در عصر جهانی شدن اطلاعات و توسعه تكنولوژی اطلاع رسانی، پدیدهای بنام جلوگیری از گسترش تنوع دادههای اطلاعاتی امری محال و در عین حال مذموم است. رسانهها در این بخش به كمك تكنولوژی ارتباطات توسعه یافتهاند؛ از تلفنهای همراه و دوربینهای فیلمبرداری كوچك و اینترنت و سایتهای متعدد گرفته تا رسانههای عمومیتر و فراگیرتر اعم از نوشتاری، شنیداری و دیداری. این رسانهها بهاندازهای گسترده شدهاند كه دیگر كمتر زاویهای در تاریكی و ابهام باقی میماند. البته این پدیده محاسن و معایبی داشته است، اما هر پدیده ممكن است معایب و محاسنی داشته باشد. قطعاً این خاصیت تكنولوژی است، از هر نوع آن كه باشد. وقتی ماشین بخار اختراع شد چنان تحركی در جوامع صنعتی برای پیشرفت بوجود آورد كه انفجاری در صنعت و اقتصاد و در نتیجه روابط انسانی ایجاد كرد. در عین حال عواقبی كه در پی داشت مهم بود و آن اینكه ماشینیسم بعنوان رویكرد غالب، مغایر با عواطف و روح انسانی تلقی میشد. سایر مظاهر پیشرفت و تمدن نیز چنین بوده است. اما غرض این است كه در توسعه روابط اطلاعاتی، مزایا و معایب را هر دو باهم داشته است. در برخی موارد این مزایا و معایب جنبهای نسبی پیدا كردهاند. مزایا برای عدهای و معایب برای برخی دیگر. اطلاع رسانی موجب واكنش منفی برخی شده و در برابر، جماعتی با اتخاذ موضع مثبت، از اطلاعات بهرهمند شدهاند. در عصر رسانهها معمولاً شماری از دولتها نشان دادهاند كه واكنش مناسبی نسبت به رسانه و خبر رسانی نداشتهاند، آنجا كه این گونه رسانهها واقعیتها را به مردم منعكس ساختهاند. این پهنه واكنش در هرجا به گونهای است. در ماجرای غزه، همین رسانهها بودند كه بسیاری از ابعاد جنایات اسرائیل را به جهانیان نشان دادند؛ به گونهای كه در مقایسه با حملات نظامی سالهای قبل اسراییل، واكنش مردمی بسیار گستردهتری در دنیا داشت. اینجااست كه اهمیت تكنولوژی رسانهای بیش از پیش معلوم میشود. اكنون پرسش این است كه علت تاسیس رسانههای فارسی زبان در گوشه و كنار دنیا چیست؟ آیا حركتی توطئهآمیز بر علیه مردم ایران است، یا میتوان از منظری دیگر نیز به آن نگریست؟ پاسخ هر چه كه باشد، جای یك موضوع خالی میماند، و آن اینكه واكنش در برابر این پدیده چه باید باشد. تجربه نشان میدهد كه واكنشهای بازدارنده و خشم آلود مشكلی را حل نمی كند، جز اینكه توجه افكار عمومی بیشتر به سوی این رسانهها جلب میشود. راه مقابله با پدیده فرهنگی–تبلیغی آن چنان كهاندیشمندان رشته رسانه اذعان دارند، برخورد سلبی و قهری نیست و اگر این سیاست در پیش گرفته شود، فرجامی جز ناكامی و شكست نخواهد داشت. آیا نباید رسانههای ما اطلاع رسانی را آنگونه كه شایسته مخاطبان است انجام دهند؟ باور عمومی را باید بنحوی جلب كرد كه برای كسب اطلاع، از منابع خبری داخلی نیز با اعتماد و اطمینان استفاده كند و حتی این منابع را ترجیح دهد. از جنبه دیگر، اگر قبول كنیم كه در عصر رسانهها، تبلیغات و جلب افكار عمومی مردم دیگر سرزمینها، به صورت رسمی و خصوصی، امری متداول شده است، و در حالی كه خود از این موقعیت برای سرزمینهای دیگر استفاده میكنیم، و برنامههای برون مرزی به حدود سی زبان در دنیا منتشر میكنیم، آیا میتوان از دیگران انتظار داشت كه از چنین امكاناتی استفاده نكنند؟. رسانههای فارسی زبان برای حدود بیش از یكصد میلیون فارسی زبان در كشورهای ایران، افغانستان، تاجیكستان و برخی نقاط دیگر برنامه اجرا میكنند. همچنانكه برای كشورهای عرب زبان و غیره نیز به همین نحو پایگاههای رسانه خارجی وجود دارد.
