اينترنت در اختيار هيچ كس نيست
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[26 Feb 2011]
[ پروفسور يحيي كماليپور]
پروفسور يحيي كماليپور رئيس دپارتمان ارتباطات دانشگاه پوردو و سردبير نشريه گلوبال ميدياست. وي اگرچه معتقد است فضاي اينترنت ذاتاً دموكراتيك است، ولي به اين نكته نيز اشاره ميكند كه در حال حاضر اكثر مردم جهان، يا لااقل اكثر مردم جهان سوم، به اينترنت دسترسي ندارند و هم از اين رو دموكراسي الكترونيك در عموم كشورهاي جهان، رويايي است كه تحقق آن را بايد در آينده انتظار كشيد.
- - -
- تعريف شما از دموكراسي الكترونيك چيست؟ اساساً آيا چنين پديدهاي در جهان شكل گرفته است؟
دموكراسي در واقع به معناي «دوري جستن از خودكامگي و برقراري عدالت و آزادي اجتماعي، سياسي، اقتصادي، رسانهاي و ديني است». يكي از دستاوردهاي انقلاب اطلاعاتي و فراگير شدن ابزارهاي الكترونيك- كه ارتباط آزاد از طريق شبكه جهاني اينترنت را براي بشر فراهم ساخته - فروپاشي نظم كهنه ارتباطي حاكم بر جهان و خاتمه دادن به سير يكطرفه جريان اطلاعات از سوي غرب به شرق است. علاوه بر آن، اينترنت- برخلاف رسانههاي سنتي- در اختيار و كنترل يك صاحب مشخص يا شركت خاص نيست. در نتيجه امروز هر فرد، در هر نقطه از دنيا، با برخورداري از دانش و تكنولوژي ميتواند قسمتي از اينترنت را مالك شود و از راههاي گوناگوني كه براي همگان فراهم است (مثل وبلاگ، «فيسبوك»، «ماياسپيس»، «توئيتر» و «يوتيوب») عملاً وارد يك ارتباط تعاملي و دوسويه شود و آنچه را كه مايل است با ديگران در ميان بگذارد، از طريق نوشتار، گفتار يا تصوير نشر دهد. اين امكان بيسابقه را ميتوان دموكراسي الكترونيك ناميد.
- منتقدان اين مفهوم معتقدند در شرايطي كه بسياري از مردم جهان هنوز به تلفن دسترسي ندارند، سخن گفتن از پيدايش دموكراسي اينترنتي، خيالانديشي است. نظر شما در اين باره چيست؟
از ديدگاه من خيالانديشي ميتواند بار مثبتي نيز داشته باشد به خصوص اگر اين خيالانديشي شامل آرزوهايي مثل دنيايي بهتر براي بشر، و رسيدن به جهاني متعادلتر، كمتنشتر، آگاهتر و آزادتر باشد. بايد اميدوار بود و خيالهاي خوب را پرورش داد. البته هنوز اكثر مردم جهان، به خصوص در كشورهاي در حال توسعه يا جهانسومي، از وسايل الكترونيك و دسترسي به شبكه جهاني اينترنت بهرهمند نيستند ولي در افق آينده ميتوان به روشني ديد و اميدوار بود كه آنان نيز در آيندهاي نهچندان دور از اين انقلاب ارتباطاتي بهرهمند خواهند شد.
- آيا دموكراسي الكترونيك شكل خاصي از دموكراسي مستقيم است يا اينكه خود نوع تازهاي از دموكراسي است؟
بر اساس آنچه در ابتدا گفتم، دموكراسي در هر زمينهاي تابع مولفههايي است كه جهاني هستند. من در علوم سياسي و اجتماعي متخصص نيستم، ولي از ديدگاه ارتباطاتي به جريان آزاد خبر و اطلاعات ارج ميگذارم و بر اين باورم كه هيچ كشوري نميتواند از آزادي سخن بگويد مگر آنكه رسانههايش آزاد باشند. من منظور شما را از دموكراسي مستقيم و غيرمستقيم درك نميكنم. دموكراسي، دموكراسي است. عدالت، عدالت است. انصاف، انصاف است، و... آنچه مهم است اين است كه منافع جمعي يا ملي نبايد فداي منافع گروهي، حزبي و شخصي شود. من در هر شرايطي اولويت را به منافع جمعي ميدهم. متاسفانه اين نكته در معادلات ارتباطاتي، سياسي، اقتصادي و فرهنگي گم شده و نياز به بازنگري و توجه خاص دارد. به بيان ديگر نبايد منافع مشترك را كه جزيي از منافع شخصي همگان است، از ياد برد.
