ارتباطات > ارتباطات - پرویز اسماعیلی:
قرار بود که دسترسی همگانی به اطلاعات، اکسیژن دمکراسی باشد اما این رؤیا هنوز به حقیقت تبدیل نشده است؛ اگرچه افزایش مشارکت شهروندان در عصر دیجیتال میتواند کمکی به تحکیم دمکراسی باشد.
اینکه مخاطبان رسانهها بینالمللی شدهاند و چند صدایی وجود دارد، به تنهایی نشانه فضای دمکراتیک رسانهای نیست. از نگاه غرب، اینترنت حتی نیروی گریزناپذیر در توسعه دمکراسی و آزادی اطلاعات است. در عین حال سواد و توان رسانهای شهروندان به میزان بسیار زیادی به زمینههای تکنولوژیک و اراده حاکمان آنان بستگی دارد.
همچنین ابزارهای ارتباطی عادلانه توزیع نشدهاند. اینترنت در مناطق مختلف جهان با محدودیت شدید دسترسی روبهروست. در سال 2008 حداکثر یک درصد جمعیت آفریقا، به شبکه دسترسی داشتهاند. همچنین در برخی نقاط جهان با محدودیت دسترسی به سایتهای خبری، فیلترگذاری محتوا و نیز مانیتور فعالیت کاربران شبکه از سوی دولتها مواجهایم.
آری؛ دسترسی به اطلاعات یک حق اولیه و همگانی است، اما جامعه اطلاعاتی هرگز وجود نخواهد داشت، مگر اینکه تمام انسانها برای دسترسی به شبکههای ارتباطی از فرصت برابر برخوردار باشند.
آزادی اطلاعات یا انحصار اطلاعاتی
بسیار ارزشمند است که در عصر دیجیتال تولید پیام در انحصار گروه خاصی نیست، اما انحصار ابزاریهای ارتباطاتی کماکان در اختیار عدهای خاص است و عملا این صاحبان شرکتهای بزرگ ارتباطیاند که برای نفوذ بر جوامع تواناتر میشوند.
زبان اصلی حدود 70 درصد سایتهای اینترنتی، انگلیسی است، بیشتر موتورهای جستوجو به زبان انگلیسی اتکا دارند و اکثرهاستها (میزبانهای شبکه) نیز در آمریکا مستقر هستند. مکلوهان میگوید: زبان خود یک رسانه است. صرفنظر از انگیزههای سیاسی، به همین دلیل نیز ایالات متحده آمریکا در برابر هرگونه تغییر نقش و سهم مدیریتی خود در انحصار فرهنگی و تکنولوژیک اینترنت مقاومت میکند؟
عمودی بودن ماهیت ارتباطات، همچنان محور اختلافات باقی مانده است و افزایش کمی و کیفی ابزارهای اطلاع رسانی مشکل را رفع نکرده است. جریان اطلاعات میان شمال و جنوب متوازن نیست. کشورهای توسعه نیافته، دادههای خبری خام را مثل مواد معدنی به شمال میفرستند و سپس مصرفکننده پکیجهای اطلاعاتی تولید شده توسط آنها هستند.
اطلاعات، مهمترین مولفه قدرت در عصر دیجیتال و «انحصار ارتباطات» ابزار اصلی استعمار نو است. به همین دلیل طی سالیان اخیر یکجانبه گرایی تحکیم شده است.
سؤال اینجاست که با انحصار شبکههای عظیم انتقال پیام نظیر یاهو، گوگل، فیس بوک، تویتر و... در آمریکا، انبوه اطلاعات جاری در این شبکهها چگونه کنترل و در جهت منافع چه کسی استفاده میشود؟ درخواست رسمی دولت آمریکا از شبکه تویتر برای تعویق بازسازی فنی به بعد از انتخابات بهار 2009 ایران، مثالی در این راستا است.
همچنین بررسی حوادث 11سپتامبر و محدودیتهای ارتباطی پس از آن در سراسر جهان هم نشان میدهد که هنوز این قدرت و امنیت است که معیارهای ارتباطی جدید را تعیین میکند.
بازار پیام نابرابر است
بازار پیام آشفته و نابرابر است. ما اکنون نه با یک بازار آزاد، بلکه با یک بازار هدایت شده خبری مواجهیم. بر همین اساس پیشرفتهای جهان سوم به خوبی منعکس نمیشود، اسلام مساوی تروریسم و فعالیتهای صلح آمیز هستهای ایران بهعنوان تهدیدی برای امنیت جهانی بزرگنمایی میشود.
نتیجه، بازار نامتعادل، حذف رقابت و افت کیفیت است. اکنون رسانههای بزرگ جهان بهتدریج در برابر سونامی اطلاعات و نیز اهمیت رقابت در انعکاس خبر و جذب مخاطب، خدمات رایگان میدهند. بدین ترتیب بازار رقابت از بین رفته و مجددا منافع دولتها بر رسانهها مسلط میشود و رسانهها نیز با چالشهای عمده انسانی، تکنیکی و ساختاری روبهرو میشوند.
