مرزهای نو در ارتباطات بینالملل
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[14 Jun 2015]
[ مهدی ستمی]
کتاب مسائل گوناگون و جدیدی در حوزه ارتباطات بینالمللی را مورد بررسی قرار داده است. از جمله این حوزها: بررسی مدل چهار نظریه مطبوعات، تبارشناسی انتقادی ارتباطات توسعه و تغییرات اجتماعی، دولت ـ ملت در دوران پسااستعماری، بیماری ایدز و ارتباطات بهداشتی، تروریسم و روابط بینالملل، رخدادهای خارقالعاده رسانهای، جنگ و رسانههای ضد جنگ، چندگانگی فرهنگی، اینترنت و سازمانهای سیاسی بینالمللی، اصلاح نژادی، اروپا محوری که با مطالعات منطقهای چون آمریکای لاتین، کشورهای اتحادیه اروپا و اسلامگرایی میباشد. کتاب از مقدمه ، ۴ بخش و ۱۴ فصل تشکیل شده است.
ویراستار انگلیسی: دکتر مهدی سمتی
مترجم: دکتر حسن بشیر و همکاران
ناشر: دانشگاه امام صادق (ع)، ۱۳۸۸
مشخصات ظاهری: ۵۷۶ ص.
عنوان اصلی: New Frontiers in International Communication Theory
قیمت: ۷۵۰۰۰ ریال
تاریخ چاپ: ۱۳۸۸
موضوع: ۱٫ ارتباطات بینالمللی
بخش اول با عنوان «بازاندیشی در مسائل ارتباطات بینالملل» شامل چهار فصل به شرح ذیل است: فصل اول با نام «ادراک چهار نظریه مطبوعات: بازتابهای یک مدل مشهور»، که توسط جان نرونه نوشته شده است، مدل قدیمی مربوط به نظریه مطبوعات را که به شکل یک چارچوب غیررسمی برای «تحلیل مقایسهای» در مطالعات سیستمهای رسانهای بینالمللی در آمده است، تحلیل میکند. وی نشان میدهد که «چهار نظریه مطبوعات» تا چه اندازه به مثابه یک چارچوب «روشنفکرانه» و محصولی بازمانده از دوران جنگ سرد و صحنه دانشگاهی آمریکایی آن، میباشد. تحلیلهای او اهمیت و تأثیر چهار نظریه را بر روی رشته ارتباطات و مطالعات رسانهای را نشان میدهد و در عین حال کوتهنظری قابل توجه آن را اثبات مینماید. فصل دوم با نام «بهسوی یک تبارشناسی انتقادی، از ارتباطات، توسعه و تغییرات اجتماعی» که توسط سوجاتا سوسال به رشته تحریر در آمده است؛ پاسخ نظری و عمیق برای توسعه به عنوان یک گفتمان، و یک تبارشناسی در معنای فوکویی آن را مطرح مینماید. او در این فصل، از یک طرف، فنآوری، اقتصاد، و فرهنگ را به عنوان اجزای اساسی گفتمان ارتباطات و توسعه و از طرف دیگر، شرایط و دورنماهای دیگر را در پاسخ به گفتمان توسعه بیان میدارد. فصل سوم با نام «ارتباطات و دولت ـ ملت پسااستعماری»، توسط امین الحسن نوشته شده است. وی نقش دولت پسااستعماری و دولت ـ ملت پسااستعماری را در مفهوم ادبیات توسعه بیان میکند. همچنین استدلال میکند که بخش قابل توجهی از این ادبیات، چه حمایتکننده و چه انتقادی، فاقد یک نظریه کافی دولتی هستند. تحلیلهای او نشان میدهد که دورنمای دولت از منظر طرفداران الگوی توسعه، بیشتر نتیجه جهتگیریهای سیاسیشان است تا نگاههای تحلیلیشان، که بر اساس فعالیت بازیگران و نهادهای بومی صورت گرفته باشد. فصل چهارم با نام «بیماری جهانگیر ایدز، فنآوری اطلاعات و انسانگرایی انتقادی: بازسازی ارتباطات بهداشتی در فضای بینالملل» است. در این فصل، جان نگویت ارنی، در میان سایر موارد، به دو هدف اساسی برای مقاصد کتاب در بازاندیشی مرزها نائل میشود. اول اینکه او با توسعه مرزها، «ارتباطات سلامت» را ورای بافت ملیاش در حوزه های جهانی مورد بازاندیشی و تدقیق قرار میدهد؛ و دوم اینکه، وی مرزهای ارتباطات بینالملل را با نشان دادن ارتباطات سلامت جهانی در هم میآمیزد.
