خود سانسوري و دموكراسي ديجيتالي
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[18 Aug 2010]
[ ادريس ابراهيم نژاد ــ نقده ]
خودسانسوري نه تنها زندگي فرد را دچار اختلال ميكند بلكه نسلهاي مرتبط با افراد را هم تحت تأثير قرار ميدهد. خودسانسوري دروغي در حد شكست نفس و همچنين شكست نفس هم نوعي دروغ وارونه به حساب آمده، يعني بعضي دروغ ميگويند تا تأييد شوند ولي اين بار دروغ ميگويند تا تخريب شوند.
تأثير الگوي اجتماعي سانسور، باعث شكلگيري نسل سانسورپذيري ميشود كه حتّي اگر فضا هم باز باشد، مبادرت به خودسانسوري ميكنند، اظهار حقايق را قرباني مصالح مينمايند و ارزش حقيقي مصالح را تشخيص نميدهند و بدينصورت با اعمال فشار و ترس از مجازات در درازمدّت، خودسانسوري به يك فرهنگ تبديل ميشود.
سانسور و خودسانسوري و ترجيح مصلحتهاي اجتماعي، مقدّم بر طرح واقعيّت در جامعه شدهاست و بدينسان هيچگونه تحليل درست و صحيحي از شرايط اجتماعي نداشته و هميشه در خصوص آسيبهاي اجتماعي دچار غافلگيري ميشويم.
ايجاد فضايي دموكراتيك، دانشمحور و منطقي، به جاي انجماد فكري، راه را براي مسئوليّتپذيري اقشار مختلف جامعه باز ميكند و بر همين اساس بايد به اين باور برسيم كه اظهارنظر و ابراز رأي، حقّي است مسلّم و انكارناپذير كه اگر امروز در جهت احياي اين حقّ تلاش كنيم، فردا خيلي دير و سرانجام بدهكار نسلهاي آينده خواهيمبود.
سانسور و سلب اختيار يكي از آفتهاي اجتماعي در جوامع ميياشد، كه اين امر موجب شده تا در فرآيند تصميمگيريها، عامّه مردم در امور كلان اجتماعي واكنش انفعالي از خود نشان دهند و در نهايت فرآيند دموكراسي را از ارزش و اعتبار ساقط كنند. البتّه صاحبان قدرت و گردانندگان اصلي رسانهها نيز با رفع اين مشكل چندان هم موافق نيستند چرا كه در واقع آراي مردم را بالقوّه مانعي بر سر راه خود ميدانند، لذا دموكراتيزه كردن جامعه اطلاعاتي، نيازمند مشاركت فعّال و همهگير عامّه مردم است. بر اين مبنا و با توجه به ويژگيهاي خاصّ فضاي ديجيتال در رسانهها و بخصوص گستردگي و فرامرزي آن، توان دموكراتيزهشدن جامعه در چنين فضايي نسبت به فضاي سنّتي رسانهها بيشتر است. با توجه به ويژگيهاي خاص رسانههاي ديجيتال، ميزان سلباختيار در اين فضا به شكل متفاوت از قبل ميتواند مطرح شود. ما در فضاي اطلاعاتي ديجيتال براي تمرين و برقراري دموكراسي كه اصطلاحاً "دموكراسي ديجيتال" خواندهميشود، فرصتها و تهديدهاي پيچيده و فراواني داريم. جذابيت، قابل دسترس بودن در همه جا و هر زمان و تنوع بسيار زياد آن نيز شايد به همان ميزان كه فرصت تلقّي ميشود، به عنوان يك تهديد هم به حساب آيد. در فضاي ديجيتال هر شهروند با داشتن وبلاگ يا ورود به چتروم و يا با استفاده از سايتهاي خبررساني گوناگون، ديگر ميتواند به عنوان يك خبرنگار عمل كرده و اينگونه تحريفات را به چالش بكشد. لذا دنياي ديجيتال ابزار مناسبتر و بهتري جهت ايجاد و تقويت فرايندهاي دموكراسي اطلاعاتي ميباشد.
به گفته برخي از انديشمندان ميزان كارايي يك دموكراسي، به آزادي، تعهد و مسئوليّتپذيري رسانههايش بستگي دارد. با فرض اينكه وبلاگها و چترومها نيز نقش رسانه داشته باشند و در واقع هر شهروند يك خبرنگار باشد، در فضاي ديجيتال و سايبر آزادي بيشتر است امّا مسئوليتپذيري نسبت به فضاي سنتي كمتر ميباشد، مخصوصاً در جوامع استبدادزده اين معضل بيشتر به چشم ميخورد. در چنين جوامعي فضاي ديجيتال ميتواند بيشتر در راستاي تخليه ذهني افراد عمل كرده، كه در اين ميان بسياري از گفتهها يا بنيان و اساس منطقي ندارد و يا صرفاً در حدّ يك رأي يا انتقاد كلامي باقي خواهدماند كه ارزش كاربردي ندارد، لذا با بيان آن به دفعات كم يا زياد اين احساسات پرشور و برخي اوقات مخرّب تخليه شده و جاي آن را منطق و ثبات فكري ميگيرد، البته گفتمان به همين شكل هم بويژه در فضاي ديجيتال در درازمدّت ميتواند نقش مؤثّري را در تمرين دموكراسي داشتهباشد و ميتوان از آن به عنوان فضايي جهت تمرين دموكراسي و تحمل دگرانديشي بهره جست.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: