يادداشت روز www.farnood.com mail@farnood.com يکي از بزرگترين مسائلي که هميشه در مبحث جامعه اطلاعاتي ذهن کارشناسان را به خود مشغول مي کند فاصله عجيب و تفاوت ساختاري جامعه اطلاعاتي تصوير شده در کشور با استانداردهاي بين المللي است. هميشه احساس مي کنم مهندسي اجتماعي اطلاعات در مرزهاي ايران خواسته و ناخواسته با رويکر درونگرايي پيش مي رود همچون سيستم بسته اي که تراوايي لازم را براي ورود و خروج اطلاعات ندارد. اين معضل به جز موارد استثنايي و مقطعي در تمام بخش هاي علمي و آموزشي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و حتي سياسي کشور وجود دارد. سيستمي که مخاطبانش را با اطلاعات محدود و در بسياري مواقع کهنه مواجه مي سازد. از اين رو با تمام تلاش هاي موجود و به دليل کميود يا کندي ارتباطات بخش هاي مختلف کشور با جامعه جهاني جامعه اطلاعاتي ما فقط در لايه هايي خاص از مردم و آن هم در ابعاد ملي شکل مي گيرد. در حالي که شفافيت اطلاعات و اطلاع رساني گسترده و بهره گيري عمومي از فناوري اطلاعات مي تواند باعث رفع بسياري از معضلات کشور باشد. عقب ماندگي کشور در توليد علم و فناوري از يک سو و خروج سريع نخبگان کشور از سوي ديگر باعث تخليه کشور از منابع سازنده يا توسعه دهنده فناوري و علم شده است و به همين خاطر کشور مدام در حال درجا زدن و يا پس رفت است. ما به دليل فاصله نامناسبي که از جامعه اطلاعاتي جهاني داريم هيچ گاه به درک درستي از فناوري و علم نمي رسيم به همين خاطر است که علم و فناوري براي ما جنبه ابزاري و مصرفي پيدا مي کند از دانشگاه فقط مدرک گرفتنش را مي دانيم از اينترنت فقط گپ زدن را و از تلفن همراه ارسال پيام کوتاه جامعه اطلاعاتي محدود ملي به ما اجازه نمي دهد تا پيش از پذيرش فناوري فرهنگ آن را بياموزيم و از اين طريق بتوانيم علم و فناوري را به ابزار توليد تبديل کنيم. ابزاري که ورود و استفاده آن در کشور همراه با ارزش افزوده باشد نه ضرر و زيان. در حالي که زبان علم در دنيا انگليسي است درصد بسياري از مردم کشور فاقد توانايي لازم در برقراري ساده ترين ارتباطات با اين زبان هستند. مدارس و دانشگاههاي ما در اکثر رشته ها فقط بر اصول تئوريک علم تاکيد دارند آن هم نه علم روز، ادارات و سازمان هاي دولتي و گاهي خصوصي بدترين شيوه هاي اطلاع رساني و در نتيجه خدمات رساني را ارائه مي کنند زيرا تا زماني که مردم از حق خود اطلاع نيابند نمي توانند در مورد کيفيت خدمات مورد انتظار خود ادعايي کنند. قرار گرفتن در چنين جامعه بسته اي مانع از توليد و تولد و حرکت در چرخه اطلاعات مي شود و به دليل فاصله گرفتن از استانداردهاي بين المللي و جامعه اطلاعاتي جهاني، به مرور از طرف سيستم جهاني توليد اطلاعات پس زده مي شود و کشور را به وارد کننده صرف اطلاعات تبديل مي کند. براي رسيدن به چهارچوب ها و استانداردهاي بين المللي بايد از روش ها و سيستم هاي کهنه چشم پوشيد و افکار نو را جايگزين آن کرد. بايد در توسعه علم و فناوري آينده نگرانه اقدام کرد و الگوهاي موفق جهاني را شناخت. جامعه اطلاعاتي جهاني شعار به اشتراک گذاري علم و دانش را براي خلق موقعيت هاي ارتباطي و اقتصادي سر داده است. به گونه اي که هر کس در هر گوشه دهکده جهاني بتواند با ديگران ارتباط برقرار کند مثلاً تاجر بازار خود را به وسعت جهان ببيند و بتواند علاوه بر برقراري ارتباط تجاري با مردمان کشور هاي مختلف و به اشتراک گذاشتن منابع علمي و اقتصادي خود از مواهب مادي و معنوي چنين ارتباطي بهره مند شود. بهترين راه براي شکستن مرز هاي محدود جامعه اطلاعاتي ملي که فاقد استانداردهاي لازم است تکيه و تاکيد بر توسعه ارتباطات بين المللي است براي يافتن و تجربه کردن راه هاي گفتمان با جامعه جهاني در تمام ابعاد و لايه هاي جامعه و شناخت استانداردهاي اين جامعه براي تعمير و اصلاح ساختار اطلاعاتي جامعه ايران است. جامعه اطلاعاتي ايران به مديران آينده نگر و آگاهي نياز دارد تا بينش اطلاعات محوري را در جامعه تزريق کنند و از اين طريق مردم را به واقعيت هاي جهاني آشنا سازند و کشور را از قرار گرفتن در بن بست ارتباطي با دنياي بيرون خارج سازند. مسئله اي که در چند سال گذشته با ورود ماهواره و اينترنت سرعت بيشتري گرفته است اما هنوز از توسعه مطلوب فاصله زيادي دارد. در اين جا دو مسئله و چالش قابل توجه در حوزه ضعف تخصصي و شناختي ابزارهاي توسعه جامعه اطلاعاتي ايران به چشم مي خورد اولي از بعد مديريتي است که در اختيار دولت ها بوده است و ويژگي آن مقابله با ورود فناوري و علم به خصوص در حوزه ارتباطات است که نمونه آن در مواردي همچون ويدئو، ماهواره و اينترنت ديده شده است و دومي از بعد اجتماعي است که به علت عدم توسعه مناسب فرهنگي هر گونه فناوري در بدو ورودش به کشور به صورت صحيح يا کامل مورد استفاده قرار نمي گيرد. مثلا در آمار ها مي آيد که پنج ميليون ايراني کاربر اينترنت هستند اما هيچگاه اعلام نمي شود که چه خروجي مثبتي از اين اتصال و ارتباط حاصل شده است. بزرگترين مشکل در عدم توسعه مناسب جامعه اطلاعاتي در ايران معضل مديريتي است. بهترين راهکار براي رفع چنين معضلي در درجه اولي ايجاد بينش و ديدگاه مناسب در ساختار مديريتي کشور به تغيير در نگاه به فناوري است. متاسفانه مديريت کشور پيش از بررسي دقيق هر فناوري يا علمي در ابتدا با آن برخورد حذفي مي کند و پس از مدتي خود به عنوان يکي از بزرگترين کاربران آن مبدل مي شود. به نظر مي رسد رفع اين عيب در ساختار مديريتي کشور و توسعه مناسب فرهنگي و علمي مي تواند تاثير بسيار مناسبي را در بين مردم بگذارد و آنها را به سمت استفاده مناسب از علم و فناوري هدايت کند. در عصر حاضر تنها نسخه اي که مي توان براي توسعه جامعه اطلاعاتي پيچيد بهره گيري از استانداردهاي جامعه اطلاعاتي جهاني است. ما ناچاريم سريع تر قواعد بازي در اين جامعه با چنين وسعتي را فرا بگيريم و حق و سهم و نقش خود را در جامعه اطلاعاتي جهاني حفظ کنيم.