بخش دوم با عنوان «بردارهای جهانی ارتباطات» شامل سه فصل به شرح ذیل میباشد: فصل پنجم با نام «وحشت تصویر: روابط بینالملل و مدار تصویر جهانی» است که فرانسوا دبریکس، بردارهای جهانی ارتباطات را با دیدگاهی متشکل از مطالعات انتقادی رسانهای، رویکردهای فراساختاری روابط اجتماعی و بینالملل و همچنین دیگر نظریات تصویری مقابل آن مورد بررسی قرار میدهد. زمینه تحقیقاتی دبریکس در این کتاب و آثار دیگر زمینهای است که فناوریهای ارتباطات بینالملل را عاملی برای اجرای سیاستهای خارجی و ساخت روابط اجتماعی بینالمللی میشمارد. جریان رسانههای جهانی (همچون شبکه سی.ان.ان) دارای دامنهای از مسائل و تعارضهای سیاست خارجی هستند که با استفاده از فرآیند کالایی شدن اخبار، آنها را بدون کوچکترین مکثی به مصرف داخلی میرسانند و بدین ترتیب، تعارضها به مثابه محتواهای رسانهای به مصرف شبکههای تمام خبری میرسد. دبریکس این نکته را به شکلی متفاوت طرح میکند: هنگامی که رسانهها قادر به کنترل تصاویر نباشند، و یا وقتی نتوانند مطالب را به شکلی منسجم و منطقی ارائه کنند، چه اتفاقی میافتد؟ اگر رسانهها اصول سیاسی نظم نوین جهانی را به رهبری ایالات متحده تسهیل کنند، بحران معنی که سیاستها را تشدید میکند تسهیل میشود و به طور ناخواسته، این رسانهها میتوانند تناقضهای موجود را آسان نمایند. فصل ششم با نام «رخدادهای خارقالعاده رسانهای جهان و متفکرین تاکتیکی» که توسط مکنزی وارک نوشته شده است نیز در مورد بردارهای ارتباطی جهانی است. وقتی او از رخدادهای خارقالعاده رسانهای در این بردارها صحبت میکند منظورش مسائل شبیه به مسائلی است که دبریکس در به تصویر کشیدن رسانهها طرح کرده است. وارک و دبریکس به بُعد زمانی رسانههای بینالملل توجه میکنند، چراکه رسانهها روی این بعد سرمایهگذاری میکنند، مثلاً روزنامهنگاری در زمان واقعی آنها به زمانی توجه میکنند که بحران معنی پیش میآید. فصل هفتم اثر «امپراتوری، جنگ و رسانههای ضد جنگ» است. در این میان، جان دی. ایچ. داونینگ به فرهیختگان و نقش آنها در بردارهای جهانی میپردازد. او بررسی اثر امپراتوری را در بردار خود طرح مینماید، که بخشی از نظم جهانی کنونی است و آن را با توجه به جنبههای منفی آن، جنگ و جایگاه رسانههای ارتباطی و فرضیههای آن را شرح میدهد. همچنین یک بافت سیاسی و منطقی را طرح مینماید که در آن میتوانیم آثاری از مارکسیسم و لنینیسم را نیز در آن بیابیم.
