اندام هاي توليد مثل در موجودات زنده ، چه وظيفه اي را بعهده بگيرند مطرح خواهد شد . سه آرزوي ما چه خواهد بود ؟ مطمئنا درموضوعاتي نظير مجموع فناوري هاي متعهّدانه جهاني در توليد كالاهاي عمومي در نقطۀ سرآغاز خوبي قرار گرفته ايم . تلاش هايي براي برنامه نويسي با دسترسي به منابع بازوآزاد با ميليون ها برنامه نويس در سراسر جهان كه مشغول خلق ابزارهايي براي خدمت به بشريت هستند، بدون هزينه يا با كمترين هزينه درحال انجامند . دانشگاه ام آي تي و مجموعه هاي مرتبط با اين دانشگاه درحال تهيۀ برنامه اي براي عملياتي كردن آموزش هاي فني وباكيفيّت ازطريق شبكه جهاني اينترنت با نام " موضوعات آزاد " مي باشند . و پيمايش اخير سازمان ملل در زمينۀ فن آوري هاي مربوط به بخش هاي عمومي در كرۀ جنوبي نشانه هاي كارآئي دولت الكترونيك را در سال 2010 آشكار ساخت . وانعكاس اين موضوعات دررشد روند هاي آزادسازي تجاري واشتغال وتصميم سازي ، وظهورخلاقيت هايي كه موجب جرقه هاي نوآوري حتي در لايه هاي منزوي وسنتي فرهنگ ها شده است .
توسعه اخير كه قويأ موجب تنومند شدن ارتباطات جهاني شده در برخي از وضعيت ها پشتيبان هاي قدرتمندي را با خود همراه مي نمايد ، كه شامل رشد تحقيقات مشاركت جويانه وتوسعۀ مدل هاي پيشين در بخش خصوصي شده است . اين برنامه ها وزمينه سازي هاي باز نوآوري موجب خلق گروه هاي مستقل به بزرگي ، شامل 200 نهاد كه در پروژه هاي اختصاصي بخش خصوصي درگير هستند شده است . برخي از اين پروژه ها ظرفيت وتوانائي فناوري هاي هوشمند را حتي در مسائل ومشكلات اجتماعي بخوبي در برابر راه حل هاي جعلي براي پيشبردن تغييرات ضروري به تصوير مي كشند . اما فناوري هوشمند به خودي خود نه معجره است ونه اينكه هميشه موجب تغيير سودمند مي شود . پويائي بازار ، قوانين كشورها ، تنظيمات اداري آنها وحتي فرهنگ مردم وتمايل آنان به تغيير همۀ اين ها چالش هاي عظيمي در موقعيت هاي مختلف در پذيرش يا عدم پذيرش تغييرات را سبب مي شوند . يك مثال خوب در اين زمينه آلودگي حاصل از تغييرات اقليمي ، سلامت محيط زندگي وناپايداري هاي اقتصادي است . مثلا اينكه خودروهاي الكتريكي با كارآئي كامل اقتصادي را براي كشوري در نظر بيگيريم كه توليد شود ، رضايت عمومي در خريد واستفاده ، رضايت بخش خصوصي در ساخت ايستگاه هاي سوخت گيري و رضايت دولت در ساماندهي اقدامات اقتصادي مرتبط مؤلفه هاي مؤثرديگر اين معادله خواهند بود . تمامي كشورها مانند كرۀ جنوبي قادر نخواهند بود كه تا سال 2030 متعهّد به انجام 30000 تغيير بشوند . اما يكي از اجزاء مهيج چنين تغييراتي آموزش است ، اعم از آموزش عمومي ، آموزش بخش خصوصي و رهبري كشورهاست . يكبار ديگر تأكيد مي شود اين مفاهيم نشان دهندۀ وظايف عالي ومؤثر فناوري هاي هوشمند است كه هم آموزنده وهم متقاعد كننده مي باشند . البته اين موضوع به اين معني نيست كه تمامي مشكلات اجتماعي كرۀ جنوبي از بين خواهند رفت . بلكه خيلي از آن مشكلات نيز باقي خواهند ماند . ولي پشتيباني وكمك فناوري هاي