يکي از جديدترين دغدغه ها و چالش هايي که در مباحث جامعه اطلاعاتي و کشورهاي در حال توسعه با آن مواجه هستيم بحث زبان به عنوان ابزار ارتباط و تعامل فرهنگ ها و انديشه هاست.
نمونه بارز آن که در کشور خود نيز با آن مواجه و درگير هستيم فرآيند رو به رشد توسعه محتواي وب بر پايه زبان انگليسي است به گونه اي که در حال حاضر قريب به 90 درصد محتواي وب در حال حاضر به زبان انگليسي است و اين زبان به عنوان مرجع رسمي در تبادل اطلاعات علمي و خبري محسوب مي شود. بنابراين جريان توسعه محتوا در وب براي کشور هاي غير انگليسي زبان هميشه يک چالش افتراقي را به وجود آورده است که پرداختن به زبان انگليسي آن ها را از زبان و فرهنگ خود دور مي کند و مشکلات بسياري براي امکان بهره بردار عمومي از فناوري هاي مختلف را به وجود مي آورد و در سوي ديگر استفاده از زبان محلي و بومي آنها را از غافله و جريان روز اطلاعات دنيا عقب نگه مي دارد و در يک فرآيند زماني تاثير نامناسبي را بر روي سطح فکر و دانش جامعه خواهد گذاشت.
در نگاهي کلي آنچه در شرايط حاضر نسبت به توسعه محتوا در کشور با آن مواجه هستيم برآيند همين دو رويکرد است که متاسفانه هنوز در جاده و مسير روشني قرار نگرفته است چچه در بخش دولتي که سايت هاي متعددي با هزينه هاي گزاف برپا کرده اند و فعاليت مي کنند و چه در سايت هاي خصوصي که به دليل گرفتاري ها و مشکلات اقتصادي فراوان نتوانسته اند چنان که بايد و شايد نقش موثر و مفيدي در جريان توليد و نشر محتواي مبتني بر وب بر عهده گيرند.
در اين شرايط جاي سوال است که علي رغم وجود سازمان هاي متعددي که داعيه تسلط و حاکميت بر حوزه فناوري اطلاعات کشور را دارند چرا هيچ نهادي نتوانسته طرح و رويکردي کلي و عمومي را براي توسعه همگام محتوا در دنياي وب راهم نمايد تا هم با توسعه وب فارسي گامي براي ارتقا دانش کاربردي فناوري اطلاعات در ميان عموم فراهم آوريم و هم با استفاده از اطلاعات و محتواي مناسب به زبان هاي زنده دنيا به خصوص انگليسي مهمترين ابزار کاربردي را براي تعامل اقتصادي، علمي و فرهنگي را فراهم آوريم.
ضعف ما در حوزه محتوا با توجه به اين مقوله بسيار شديدتر از گذشته خواهد بود و جا دارد براي برنامه ريزي بهتر در آينده اين مسائل را مورد توجه قرار دهيم.