بخش سوم با عنوان «مدلها و ابزارهای پژوهش در ارتباطات بینالملل» شامل سه فصل به شرح ذیل است: فصل هشتم با عنوان «رسانههای جمعی، قوانین و سیاستهای فرهنگی فرامرزی در اتحادیه اروپا» است. کلیفورد جونز، مجموعهای از موضوعات جاری در ارتباطات بینالملل را از منظر قانونگذاری مورد تأکید قرار داده که بسیاری از موضوعات فرهنگی و سیاسی را شامل میشود و این مسائل از منظر امپریالیسم فرهنگی مورد بحث قرار گرفتهاند. عوامل گوناگونی وجود دارند که انگیزه لازم را در تلاش برای ایجاد «ایالات متحده اروپا» فراهم کردهاند، که شاید مهمترین آنها را بتوان چنین شمرد: تمایل برای ایجاد یک بازار مشترک دارای قابلیت رشد و توسعه گسترده، اشتیاق و علاقه برای رقابت با ایالات متحده آمریکا، و نیاز برای ایجاد شرایط مطلوب برای وحدت و انسجام منطقهای. فصل نهم به نام «نقش رسانهها و دموکراسیسازی: بازتابهای تجربه آمریکای مرکزی» است. ریک راکول، در فصل مربوطه خود بر فساد به عنوان عامل عمده تحت بررسیاش در فرآیند دموکراسیسازی و ارتباط آن با رسانهها تأکید میورزد. بحث راکول این است که موضوع رشوهخواری و فساد به صورت علمی و به اندازه کافی به عنوان یک موضوع تحلیلی تجربی و نظری مورد توجه قرار نگرفته است. در دوران پس از فاجعة جنجالی دهه ۱۹۸۰ در آمریکای مرکزی، اکثر نظامهای رسانهای، به عنوان بخشی از تغییرات ساختاری بزرگتر، اقدام به دور شدن از کنترل مستبدانه کرده و فرآیند تحول را تجربه کردهاند. راکول از توضیحات نظری در حال توسعه مربوط به روابط میان نظامهای رسانهای، نهادهای سیاسی و ساختارهای جامعه مدنی به عنوان چارچوبهایی برای بررسی فساد جانبداری میکند. و در این میان، وی روشی جدید برای ارزیابی نظامهای رسانهای در گذار از استبدادگرایی را پیشنهاد مینماید. فصل دهم با نام «امیدها و خطرات تحقیق قومشناسی در مطالعات ارتباطات بینالملل» است. در این فصل، مایکل رابرت ایوانز از قومنگاری به عنوان ابزاری برای پژوهش درباره ارتباطات بینالملل بحث میکند. مباحث او الهامگرفته از مقولههای مخاطبپژوهی در مطالعات فرهنگی و پژوهش در ارتباطات و رسانهها و همچنین مباحث انتقادی «نظریه مخاطب فعال» است که طی سالهای اخیر شکل گرفته است. برای مثال، مخالفان مطالعات فرهنگی، مطالعات فرهنگی قومنگارانه را به عنوان اصلاحگرایی محض تلقی میکنند. در حالیکه مدافعان، ملاحظات خود را نسبت به «اورتودوکسهای نظری» مطرح کردهاند. این مباحث، ایوانز را برانگیخته تا قومپژوهی را به عنوان روشی برای مسائل ارتباطات و مردمشناسی طرح نماید که قادر به ادراک جوانب علمی، اجتماعی و انسانشناختی حوزه خود میباشد.