هوشمند براي پيشرفت ها يك ظرفيت مثبت وانكار ناپذير محسوب مي شود . موارد گفته شده موجب رشد جمعيت سالخورده تا سال 2050 خواهد شد : اميد به زندگي به 84 سال خواهد رسيد وبراي اولين بار در تاريخ ، جمعيت بالاي 60 سال بيشتر از جمعيت زير 15 سال خواهد شد . بروشني معلوم نيست چه تعداد از اين جمعيت با سلامت كافي در منازل خود زندگي خواهند كرد ويا در محل كار حاضر خواهند بود . گرچه بروشني معلوم است كه فناوري هوشمند به اندازه كافي ومؤثربراي اين پيشرفت ها سودمند خواهند بود . تلفن درماني ومداواي بيماري ها فوري ودر منزل امكانپذير خواهد شد ، به كمك ابزارهاي كاشتني وپوشاك ووسايل تصويري وخانه هاي هوشمند مجهز به حسگرها ، تشخيص وآزمايش هاي طبّي امكانپذير خواهد شد. خودكارسازي فعاليت هاي مربوط به منازل ، تركيب مناسب آگاهي هاي حفاظتي ،از يخچال قابل برنامه ريزي براي غذاها گرفته تاسفارش غذا از وان حمام ومعاف شدن از دارو ودرمان مثال هايي هستند كه حاصل يكي شدن ومشاركت موبايل هاي هوشمند با ارتقاء زيربناهاي فناوري اطلاعات مي توانند كيفيت زندگي را بهبود ببخشند . در زمينۀ فناوري هوشمند در كشور كره بطور وسيع بحث كردم يعني جايي كه ما هم اكنون در آنجا حضور داريم . زماني كره درزمينۀ رهبري پهن باند سازي پيشتاز بود كه در سراسرآسيا تعداد اندكي از مردم اين قاره از اينترنت استفاده مي كردند . به تنهايي چين در سطح 3گيگا سالانه 1000 درصد رشد مي كند. بنابراين ما بايد ازخودمان بپرسيم كه : رشد اينچنيني در كشوري مثل چين به چه معني مي تواند باشد ، كشوري كه درانتقال انواع تغييرات فناوري ارتباطات به درون فرهنگ خود سريع وصريح عمل مي كند . واين بروشني پيشرفت آيندۀ "پهن باندسازي " و "فناوري هاي هوشمند " به عنوان پشتيبان تغييرات مذكور را به نمايش مي گذارد . بنابر يك گفتۀ قديمي : فناوري جديد رفتار ما انسان ها راازنو، سيم كشي مي نمايد . بخصوص اين موضوع درمورد فناوري ارتباطات بدرستي صدق ميكند . والبتة درجامعۀ امريكا نيز، كشوري كه هر نوآوري اي كه فرآيند تكاملي خود را طي كرده باشد اوّل استفاده كنندگان را سازگارمي نمايد وسپس منجر به ظهور ابزاري در تقويت منظوراصلي تبديل مي شود . دوربين تلفن هاي همراه به عنوان يك پديده اي نوظهور به ابزاري ضروري تبديل شده اند كه از طريق ساختن يك بايگاني ثابتي از فعاليت هاي اين جهاني انسان ها، زندگي آن ها رابه هم پيوند زده است . وبطور روزافزوني سريعأ سوابق واقعي از مصيبت هاي طبيعي ووقايع تاريخي تهيه مي نمايند . فيس بوك ومجموعۀ امكانات الكترونيكي مشابه راهي است براي پيوستن دوستان قديمي درشبكه هاي اجتماعي . كه بطور متوسط موجب ابتكارات فردي وتوسعۀ اين ابتكارات در سطوح مختلف سرگرمي واطلاعات خواهد شد . براي مثال تويتر و برخي از فناوري هاي توسعه يافتۀ دنبال رو آن ، فقط بايك اتفاقي از طريق چت خصوصي واخبار واقعي ظهور پيدا كرده است . تويتر امروز به يك ابزاري مؤثر در تسكين مصائب طبيعي وبحران هاي سياسي درتاريخ تبديل شده است .
