موريل راكيسر مي گويد:"جهان از داستانها آفريده شده است، نه از اتم!". شايد اين سخن در نگاه نخست قدري اغراقآميز به نظر برسد، اما در نگرشي تحليلي نسبت به آنچه كه تاكنون براي انسان معاصر بر اثر پردازشهاي ذهني بر جاي مانده ميتوان پذيرفت كه چنين تعبيري چندان هم بزرگنمايي نيست. دست كم در بررسي رويكرد تخيل علمي نسبت به آينده ميتوان واقعيت آنرا ساري و جاري دانست.
تخيل علمي يا همان (Science Fiction) به روشني بازتابي از برجستهترين و تاثيرگذارترين شكل آيندهانديشي در جهان معاصر است. چرا تخيل علمي تا اين حد مورد علاقه آيندهانديشان قرار گرفته است؟ يكي از مهمترين دلايل محبوبيت تخيل علمي نزد آيندهانديشان اين است كه تخيل علمي طنيني از تمامي ابعاد تجربيات ذهني انسان است. تخيل علمي با تماميت انسان يعني ذهن او سر و كار دارد و با ذهن او پيرامون آينده سخن ميگويد.
اگر چه تعريف دقيق و جامعي از تخيل علمي وجود ندارد، اما جمع بندي مجموعه تعاريفي كه تاكنون از سوي آيندهانديشان در ارتباط با اين شيوهي تفكر ارايه شده است، ما را به اين نتيجه ميرساند كه تخيل علمي عمدتاً بر احتمالات آينده استوار است. بر اين اساس ميتوان تخيل علمي را "رويكردي ادبيات مدار و روايت گونه از آينده" دانست كه دربردارندهي طرحها و فصول روايتي داستاني، توالي اقدام براي بازيگران، محيط و شرايط ويژه، كيفيتهاي مهيج، شخصيتهاي متنوع و منحصر به فرد (در ارتباط با انسان و غير انسان) ميباشد. اين شيوهي تفكر اغلب اوقات تصور مدار و محسوس بوده و بر پايه تكنيكهايي مانند سناريونويسي به مخاطبان و خوانندگان آثار علمي – تخيلي ارايه ميگردد و در قالب داستانها و روايتهاي متنوع ذهن آنان را درگير مجموعهاي از شرايط آينده ميسازد.
توسعهي تاريخي تخيل علمي به عنوان رويكردي نسبت به آينده پيشينهاي به قدمت شكلگيري دانش، فلسفه و نظريهي تكامل، پيشبيني فناوري، اسطورهشناسي و حتا ابداع مكتب هنري رومانتيك دارد. آرايهاي غني از ايدهها و موضوعات آيندهگرا در مقولهي تخيل علمي قابل بررسي است. تنوع تخيلات و توانمنديهاي بيشمار تخيل علمي تا اندازهاي است كه ميتوان آن را به عنوان گونهاي از "هوشياري آينده" در نظر گرفت.
بررسي تخيل علمي به عنوان يك فرآيند ذهني نيازمند تعريف چارچوب نظري معيني است كه در آن بتوان ابعاد اين شيوهي تفكر و انديشه را بررسي نمود. اين چارچوب نظري ميتواند دربردارندهي چهار ضلع معين از اين قرار باشد:
· تخيل علمي مرتبط با تمامي توانمنديهاي بنيادين ذهن انسان است و هوشياري كلگراي آينده را ايجاد مينمايد. نكتهي حايز اهميت در اين ميان اين است كه تخيل علمي به نوبهي خود پديدآورندهي رويكردهاي خردگرا از يك سو و رويكردهاي اسطورهاي – رومانتيك از سويي ديگر در ارتباط با آينده است. تخيل علمي زمينههاي ذهني اساطيري متقابل را با نگرش به آينده در هم ميآميزد و محصولات ذهني آيندهگراي جديدي را ارايه مينمايد.
· تخيل علمي تجرد و انتزاع ذهني را با نظريهپردازي درآميخته و در قالب روايات شخصي بيان ميكند. در تخيل علمي سطحي مشروح و محسوس از واقعگرايي با گمانهزني نظري پيرامون آينده تركيب ميشود.
· تخيل علمي به تمامي ابعاد اصلي آينده ميپردازد و اين ابعاد را در قالب چشماندازهاي فراگير يا سناريوهاي آينده بيان ميكند.
· از آنجايي كه تخيل علمي بازتابدهندهي انديشهي معاصر و آيندهگرا است و در بر دارندهي بسياري از گونههاي اسطورهاي است، ميتواند به عنوان اسطورهشناسي آينده در نظر گرفته شود.
شايد در بررسي تخيل علمي و پيش از پرداختن به اساطير آينده ناگزير به مروري بر پيشينهي نقش عميق و توانمند اساطير گذشته در شكلگيري مفاهيم انتزاعي در ذهن انسان باشيم. كاركرد تخيل و ابداع اسطورههاي كهن تاحدي شايان توجه است كه از اسطوره پردازان گذشته در جوامع باستاني با عنوان مبشران و پيامآوران ياد ميشد. اسطورههاي كهن آميزهاي از مفاهيم گذشته و آينده بودند و ذهن آدمي را در طيفي از انگارههاي فراگير از گذشته تا به حال و حتا آينده درگير ميساختند.