بخش چهارم با عنوان «افقهای سیاسی ـ نظری ارتباطات بینالملل» شامل چهار فصل به شرح ذیل میباشد: فصل یازدهم با نام «سلولها و شبکههای اطلاعاتی و امنیت دولتی: سازمانهای سیاسی بینالمللی و کنترل و نظارت بر اینترنت» است. در این فصل، هایدی ماری براش به تکنولوژیهای الکترونیکی اشاره کرده و محدودیتهایش را در گفتمان وضعیت امنیت نشان میدهد. او به وضوح، سختیها و مشکلاتِ نظارت و کنترل بر موجودی چون اینترنت را نشان میدهد. چنین شبکة غیرمتمرکزی که گستره بسیاری یافته است همانند استراتژی و راهبرد دفاعی جنگ سرد، ادراک و احساس را در یک جهان دو قطبی شکل میدهد. این ساختار متشابه مانند مکانیسمی است که امکان نفوذ و مقاومت را به ابزاری قدرتمند برای کسانی بدل میکند که آرزوی فرار از سلسله مراتبها، مرزها و کنترل ملی و بینالمللی را دارند. براش «ضد شبکه» را به عنوان یک نهاد سلسله مراتبی در برابر اینترنت مطرح میکند و «جنگ شبکهای» و یا عوامل غیردولتی و غیرنظامی را در جایگاه عوامل ویژهای میبیند که در مقابل «جنگ سایبر» یعنی تکنولوژیهای سلسله مراتبی نظامی در استفاده از اطلاعات قرار میگیرند. فصل دوازدهم با نام «از فرهنگ تا چندگانگی فرهنگی در ارتباطات بینالملل» است. در این فصل، ماروان ام کرایدی به بررسی و کاوش در مسیرهای مفهومی گذشتهای میپردازد که در حوزه ارتباطات بینالملل قرار دارند. ارزیابیهای او درباره اصطلاح «فرهنگی» در ادبیات ارتباطات بینالملل نشان میدهد که دشواریهای آشکاری در طبقهبندی و تعریف فرهنگ در ادبیات بینالملل وجود دارد. در شرایط کنونی جهانی، توجه به مسئله «فرهنگی» با موضوع «پیوندسازی» با تمام حوزههای مفروض باروری گره خورده است. همانگونه که کرایدی نشان میدهد، پُرطرفدارترین نظریه پیوندسازی میتواند هم به صورت ترقیخواهانه و هم به شکل هژمونیک مطرح گردد. فصل سیزدهم با نام «ژن در مباحثات بینالمللی و بازگشت به اصلاح نژادی» است. در این فصل، معروف حسن، به بحث و ارزیابی مسائل مربوط به اصلاح نژادی میپردازد. سیاست زیستی و نحوه حکومت جهانی پشت صحنهای است که در مسیری خلاف این گفتمان همچنان به پیش میرود. از طرف دیگر، در نیمه دوم قرن بیستم، گفتمان «اصلاح نژادی» بدل به حوزهای زشت و ناپسند گردید. با این وجود، بحث اصلاح نژادی در تفکر آنگلوساکسون ـ آمریکایی تاریخی پیچیده دارد، چنانکه این موضوع توسط حسن در کتابی مختص همین مسئله به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته است. او در ارزیابیهایش از قانون اصلاح نژادی چین، واکنشهای مطبوعاتی مربوط به آن و حتی سیر نادیده انگاشته شدنش به سئوال و تحلیل میپردازد. یکی از منافع چنین تحلیلهایی آن است که ما بینش و بصیرتی در «شاخصهای» نمادینی بدست میآوریم که برای تعیین مرزهای «شرق» و «غرب»، «شمال» و «جنوب»، «توسعهیافته» و «توسعهنیافته»، و مسائل مربوط به آن، بکار میروند. فصل چهاردهم با نام «اسلامگرایی و سیاستهای اروپا محوری» است. اس. سید در بحث انتهایی کتاب، روی موضوع اسلامگرایی تأمل میکند. هرچند قرارگیری موضوع اسلامگرایی در کتابی که به کاوش در مرزهای جدید ارتباطات بینالملل میپردازد، امری بدیهی به نظر میرسد، اما لازم است که در اینجا به نکته مهمی اشاره گردد. ضرورت توجه ارتباطات بینالملل به چشماندازهای غیرغربی دیدگاههای فکری و فلسفی جهانی روز به روز بیشتر میشود. در این میان، تلاشهایی که برای ضابطهمندسازی «رویکرد اسلامی» در ارتباطات بینالملل بکار میرود، نیز بخشی از این مسئله است. بعلاوه چارچوبهای فرهنگی، سیاسی و بینالمللی نیز که در بحثهای مربوط به جهانی شدن و یا نظم جهانی نوین وجود دارند، با فرضیات و دیدگاههای نسبت به اسلام ترکیب شدهاند و خود از جمله آن مواردند. آنچه که معروف به جنگ تمدنها شده است به عنوان یک وضعیت جدید جهانی، نمونهای از چنین چارچوبی است.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری:
|
بنیاد آیندهنگری ایران |
پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۳ - ۱۴ نوامبر ۲۰۲۴
معرفی کتب و نشریات آیندهنگری به زبان فارسی
|
|