این دفتر به این قصد نوشته شده است که مقدمهای برای طرح شرایط امکان آینده نگری به طور کلی باشد. آیندهنگری مبادی و اصولی دارد و این اصول در پاسخ به بعضی پرسشهای فلسفی بیان میشود چنانکه فیالمثل باید بدانیم که زمان و تاریخ چیست و چگونه است که آدمی میتواند آینده را ببیند و علمی دارد که با آن آینده را می سازد و نیز وقتی افق تاریک میشود شاید به مدد تفکر باز هم بتواند با درک شرایط امکان گشایش افق، از تاریکی بیرون آید.
آینده در هیچ جا امر معین و متعین نیست و هر کشوری باید خود راه آیندهاش را بشناسد و موانع راه را از میان بردارد. شناختن موانع و امکانها هم مسبوق و موقوف به درک زمان است. زمان به معنایی که در اینجا آمده است زمان محاسبه پذیر نیست. این زمان، زمان اندیشه و عمل و نحوه تحقق وجود ماست. به عبارت دیگر آینده نگری چیزی جز یافت زمان آینده نیست. زمان وحدتبخش کارها و چیزهاست و نه مجموعه چیزهایی که محقّق شده است و میشود. پس به فکر نظم وحدت کارها باشیم. آیندهنگری در هر کشوری درک امکانها و توانایی مردم آن کشور است و نه حکایت آرزوهای آنان».
این کتاب علاوه بر مقدمه و نیز طرح مقدماتی مسئله، مشتمل بر 8 فصل است:
آیندهنگری چیست و چگونه است؟
امکان و آینده
پیشرفت و آینده علم و توسعه
جلوه آینده در آیینه توسعه
فلسفه و آینده
آینده فلسفه
ملاحظاتی درباره الگوی ایرانی ـ اسلامی پیشرفت
ذیل آن: درباره الگوی ایرانی ـ اسلامی پیشرفت
پیشرفت و اخلاق
فهرست اعلام
در بخشی از مقدمه این اثر آمده است: آیندهنگری مسبوق به قصد تغییر و اصلاح و تعیین بخشیدن به آینده است و عجیب نیست که در این اواخر آنرا با استراتژی خلط کردهاند. شاید آیندهنگری در هیچجا و هیچ وقت به کلی فارغ و آزاد از استراتژی نبوده است، اما وقتی به صورت طرحهای استراتژیستهایی مثل برنارد لویس و هانتینگتون و فریدمن در میآید به جای اینکه صرفاً پیشبینی مبتنی بر فهم تاریخ و درک نشانهها باشد بیشتر تعیین کننده سیاستهاست. سیاستها و به خصوص سیاستهایی که از سوی قدرتهای بزرگ اجرا می شود، در تاریخ بیاثر نیست؛ اما راهبردهای شبیه به آیندهنگری همواره به همان نتایجی که سیاستگذاران در نظر داشتند، نمیرسد. گذشتگان اگر از آینده چیزی میگفتند برنامهای برای تحقق آینده نداشتند. شاید سابقه آینده نگری به طور کلی به زمانی برسد که یونانیان طرح تربیت را در نسبت با سیاست و پرورش سیاسی درانداختند.
در انداختن این طرح با پدیدآمدن شک و تردید در اعتبار مطلق سنن و آداب قومی مقارن بود. این شک و تردید به قصد ردّ و ترک سنت نبود، زیرا بدون سنت، فکر و عمل مورد و معنی ندارد. تربیت گذشت از سنت در عین حفظ آن است. اینکه افلاطون و ارسطو چه طرحی در تاریخ درانداختند جای بحثش اینجا نیست. ولی مگر طرح آموزشی سوفسطاییان و افلاطون و ارسطو را نمیتوان وجهی از آیندهنگری دانست؟ پاسخ پرسش هرچه باشد، آیندهنگری به معنای درست آن در رنسانس و با پدید آمدن اندیشه تکنیک به وجود آمد.
کتاب «فلسفه و آیندهنگری» تألیف دکتر رضا داوری اردکانی در 228 صفحه توسط انتشارات سخن به چاپ رسیده است.