اساطير بنيانهاي ذهني ديرين بشر را در اموري مانند فرهنگ، تمدن، دين، آداب و رسوم، باورها و اعتقادات پايهگذاري كردند. اسطوره پردازي خلاقيت و ديگر توانمنديهاي ذهني انسان را تقويت نمود و گسترهي روياپردازي و تخيل آدمي را تا بينهايت گسترش داد. آرزوهاي ديرين بشر در قلمروي اساطير دست يافتني شدند و آنچه انسان بدوي در آسمان و در نقشهاي تخيلي ستارگان در شبها مي جست در روايتهاي اساطيري رنگ و معنا يافتند. نوباوههاي ذهني در واكنش به شرايط محيطي و اجتماعي خود ميدان اسطوره را تنها فضاي مناسب براي تاخت و تاز يافتند و به تدريج آثاري در حوزهِي اسطوره پديد آمد كه حتا تا امروز پا بر جا باقي ماندهاند. آثاري مانند اديسه و ايلياد، يا گيل گمش، رستم و سهراب و ... از اين دست به شمار ميآيند.
اما پس از اين دورهي جنيني و با پيدايش دانش، تخيلها نيز بر مدار دانش به حركت درآمدند و تخيل اسطورهاي جاي خود را به تخيل علمي داد. پيشرفت دانش و انقلاب صنعتي راه را بر پيشبيني فناوريها هموار نمود و مخترعين ايدههاي نو را در آثار تخيلي كه پيش از اين توسط روياپردازان به ثبت رسيده بود، ميجستند. وجه تمايز اصلي و بارز تخيل علمي از تخيل اسطورهاي اين است كه خيالپرداز اسطوره مدار به باورپذير ساختن اساطير براي ذهن مخاطبان الزامي نداشت و حتا غيرقابل باورتر بودن اين اسطورهها سبب مهيجتر شدن آنها و جذب علاقمندان و مخاطبان بيشتر ميشد. حال آنكه تخيل پردازان علمي با بهرهگيري از برخي بنيانهاي پذيرفتهشدهي علمي درصدد باور پذير ساختن ايدهها و آثار خود بودند و تلاش ميكردند تصاويري از واقعيتهاي آينده را ترسيم نمايند.
آنچه كه در گذشته با توسل به اوهام و انديشههاي خام براي عوام ساخته و پرداخته ميشد، ديگر براي انسان امروزي و مدرن جذابيتي نداشت و اگر كسي ميخواست به توصيف چنين تخيلاتي بپردازد به جنون و زوال عقل محكوم ميشد. به اين ترتيب تخيل علمي با طرح ايدههايي از آينده پا به ميدان نهاد و ذهنهاي آمادهي بسياري را كه از جذابيت دانش به هيجان درآمده بودند، مفتون خود ساخت. اگر چه با گذشت زمان بسياري از ايدههاي دانشبنيان كه در قالب تخيلهاي علمي مطرح ميشدند، رنگي از واقعيت به خود نگرفتند؛ اما با بهرهگيري از مباني علمي حوزههاي نظريهپردازي را همچنان باز نگه داشتند و تحقق خود را به زمانهاي بعد در آينده موكول كردند.
در بررسي آن گروه از ايدههايي كه با روايتهاي علمي - تخيلي براي آينده مطرح شدند و شيوهي نوآورانهاي را در تفكر پيرامون آينده شكل دادند، با اين واقعيت رو به رو ميشويم كه ويژگي روياپردازي و تخيل ذهن آدمي كه در گذشتههاي دور براي آفرينش اساطير و مفاهيم انتزاعي كهن به كار ميرفت اين بار براي خلق انديشههاي نمادين از آينده به كارگيري شده است. اگر انسان دوران باستان اساطيري مانند سيمرغ يا ققنوس را در انديشهي خود ميپروراند، انسان عصر مدرن ايدهي هواپيماهاي غولآسا يا ماوراي صوت را به مدد دستاوردهاي علمي و فناورانه در ذهن خود ترسيم نمود. آرزوي سفر به اعماق زمين يا دريا كه در آثار اساطيري كهن همواره به عنوان يكي از اميدهاي دستنيافتني جلوهگر ميشد، در عصر صنعت و فناوري اين بار با اميد به سفر به اعماق كرات و سيارههاي پيرامون زمين در قالب ايدههايي مانند زندگي در شهرهاي فضايي و يا مسافرت به ديگر كرات با استفاده از آسانسورهاي فضايي معنا و مفهوم يافت.
بر اين اساس ميتوان تخيل علمي را نوعي اسطورهشناسي آينده به شمار آورد. شناسايي اسطورههايي كه نه در گذشته، بلكه در آينده حضور دارند و ممكن است روزي با آنها ملاقات كنيم.