- آيا راي دادن اينترنتي عموماً به افزايش شمار رايدهندگان منجر ميشود؟
آري و نه! در بين جواناني كه دسترسي به اينترنت دارند و دوست دارند در امور سياسي و اجتماعي نقشآفرين باشند، برخورداري از امكان راي دادن اينترنتي ميتواند به افزايش حضور آنان در رايگيري منجر شود. كمااينكه در انتخابات رياستجمهوري امريكا كه به پيروزي آقاي اوباما منجر شد، شمار آراي جواناني كه از طريق اينترنت راي داده بودند، افزايش چشمگيري داشت. ولي اينترنت را نميتوان در رابطه با ميزان مشاركت افراد مسنتر جامعه به عنوان يك عامل تاثيرگذار مورد محاسبه قرار داد.
- اينترنت در كدام نقاط يا كشورهاي جهان تاثير بيشتري روي سياست داشته است؟
البته در كشورهايي كه اينترنت به صورت يك رسانه جمعي عمل ميكند و در دسترس عموم است، تاثيرگذار بوده است. مشاركت و تاثيرگذاري اينترنت بستگي به فراهم بودن آن، ميزان فراگيري آن و دانش رسانهاي كاربران وسايل الكترونيك دارد.
- برخي معتقدند دموكراتيزه كردن رسانه اينترنت مهمتر از اينترنتي كردن دموكراسي است. نظر شما در اين باره چيست و اساساً دموكراتيزه كردن اينترنت يعني چه؟ آيا الان فضاي اينترنت دموكراتيك نيست؟
به نظر من فضاي اينترنت دموكراتيزه و آزاد است ولي دخالت دولتها و نهادهاي ذينفع در كنترل اين شبكه جهاني، مانعي در راه استفاده بهينه از اين كانال ارتباطاتي است. منظور من اين نيست كه توليد و نشر محتوا بايد از يك آزادي كامل (بدون لحاظ كردن مساله مسووليت اجتماعي) برخوردار باشد و مثلاً دروغپردازي و شايعهپردازي بلامانع باشد. به قول ارسطو ميانگين طلايي، بهترين گزينه است.
- آيا بمباران اطلاعاتي شهروندان از سوي سايتهاي اينترنتي، به سود تحقق دموكراسي است؟
آيا منظور از بمباران اطلاعاتي آگاه ساختن است يا گمراه كردن يا پروپاگاندا؟ اگر هدف، مثبت و در راستاي منافع جمعي و ملي باشد، چندان مشكلآفرين نخواهد بود. ولي در هر حال توازن در كميت و كيفيت، بهترين روش است چه از طريق اينترنت و چه از طريق رسانههاي سنتي. بدون شك هيچ نوع بمباراني، چه اينترنتي و رسانهاي يا تبليغاتي موجب تحقق دموكراسي نخواهد شد. دموكراسي يك فرآيند فرهنگي، رفتاري و فكري است كه با تزريق و بمباران تحقق نخواهد يافت.
- آيا فراواني اطلاعات در فضاي اينترنت، مانعي بر سر راه تصميمگيري سياسي شهروندان نيست؟
اگر فرضاً شما به يك ميهماني دعوت شده باشيد كه انواع و اقسام غذاها فراهم باشد مسلماً دست به انتخاب خواهيد زد. انتخاب شما نيز بر اساس تجارب قبلي و ذائقه شخصي شما خواهد بود. اين يعني برخورداري از حق انتخاب. حال اگر به ميهماني ديگري دعوت شويد كه حق انتخاب شما به يك يا دو نوع غذا محدود شود و هيچ يك نيز باب طبع شما نباشد چه ميكنيد؟ آيا گرسنگي را ترجيح ميدهيد يا آنكه از بين آن دو يكي را انتخاب كرده و خود را سير خواهيد كرد؟ واقعيت اين است كه انسانها نيازها و ذائقههاي گوناگون دارند و نبايد انتظار داشته باشيم كه همگان نيز آنچه من و شما ميپسنديم دوست داشته باشند بلكه بايد به خواست و ذائقه آنها احترام گذاشت. با مطرح كردن اين مثال، من فكر نميكنم كه حجم اطلاعات تاثير معكوسي در تصميمگيري داشته باشد. به قول خودمان، «دانستن، توانستن است» و «توانا بود هر كه دانا بود».
- مهمترين وجوه مثبت و منفي تاثير اينترنت بر سياست چيست؟
من شك ندارم كه شبكه جهاني اينترنت، اگر به صورت فعلي تداوم پيدا كند، تاثيرات مثبتي در اشاعه دموكراسي در اقصي نقاط دنيا خواهد داشت. افشاي اسناد محرمانه و مكاتبات ديپلماتيك امريكا كه گروه افشاگر ويكيليكس اخيراً بخشهايي را منتشر كرده، نمونه بارزي از فضاي آزاد اينترنت است. البته استفاده از اين فضاي آزاد به وسيله افراد و گروههاي تروريستي و دزدان سايبر ميتواند مشكلآفرين باشد. بدون شك هيچ شرايطي و هيچ تكنولوژياي نميتواند هميشه ايدهآل و مطلوب باشد. ولي در نهايت آزادي و دانايي به از استبداد و ناداني است
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: