اين يادداشت را در زماني مينويسم كه هنوز 16 سال تا رسيدن به سال 1404 خورشيدي يا همان 2025 ميلادي فرصت باقي است (البته اگر عمري باقي باشد). اهميت سال 1404 در اين است كه كشورهاي پيشتاز و انديشكدههاي آيندهگرا شرايط ويژهاي را پس از گذشت يك ربع قرن از آغاز هزارهي سوم ميلادي براي جهان پيشبيني كردهاند و انتظار ميرود با رسيدن به سال 1404 در آستانهي عصري قرار بگيريم كه در آن تمدن بشري يكي از بنياديترين مراحل تكوين و تكامل خود را آغاز نمايد. بر اين اساس 16 سال فرصت داريم تا خود را براي ورود به اين عصر تازه آماده كنيم. عصري كه در آن رويارويي قدرتهاي جهاني چشمگيرتر از زمانهاي پيشين خواهد بود.
تجربهي پيشين در زمينهي آيندهنگاري براي ورود به سال 2000 ميلادي و هزارهي سوم نشان داد كه بسياري از پيشبينيهاي آن دوران يا آنقدر تخيلي و دور انديشانه بودند كه حتا با رسيدن به سال 2000 محقق نشدند و يا آنقدر سطحي و سادهانديشانه بودند كه چندين سال پيش از رسيدن به سال 2000 محقق شدند، آن هم به شكلي پيشرفتهتر و تكامليافتهتر. به عنوان نمونه برخي زندگي انسان را در فضا در سال 2000 امري كاملاً بديهي ميشمردند كه هنوز هم با وجود گذشت 9 سال از آن به طور عملي و گسترده محقق نشده است يا آن كه شكلگيري پديدهاي مانند اينترنت را در سال 2000 امكانپذير ميدانستند، حال آنكه اينترنت در سال 1991 يعني 9 سال زودتر تجسم عيني يافت.
بر اين اساس ميتوان دريافت كه ورود به بحث پيشبيني دانش و فناوري آينده در همان حال كه ميتواند جذاب باشد، خالي از خطا و لغزش نيست و تا اندازهي زيادي زاييدهي تصورهاي ذهني و گسترهي تخيل خلاق آيندهانديشان است. با وجود آنكه در سالهاي اخير اصول و مباني مدوني براي پيشبيني فناوري و صنعت شكل گرفته و برونيابي روند تكامل فناوريها يا چرخهي تولد و مرگ فناوريها و زايش فناوريهاي نوين معمولاً از الگوهاي معيني پيروي ميكند، با اين حال همواره بايد منتظر پديداري شگفتيسازها در عرصهي دانش و فناوري باشيم، شگفتيسازهايي كه پيشبينيهاي ما را با چالشهاي جدي رو به رو ميسازند و آيندههايي را ميآفرينند كه كمتر به آنها انديشيدهايم.
از اين رو ترجيح ميدهم سال 1404 خورشيدي را از نگاهي ديگر و صرف نظر از ميزان تكامليافتگي دانش و فناوري و صنعت در آن سال در نظر بگيرم. پيش از طرح ديدگاه خود يادآوري يك نكتهي مهم را ضروري ميدانم. اين كه پيشبيني آينده همواره آكنده از عدم قطعيت است. بايد به ياد داشته باشيم كه تجربه به ما آموخته كه مولفههاي كليدي جهان 1404 يا همان 2025 تا دورهي زماني 2010 الي 2015 روشن و نمايان نخواهند شد و مهمتر از آن اين كه نظام بين المللي همواره بر پايهي روندهاي خطي حركت نميكند.
معمولاً ميتوانيم فهرستي از علايم راهنما را براي هر يك از آيندههاي بديل در نظر بگيريم و بر اساس آنها بگوييم كداميك از اين آيندهها با گذشت زمان ظاهر خواهد شد، اما هيچ يك از اين آيندهها قطعي نيستند و همواره امكان تغيير و تبديل آنها به صورتهاي ديگر وجود دارد.
انديشكدهي آيندهپژوهي رند[1] در اقدامي شايان توجه 5 مولفهي كليدي جهان را به ترتيب زير در نظر گرفته است[2] و بر اين اعتقاد است كه اين متغيرها مهمترين پيشرانها و شكلدهندههاي نظام بينالمللي در ربع سدهي آينده هستند. اين متغيرها عبارتند از:
1. جغرافياي سياسي (ژئوپوليتيك)؛
2. جمعيت؛
3. اقتصاد؛
4. فناوري؛ و
5. محيط زيست.
با پايش روندهاي اين مولفهها يا متغيرها در دورههاي زماني معين بر اساس دادههاي آماري و برون يابي آنها ميتوان تصاويري بديلي از آينده را استخراج نمود و گفت كه در اين دورههاي زماني آينده احتمالاً اين گونه رقم خواهد خورد. به عنوان نمونه اين كه ساليانه شاهد افزايش 80 ميليون نفري جمعيت جهان هستيم و در صورت تداوم اين روند در سال 2050 جمعيت جهان به 4/9 ميليارد نفر خواهد رسيد.
بررسي مجموعهي تلاشهايي از اين دست (چه ابتكار موسسهي رند و چه فعاليتهاي پيگر و مستمر پروژهي هزارهي سازمان ملل متحد و غيره) ما را با اين واقعيت رو به رو ميسازد كه سال 1404 سال شكلگيري و تمايز نيروهاي جهاني آيندهساز خواهد بود. قدرتهاي جهاني در آن سال شكل تازهاي به خود خواهد گرفت و رويايي آنها با يكديگر آيندههاي بديلي را پديد خواهد آورد كه از هم اينك براي رويايي با هر يك از آنها بايد آماده بود.
پيش از هر چيز مانند هميشه نگاهها به ايالات متحده به عنوان محوريترين قدرت تاثيرگذار جهان دوخته ميشود و باز هم مانند هميشه رويارويي دو ديدگاه چشمگيرتر از هر گمانهزني ديگري پيرامون اين كشور 50 ايالتي است. برخي بر اين اعتقاد هستند كه در سال 1404 با ايالات متحدهاي رو به اضمحلال و نابودي رو به رو خواهيم شد و برخي ديگر معتقدند آمريكاي سال 1404 قدرتمندتر از هر زمان ديگري خواهد بود. نگاه بيطرفانه و پيراسته از هرگونه جانبداري ميتواند نگرش هوشمندانه و واقعگرايانه را در بررسي اين موضوع پديد آورد. واقعيت اين است كه طرفداران و علاقمندان هر از اين دو نگرش ميكوشند ايدهآلها و آرزوهاي خود را با تبيين چنين نگرشهايي مطرح كنند، حال آن كه آيندهانديشي مانند دانش رايانه موضوعي كاملاً صفر و يكي نيست و همواره اين احتمال ميرود كه با تركيبي از اين حالتها رو به رو شويم.
ديدگاه نخست كه معمولاً بر پايهي ارزشهاي ضد غربي و ضد امپرياليستي شكل گرفته است، قدمتي به ديرينگي انقلاب اكتبر 1917 روسيه و شكلگيري جنبش كمونيسم و ضديت و تقابل با نظامهاي سرمايهداري كه نماد و سمبل آن آمريكا بود، دارد. كمونيستها بيش از 70 سال آرزوي نابودي آمريكا را در سر ميپروراندند و با كمال تاسف نابودي نظام اداري و ايدئولوژيك خود را در سال 1991 به تماشا نشستند. از سوي ديگر و در مقابل، شيفتگان غرب و آنان كه ايالات متحده را نماد تبلور ارزشهاي خود ميپندارند، براي تحقق يافتن آرزوهاي خود وجود ابرقدرتي مانند آمريكا را ضروري ميدانند؛ ابرقدرتي كه اينك و در آينده با چالشهاي اقتصادي جدي رو به رو ميشود و هيچ كس نميتواند تضمين كند توان و اقتدار كاپيتاليستي آن روندي فزاينده و رو به رشد داشته باشد.