از سوی دیگر اعلام ورشکستگی رسانههای بزرگ ادامه دارد که ریدرز دایجست ( Readers Digest) آخرین آنها است. اکنون رسانههای بزرگ به سختی در جستوجوی راهی جهت توقف انتشار رایگان و تثبیت فروش خبر هستند. خبرِ مفت، رسانه را به بنگاه سیاسی تبدیل میکند و این برای آزادی خطرناک است. رسانه فقط باید متعلق به مخاطب باشد.
چالشهای حقوقی ادامه دارد
اینترنت هنوز ضعفهای عمده حقوقی دارد. ما از مجموعه قوانین جامع، بازدارنده و الزامآور درخصوص مبادلات اطلاعاتی محروم هستیم. طبعا اخلاق و آزادی قربانی این وضعیت است چرا که آنارشیسم در ارتباطات نمیتواند محافظ آزادی اطلاعات باشد.
اینترنت بهعنوان زیر ساخت اولیۀ عصر دیجیتال، هنوز با ضعفهای بزرگ ساختاری مواجه است. مهمترین پروتکلهای حفاظتی اینترنت (نظیر Arpanet) بیش از 2 دهه یعنی از 1986 کارآمدتر نشدهاند. اینترنت هنوز هم به سادگی تسلیم هکرها میشود. همچنین اساس بسیاری از پروتکلهای موجود اینترنتی صرفا بر صداقت مخاطب نهفته است.
احتمال تعدی به حریم عمومی و خصوصی در شبکههای اجتماعی بسیار بالاست. امکان ساختن پروفایلها و ایجاد هویتهای جعلی برای تاثیرگذاری بر مخاطب و یا ضربه زدن به دیگران وجود دارد. اکنون شکایتهای متعدد از شبکههای مجازی ساختارهای حقوقی دولتها را به چالش کشانده است.
تکنولوژی در اختیار دولتها است و آنها بهتدریج برای زیرنظر گرفتن ارتباطات شهروندان، تعقیب آنان و نقض حقوقشان توانمندتر شدهاند. بنابراین آیا میتوان پذیرفت که فناوری دیجیتال مفهوم حریم خصوصی (Privacy) را به رسمیت میشناسد؟
وفور شبنامههای دیجیتال و افشاگریهای شخصی و خانوادگی با اهداف سودجویانه سرطان دنیای ارتباطی است و ضعف مکانیزمهای حقوقی مشوق این بزهکاری دیجیتال است.
برای حفظ مالکیت معنوی طی 3 دهه گذشته تلاشهای بسیاری شد تا مفهوم کپی رایت وارد قوانین کشورها شود، در حالی که به تعبیر ریچارد استالان (Richard Stalan-MIT-1985) به دوران کپی لفت بازگشته ایم! صاحبان آثار و دانشمندان از اینکه نتیجه تحقیقات و یا سخنانشان قبلا از اتمام یک کنفرانس علمی، توسط رقبا مصادره و ثبت شود، نگرانند. بهویژه اینکه موتورهای جستوجوگر بلافاصله این مالکیتهای جعلی معنوی را ثبت و در حافظه پایدار میکنند و مکانیزم کارآمدی نیز برای سنجش اصالت اثر و یا اصلاح خطا وجود ندارد.
دین و اخلاق در عصر دیجیتال
عصر دیجیتال فرصتهایی برای توسعه اخلاق ایجاد میکند اما اندیشۀ اخلاقی بر این دیجیتال حاکم نیست. اساس هر اندیشه اخلاقی، آزادی و در عین حال رعایت حقوق دیگران است. عصر دیجیتال فرصتهای نامحدودی برای آزادی مهیاکرده و لکن رعایت حقوق دیگران را به جای الزام به انتخاب کاربران گذاشته است. بر خلاف رسانههای سنتی، روزنامه نگاری دیجیتال نظامنامه و آموزش اخلاق حرفهای ندارد.
دین، مهمترین عنصر تمدنساز است. با وجود فرصت بزرگ گفتوگوی تمدنها در عصر ارتباطات، با تاکید رئیسجمهوری وقت آمریکا بر «جنگ صلیبی» چالشهای مذهبی ادامه یافت. جامعه مجازی تعلق مذهبی و بومی را کاهش میدهد. در عین حال رواج دینهای جعلی و خرافهها نیز امکانپذیرتر شده است.
تحولات اجتماعی و فرهنگی
ما نگرانیم که به جای جامعه اطلاعاتی، از عصر دیجیتال، جامعه مجازی تحویل بگیریم.نگرانیم که جامعه مجازی، انسجام اجتماعی (Social Cohesion) را هدف بگیرد. از لحاظ نظری رسانههای دیجیتال کاهش فاصله بین گروهها و ملتها را نتیجه میدهند، اما در عمل شاهد یک شکاف اطلاعاتی (Information Gap) بین جوامع هستیم.