در عصر جهانی شدن اطلاعات و توسعه تكنولوژی اطلاع رسانی، پدیدهای بنام جلوگیری از گسترش تنوع دادههای اطلاعاتی امری محال و در عین حال مذموم است. رسانهها در این بخش به كمك تكنولوژی ارتباطات توسعه یافتهاند؛ از تلفنهای همراه و دوربینهای فیلمبرداری كوچك و اینترنت و سایتهای متعدد گرفته تا رسانههای عمومیتر و فراگیرتر اعم از نوشتاری، شنیداری و دیداری. این رسانهها بهاندازهای گسترده شدهاند كه دیگر كمتر زاویهای در تاریكی و ابهام باقی میماند. البته این پدیده محاسن و معایبی داشته است، اما هر پدیده ممكن است معایب و محاسنی داشته باشد. قطعاً این خاصیت تكنولوژی است، از هر نوع آن كه باشد.
وقتی ماشین بخار اختراع شد چنان تحركی در جوامع صنعتی برای پیشرفت بوجود آورد كه انفجاری در صنعت و اقتصاد و در نتیجه روابط انسانی ایجاد كرد. در عین حال عواقبی كه در پی داشت مهم بود و آن اینكه ماشینیسم بعنوان رویكرد غالب، مغایر با عواطف و روح انسانی تلقی میشد. سایر مظاهر پیشرفت و تمدن نیز چنین بوده است. اما غرض این است كه در توسعه روابط اطلاعاتی، مزایا و معایب را هر دو باهم داشته است. در برخی موارد این مزایا و معایب جنبهای نسبی پیدا كردهاند. مزایا برای عدهای و معایب برای برخی دیگر. اطلاع رسانی موجب واكنش منفی برخی شده و در برابر، جماعتی با اتخاذ موضع مثبت، از اطلاعات بهرهمند شدهاند. در عصر رسانهها معمولاً شماری از دولتها نشان دادهاند كه واكنش مناسبی نسبت به رسانه و خبر رسانی نداشتهاند، آنجا كه این گونه رسانهها واقعیتها را به مردم منعكس ساختهاند. این پهنه واكنش در هرجا به گونهای است.
در ماجرای غزه، همین رسانهها بودند كه بسیاری از ابعاد جنایات اسرائیل را به جهانیان نشان دادند؛ به گونهای كه در مقایسه با حملات نظامی سالهای قبل اسراییل، واكنش مردمی بسیار گستردهتری در دنیا داشت. اینجااست كه اهمیت تكنولوژی رسانهای بیش از پیش معلوم میشود.
اكنون پرسش این است كه علت تاسیس رسانههای فارسی زبان در گوشه و كنار دنیا چیست؟ آیا حركتی توطئهآمیز بر علیه مردم ایران است، یا میتوان از منظری دیگر نیز به آن نگریست؟ پاسخ هر چه كه باشد، جای یك موضوع خالی میماند، و آن اینكه واكنش در برابر این پدیده چه باید باشد. تجربه نشان میدهد كه واكنشهای بازدارنده و خشم آلود مشكلی را حل نمی كند، جز اینكه توجه افكار عمومی بیشتر به سوی این رسانهها جلب میشود. راه مقابله با پدیده فرهنگی–تبلیغی آن چنان كهاندیشمندان رشته رسانه اذعان دارند، برخورد سلبی و قهری نیست و اگر این سیاست در پیش گرفته شود، فرجامی جز ناكامی و شكست نخواهد داشت. آیا نباید رسانههای ما اطلاع رسانی را آنگونه كه شایسته مخاطبان است انجام دهند؟ باور عمومی را باید بنحوی جلب كرد كه برای كسب اطلاع، از منابع خبری داخلی نیز با اعتماد و اطمینان استفاده كند و حتی این منابع را ترجیح دهد.
از جنبه دیگر، اگر قبول كنیم كه در عصر رسانهها، تبلیغات و جلب افكار عمومی مردم دیگر سرزمینها، به صورت رسمی و خصوصی، امری متداول شده است، و در حالی كه خود از این موقعیت برای سرزمینهای دیگر استفاده میكنیم، و برنامههای برون مرزی به حدود سی زبان در دنیا منتشر میكنیم، آیا میتوان از دیگران انتظار داشت كه از چنین امكاناتی استفاده نكنند؟. رسانههای فارسی زبان برای حدود بیش از یكصد میلیون فارسی زبان در كشورهای ایران، افغانستان، تاجیكستان و برخی نقاط دیگر برنامه اجرا میكنند. همچنانكه برای كشورهای عرب زبان و غیره نیز به همین نحو پایگاههای رسانه خارجی وجود دارد.
نتیجه میگیریم كه در چنین محیطی نمی توان اولاً مردم را از آگاهیها محروم ساخت و ثانیاً مردم حق دارند نسبت به رویدادهای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی داخلی و بینالمللی آگاه شوند و شفافسازی در جامعه تعمیم یابد. در واقع درنوردیدن مرزهای جغرافیایی توسط رسانههای گروهی، از پی آمدهای جهانی شدن است. در چنین عرصهای، رقابت میان رسانهها واقعیتی عریان و اجتناب ناپذیر است.رسانه هایی كه به هر دلیل در این رقابت وارد نشوند، از كاروان اطلاع رسانی نوین و موثر باز میمانند و به ورطه انزوا میافتند. بنابراین، راه چاره ارتقای كیفی و كمی اخبار و اطلاعات و هم چنین گستردن دایره آزادی و شفافیت در كار اطلاع رسانی است.