موارد مهّم يا بعبارت ديگر نگراني هاي مهّم در اين زمينه :
به منظور ارزيابي بي طرفانۀ بلوغ فناوري ها ، براي جنبه هاي تاريك ومنفي تكامل فناوري هم بايد حساب باز نماييم . مثلا ممكن است برخي براي منافع مادي و يا انتشارشايعات بي اساس فعاليت هاي مخرب خود را با سرقت اطلاعات فيس بوك ، تلفن همراه وساير فناوري هاي مشابه ،اين فناوري ها را قرباني جنايت خود بنمايند . همچنين در نظر بگيريد شبكۀ طبابت يا معالجۀ از راه دور را : اين امر حقيقتأ چگونه معتبر خواهد بود ؟ آيا سيستم اطلاعات پزشكي بمنظور اخاذي وسيله اي براي جنايت بكار گرفته نخواهد شد ؟ به بيان روشن ترهدف ازفناوري هاي هوشمند نه تنها بايد مشكل آفرين نباشند بلكه بايد فعالانه مسايل ومشكلات را قبل از بروز، پيش بيني وجلوگيري نمايند .
نگراني ديگردراين زمينه همان چيزي است كه تحت عنوان " تضاد منافع " فناوري هاي جديد توسط " پائول ديويد "مطرع شده است . براي مثال ساخت تجهيزات زيربنايي مرتبط باهوشمندي جهاني(نظيرپهن باند سازي) اقتصادي نخواهد بود مگر به اندازه كافي به حد اشباع برسد . در حالي كه هنوز بروشني آن حد اشباع در اقتصاد جهاني معلوم نيست ، بخصوص در برخي از كشورهاي حتّي متعهّد به فراهم سازي ملزومات هوشمند سازي دلايل قابل قبولي از جمله محدوديت منابع ومشكلات سياسي ممكن است بروز نمايد . البته اين نوع مشكلات در اكثر كشورها مگر در بعضي از اقتصادهاي پويا كه تأثيرتوسعۀ فناوري ارتباطات بررشد خود (حتي در سطحي پايين تر از حد مورد انتظار) را درك كرده باشند وجودخواهدداشت . همچنان كه تذكّر داده ايم رشد جهاني اينترنت و پوشش تلفن همراه وادامۀ اين رشد دليلي براي اين مدّعا است . بعلاوه مدلي جديد از اقتصادهاي صنعتي مبتني بر زيست بوم در حال بروز و نفوذ در دانش اقتصاد جهان است . كه قبلا بعنوان اقتصادهاي هدر دهندۀ اطلاعات مطرح بودند وهم اكنون در زمينۀ اقتصاد خرد شروع به توسعه نموده اند .كه اين فرآيند در انبوهي از سطوح اقتصاد خرد ، داد وستد هاي مربوط به اين اقتصادها از طريقي تحت عنوان " كيف پول تلفن همراه " انجام مي شوند . اين فرآيند حتي در كشورهايي نظير اكوادر و كنيا نيز درحال انجام است . كلام آخر اينكه : اندازۀ موفقيّـت شهرها ومناطق در موضوعي تحت عنوان " مناطق شهري مدرن " مانند لندن ، سنگاپور و استكهلم كه پهن باند سازي آن ها درحال اشباع مي باشد محك خواهد خورد . استفادۀ از فناوري بمنزلۀ حلّال همۀ مشكلات درحال عمومي شدن است ، مانند : استقرار سيستم هايي براي مديريت انبوهي ترافيك ، براي بهبود عبور ومرور پر ازدحام ، كنترل مصرف آب ، شبكه هاي الكتريكي و حتّي كشف جرايم درهنگام وقوع . مورد آخري كوششي است براي رشد آگاهي هاي مكاني با درج موقعيت ياب (جي پي اس) در تلفن هاي همراه كه مي توان بهره بردار وجابجايي هر موجودي را با آن رديابي نمود. ( در بعضي مواقع بدون اجازۀ صاحبان آن ها ) . امّا دقيقأ زمان ظهوراين پديده ها كي خواهد بود ؟ آيا درسال 2020 طبق چشم انداز آزمايشگاه هاي شركت " هيولد پاكارت" اين رؤيا پردازي ها به واقعيت خواهند پيوست ؟ اين پديده منجر به ظهور شبكه اي از حسگرهاي هوشمند در سراسر زمين خواهد شد كه قادر خواهند بود زنجيره اي از مسايل با اهميّت جهاني را رد يابي نمايند . مسايلي از قبيل : آلودگيهاي حاصل ازآفت كش ها و مواد مشابه بيماري زا ، شيوع بيماري ها ، اقليم طاقت فرسا ، زلزله ها ، تغييرات اقليمي ومسايلي از اين نوع - كه در اين رهگذر با استفاده از اطلاعات بدست آمده هم ميتوان سيستم ها را ساخت وهم پويايي آن ها را . به تصوّرما در چنين محيطي اطلاعات مكاني تلفن همراه هوشمند هر فرد حداقل امكاني است در شبكۀ جهاني كه قادربه ارايۀ وضعيّت وموقعيّت ما خواهد بود . برانگزاننده تراين خواهد بود كه : هوشمندي ماشيني به هوشمندي زيست فناورانه ارتقاء پيدا كند . اين موارد تعدادي از پروژه هاي عملياتي آزمايشگاه هاي رسانه اي دانشگاه ام آي تي مي باشد كه بايك اشارۀ شما اطلاعات انبوهي را از كامپيوتري به كامپيوتر ديگر انتقال خواهد داد. همچنين اين يك نمونه برترازتراشه هاي زيستي خواهد بود كه مي تواند بر روي يك مادۀ نرم وانعطاف پذيرحك گردد . قدم بعدي شمارش ژن ها و تركيب خون بعنوان موانع بين محاسبات ماشيني و پيوند انسان ماشين ظهور پيدا خواهد كرد .
موارد پيش گفته مارا به اين سئوال راهنمائي مي نمايد : با استفاده ازفناوري هوشمند تغييرات ما چگونه خواهند بود ؟ يا چگونه بايد باشند ؟ با پيوند خوردن حدود يك سوّم جمعيت جهان (البتة نه دقيقأ يك سوم) درشبكه هاي اجتماعي ، به اشتراك گذاري پديده هاي اجتماعي از طريق اين شبكه ها بيشتر مرسوم مي شود . منظور اينست كه :با اين ابعاد ارتباطات هر چيز وهركس درهرلحظه قابل دسترسي است كه همه را در بر مي گيرد . بعلاوه پديده ديگري كه در زمينۀ تفكر مطرح است: كاهش كاربرد حافظۀ انساني است . انسان چند تا شمارۀ تلفن را مي تواند در سينۀ خود داشته باشد ؟ و اين سئوال را از خودتان بپرسيد : آيا تصميم سازي ها از حالت عملياتي به خودكار تغيير شكل پيدا خواهند كرد ، مخصوصأ تصميم هاي تجاري مانند هزينۀ فرصت پول ! يا اينكه ما چگونه خوي خواهيم گرفت مبني براينكه : تحت تأثيروترغيب توصيه هاي بياني مردم دنيا ازطريق اينترنت قراربگيريم وهمچنين برآنان تأثيربگذاريم وبر اين اموراعتماد كنيم درصورتيكه هيچكدام همديگررا نمي شناسيم ؟ وتبليغات چي ها نه تنها از پوشش سالاد درون يخچال شما بلكه درنهايت شب گذشته را درمنزل چه كسي خفته ايد نيز آگاهي خواهند داشت. به همان ميزان كه مهارت هاي تشخيص توسعه پيدا مي كند ، پژوهشگران نيز بيش ازتوان مورد نظرخود وبيش از حد تصور رهبران شبكه هاي اجتماعي رشد خواهند نمود ، مثلا با استفاده از اطلاعات تلفن هاي همراه هوشمند : امراض روحي ، رديابي امراض واگير وجابجائي ساير پديده ها قابل تشخيص خواهند