امروز شنبه 30 آبان 1388 برابر با 21 نوامبر 2009 سالروز درگذشت انساني انديشمند است كه تلاش كرد با ارايهي نظريهي "ذهن دوجايگاهي" به خواب چندين هزار سالهي بشر پايان دهد و او را از غار تاريك "خودپنداري" بيرون آورد و به نور "خودآگاهي" رهنمون شود. او درسال 1997 درست در چنين روزي در سن 77 سالگي در بيمارستان كوئين اليزابت در شهر شارلوت تاون واقع در جزيرهي پرنس ادوارد كانادا درگذشت. جينز نيز مانند هر انسان ديگري درگذشت اما انديشهي ارزشمند او زنده ماند و امروز با گذشت 12 سال همچنان در سراسر جهان افراد بسياري را مجذوب و شيفتهي خود ميسازد.
جينز در شهر وست نيوتن ايالت ماساچوست آمريكا چشم به جهان گشود. پدر او يك كشيش بود و يك خواهر و دو برادر داشت. او در دانشگاه هاروارد به تحصيل پرداخت. مدرك كارشناسي خودرا از دانشگاه مك گيل كانادا گرفت و براي تكميل تحصيلات در مقاطع كارشناسي ارشد و دكترا رشتهي روان شناسي و دانشگاه ييل آمريكا را انتخاب كرد. طي سالهاي 1966 تا 1990 در دپارتمان روان شناسي دانشگاه پرينستون به پژوهش و ارايهي مقالات علمي پرداخت. از او براي سخنراني در ديگر دانشگاههاي آمريكا نيز دعوت ميشد.
جينز كمك شايان توجهي را در زمينهي مطالعهي رفتار حيوانات و نژادشناسي آنها به دانشمنداني كه در اين زمينه فعاليت ميكردند، ارايه داد. اما توجه خويش را به حل "معماي آگاهي انسان" معطوف ساخت و با نگارش كتاب "خاستگاه آگاهي در فروپاشي ذهن دوجايگاهي" در سال 1976 به شهرتي جهاني دست يافت. او در سال 1978 به خاطر نگارش كتاب ياد شده نامزد دريافت جايزهي ملي كتاب آمريكا شد. كتاب بي همتاي او قلمرويي از روانشناسي، مردمشناسي، تاريخ، فلسفه، دين و مطالعات ادبي را تحت پوشش خود دارد و آن را به يكي از آثار منحصر به فرد نسل انسانهاي متمدن و انديشمند تبديل كرده است.
خوشبختانه كتاب او توسط جمعي از مترجمان و روان شناسان ايراني به زبان فارسي ترجمه شده و از سوي انتشارات آگاه به چاپ رسيده است. مطالعهي اين كتاب ارزشمند به هر انسان علاقمند به كسب دانش و آگاهي بيشتر فرصتي بي همتا را ميبخشد تا نگاهي از بالا و متفاوت نسبت به خود به عنوان موجودي متفكر داشته باشد و دريابد كه تاكنون چگونه ميانديشيده است. جينز با كالبدشكافي مسالهي آگاهي انسان به ظاهر آگاه را از ناآگاهي چندين هزار ساله بيدار ميكند و به او نشان ميدهد كه در درك آگاهي چه اشتباهات غيرقابل چشمپوشي را خواسته يا ناخواسته مرتكب شده است.
نظريهي ذهن دوجايگاهي آن گونه كه جينز آن را تشريح كرده عبارت است از كاركرد دوگانهي مغز انسان به گونهاي كه بخشي از مغز سخن ميگويد و بخش ديگري اين سخن را شنيده و از آن اطاعت و پيروي ميكند. او از اين راز پرده بر ميدارد كه در 3000 سال اخير مغز سامانهي عصبي انسان دچار اين وضعيت بوده و در صورت تغيير اين تركيب (مانند بروز يك جهش ژنتيكي) يعني بخش سخنگو و بخش مطيع مغز بايد منتظر بروز تغييرات باورنكردني در ادراك و رفتار انسان باشيم.
آن چه كه اينك به عنوان فرهنگ، تمدن، دين و ... امروز و در 3000 سال اخير به عنوان ميراث انساني به دست بشر رسيده، زاييدهي همين تركيب آناتوميك مغزي بوده و معلوم نيست اگر تغييري در اين تركيب دوگانه روي ميداد، امروز شاهد چه نوع فرهنگ و تمدني بوديم. او اين مژده و خبر خوش را به جهانيان اعلام ميكند كه فروپاشي اين تركيب "گوينده و مطيع" مغز از هزارهي دوم ميلادي آغاز شده و تكامل چنيين فروپاشي در آينده امري بسيار محتمل است و يادآوري ميكند كه در صورت بروز چنين تغييري و پيدايش تركيب تازهي ادراكي در مغز تمدن بشري كنوني به طور كامل تغيير خواهد كرد و با تمدن نسل كنوني غير قابل مقايسه خواهد بود. تمامي نشانههاي زيستي حاكي از تكامليافتگي تدريجي مغز انسان هستند، اما نميتوان مشخص کرد که نسل آيندهي بشر چه زمانی به شکل بالغ تکامل یافتگی مغز و سامانه ی عصبی خود دست خواهد یافت.
كتاب "خاستگاه آگاهي در فروپاشي ذهن دوجايگاهي" ارزش مطالعهي مكرر و چندين باره را دارد. حتماً آن را بخوانيد تا دريابيد كه چه مراحلي را پشت سر گذاشتهايد و اينك به كدام سو در حركت هستيد.