جامعه اطلاعاتی در ذات خود دوگانه (Duality) است. افزایش انسجام اجتماعی در اجتماعات مجازی (Virtual Community)، به معنی افزایش انسجام اجتماعی در اجتماعات واقعی (Real Community) نیست. قویتر شدن رابطه انسان با ماشین از رابطه انسان با انسان نیز تهدیدی برای انسجام اجتماعی است.
عصر دیجیتال ما را به بازاندیشی در مورد نهادهای اجتماعی وادار میکند. نهادهای آموزشی به سرعت به رسانههای دیجیتال متکی میشوند. ما نیازمند نهادهایی بسیار منعطف و هوشمند هستیم که قادر به مقابله با موج عظیم تغییرات غیرقابل پیشبینی باشند.
تبدیل حافظه انسانی به حافظه دیجیتال هم چالش بزرگی است. آموزگارهای دیجیتال کودکان را فقط به دو پاسخ بلی یا خیر محدود میکنند و راه حل سومی برای پرورش خلاقیت کودکان وجود ندارد. به همین ترتیب رسانههای دیجیتال حس ما را از واقعیت زمان و مکان مختل میکنند.
فرهنگ از اطلاعات مشترک میان دو نفر آغاز میشود و رسانه نیز فرهنگ ساز است. اکنون همگونسازی فرهنگی و جهانیسازی فرهنگها درستیزند. سرعت انتقال فرهنگهای مهاجم، دفاع از فرهنگهای بومی را محدود میکند. ما نگران از بین رفتن خرده فرهنگهای بومی هستیم و در عین حال، فرصت برای جهانی کردن آنها مهیاست. ایجاد وابستگی و نیازهای کاذب فرهنگی نیز ما را تهدید میکند.
اینترنت بهطور همزمان ابزار تعامل و یا تهاجم فرهنگی، سیاسی و... را فراهم آورده است. روشنبودن هویت طرفین گفتوگو، لازمه تعامل موفق است، در حالی که در شبکههای اینترنتی اینگونه نیست.
چالشهای رسانهای
براساس نظرسنجی اخیر گالوپ و بیبی سی در 68 کشور جهان، اعتماد به روزنامهها در حال کاهش است و همچنین روزنامه نگاری به پایینترین جایگاه در حرفههای قابل اعتماد مردم تنزل یافته است. وقتی مخاطب منبع اطلاعات را نمیشناسد، چگونه میتواند به آن اعتماد کند؟!
رسانههای دیجیتال ساخت شایعه و سرعت و گستره انتشار آن را متحول کردهاند. در این صورت مسئولیت اجتماعی رسانهها بیشتر از بیان واقعیات، پالایش اطلاعات از شایعات و دعوت مردم به داوری صحیح است.
در عصر دیجیتال از یک سو تیغ سانسور کند شد و از سوی دیگر سانسور شیوههای جدید و مؤثرتری یافت. فرصت بزرگ ریشهکن کردن سانسور و شایعه، به خاطر شیوههای جدید سانسور از بین رفت. تحریف اطلاعات و توزیع انبوه اطلاعات انحرافی (مانند جنگ کوزوو) از جمله این شیوهها است.
انعکاس جهانی رویدادهایی چون حوادث بمبئی، سقوط هواپیما در رودخانه هودسون نیویورک و حوادثی نظیر 11سپتامبر نشان میدهد که در جریان چنین رویدادهایی نقش رسانههای اصلی بهتدریج به شهروندانی منتقل میشود که در همسایگی رویداد قرار دارند. همچنین شاید بتوان گفت رسانههای جمعی (Mass Media) بهتدریج به انواعی متکثرتر و دمکراتیکتر تجزیه خواهند شد.
روزنامه نگاری عصر دیجیتال متکی بر منبع بازها (Open Source) است. روزنامه نگاری مشارکتی اگر چه اطلاعات اتاق خبر رسانهها را شفافتر میکند، اما مخاطراتی هم دارد. وقتی اولویت دهی به اخبار براساس رای کاربران باشد، چه بسا حوادث مهمی چون مرگ دهها هزار انسان در نقاط مختلف جهان در ردیفهای پایینتری از اخبار سرگرمی و مد قرار گیرد.
آینده
چالش میان تهدیدها و فرصتها، مهمترین ویژگی عصر دیجیتال است. با پیوند خوردن فناوری دیجیتال به فناوریهای نوینی چون نانو بهنظر میرسد عصری پیچیدهتر از عصر دیجیتال در انتظار بشریت است که مشخصه اصلی آن قدرت تغییر توسط مخاطب خواهد بود. من این عصر را عصر نانو دیجیتال مینامم؛ عصری که در آن مخاطب علاوه بر دانستن، توانایی ایجاد تغییر در فرایندها را نیز خواهد یافت؛ عصری که ما را با شبکهای بسیار بزرگتر، در دسترستر و هوشمندتر از اینترنت روبهرو خواهد ساخت.