بود . وحتي شرايطي كه منجربه مرض چاقي وبيماري هاي واگير مي شوند ازطريق اين تلفن هاي هوشمند مي توانند پيش بيني شوند . از طرف ديگر نرم افزارها وسخت افزارهاي كاربردي تشخيص طبّي بزودي قادر خواهند بود با استفاده از همين تلفن هاي هوشمند وامواج مافوق صوت وضعيت نوزاد دررحم مادر را از شكستگي استخوان گرفته تاآزمايش خون اورا در چند دقيقه بصورتي دقيق انجام داده وبه صورت اتوماتيك ودقيق وفوري براي دكتر شما ارسال نمايند . در نهايت پديده هايي نظير نظارت بر سلامت عمومي ، برنامه ريزي توسعۀ حمل ونقل شهري ، راهبردهاي تجارت نوين ما را به استفاده از فناوري هوشمند ترغيب مي نمايند وحركت درراستاي اين امورنشان از دلالت ضمني تمايل جوامع به اجراي تعهداتشان خواهد بود . بار ديگر تأكيد مي نمايم ، مواردي كه ذكر شد جزء انتخاب هاي زيربنائي آيندۀ فناوري هوشمند محسوب مي شوند ، وبدون درك معقول ومستدلّ راههاي وصول به آن ها وهمۀ جوانب ولوازم امر ميسّر نخواهند بود . همانطور كه درآغاز سخن به آن اشاره كردم ، من در اينجا درمقام پيش بيني سخن نمي گويم ، بلكه فقط مسائل وسئوال هاي مرتبط را برجسته كردم . همچنين به ظرفيت هاي شگفت آور فناوري هوشمند كه توسط ما انسان ها براي بهبود سطح زندگي ارايه مي شوند اشاره مي نمايم ، در حوزه هايي مانند آموزش ، محيط زيست ، اقتصاد وحتّي طول عمر ما انسان ها . كه بهبودي مورد نظر در زمينه هاي هنر وسرگرمي ورسانه ها نيز در حال پيشرفت است ، كه در بيشتر حوزه ها نيازبه رعايت تعهّدات سياسي ، فرهنگي وحتي فناوري ها رادربر خواهد داشت. كه اغلب براي پديدآورندگان اين فناوري ها سود فوري حاصل نخواهد شد ، ولي مطمئنأ دنيا را براي بهره برداري بهتر همۀ ما بهبود خواهند بخشيد .
بنابراين اقدامات ديگر ما شامل چه چيزهايي بايد باشند؟ يك نمونه ازآنها : اينكه متوجه باشم فناوري هوشمند مقصد نهايي وجايگاه توقف نيست ، بلكه نقطه خيز را مشخص مي نمايد ، از آن به بعد موجب تغييرات زيادي در رفتارهاي پايدار خواهد شد . اگر بخواهيم در زمينۀ اين تغييرات بيشتر بدانيم ، بايد در حوزه هايي كه هوشمند سازي را شروع كرده ايم بسيار دقّت نماييم . براي مثال در حوزۀ پزشكي وافزايش طول عمرانسان ، نياز به درك فشارهايي نظيرمسايل جمعيتي ، مسايل فناوري هاي نوين ، مسايل اقتصادي و بهداشت وسلامت روانشناسي داريم . كه اين ها فقط تعدادي از زمينه هاي مرتبط است كه بايد بدرستي آنها رادرك نماييم . وهمچنين بايد تأثيرپذيري وتأثيرگذاري عوامل مرتبط روي يكديگر بخوبي آزمايش شوند . سرانجام راه حل هاي شما براي حل مشكلات نبايد مشكلات ديگري را بوجود بياورند . تغييرات هميشه ساري وجاري اند ( به عبارت ديگر تغييرات ثابت اند ) ، بنابراين حستجوي راه حل ها نيز مي طلبد كه در شيوه هاي تفكّر واعمال خلاقيت هاوهمچنين درتركيب وتلفيق آن ها انعطاف پذيري داشته باشيم . براين اساس پيشنهاد من جستجوي مداوم است !