با قدري تدبر هوشمندانه و پرهيز از افتادن به دام "يكسونگري"، در مييابيم كه هر دو نگرش در پيشفرضها و نتيجهگيريهاي خود دچار افراط و تفريط شدهاند. واقعيت اين است كه آمريكا چه به مثابهي ابرقدرتي اهريمني و چه به عنوان فرشتهي نجات يك شبه ره صد ساله را طي نكرده كه يك شبه هم راه انحطاط و نابودي را بپيمايد. آنچه كه امروز از آن به عنوان ايالات متحدهي آمريكا ياد ميشود، كشوري متشكل از 50 كشور كوچكتر يا ايالت است كه بر اثر تلاشي مثبت يا منفي به مدت 300 سال به شكل و وضعيت امروز رسيده است. از سوي ديگر در شرايطي كه نشانههاي جهان چند قطبي امروز بيش از هر زمان ديگري آشكار و نمايان شده، اين سخن يا ديدگاه كه ايالات متحده در آينده ابرقدرت بلامنازعهي جهان خواهد بود، بيشتر به يك شوخي شبيه است تا واقعيتي عيني. قدرت آمريكا در ابعاد گوناگون در همان حال كه روندي تكاملي داشته، يك شبه تحليل نميرود و يك روزه نيز چند برابر نميشود.
برونيابي روندهاي موجود بر اساس آنچه كه توسط كانونهاي تفكر آيندهانديش صورت گرفته، نشاندهندهي آن است كه سال 1404، سالي است كه در آن بايد شاهد هماوردي كشورهاي هند، چين، روسيه و ايالات متحده باشيم. در اين سال با يك مربع قدرت رو به رو خواهيم بود كه هر رأس آن ميكوشد نقطهي ثقل اين مربع را به سوي خود متمايل سازد.
اين احتمال ميرود كه ائتلاف دو جانبهاي نيز شكل بگيرد كه در يك سوي آن چين و روسيه و در سوي ديگر آن آمريكا و هند قرار دارند. مشاركت و همراهي هند در ائتلاف با آمريكا پيرو عوامل و شرايطي است كه بر قدرت اين ائتلاف و پايداري آن تاثير خواهد گذاشت. حتا اين احتمال نيز ميرود كه هند قدرتي مستقل باشد و از شركت در هر ائتلافي با در نظر گرفتن ملاحظات منطقهاي خودداري كند. اما همگرايي پكن و مسكو سناريوي محتملتري به نظر ميرسد.
بر اين اساس ايالات متحده از هم اينك اهرمهاي كنترل كنندهاي را طراحي كرده تا با استفاده از آنها مانع قدرتيافتن فزايندهي رقباي اصلي خود در سال 1404 شود. خروج منابع اصلي تامين انرژي از دسترس روسيه و چين مهمترين و اصليترين راهبرد آمريكا براي استقبال از سال 1404 است. افزون بر اين به راه انداختن درگيريهاي منطقهاي پيرامون چين و روسيه به گونهاي كه تحليلبرندهي قواي همپيمانان منطقهاي اين دو قدرت مطرح جهان باشد، از اهداف فرعي واشينگتن است. چين و روسيه نيز در آمادگي براي اين رقابت آرام ننشستهاند و از هم اينك جهت گسترش برد و شعاع نفوذ خود به ويژه در قارهي آمريكاي جنوبي برنامهريزي نموده و اقداماتي را آغاز كردهاند كه برخي از نشانههاي آن هم اينك قابل رديابي و شناسايي است.
ارتقاي توان اقتصادي و همافزايي نيروهاي مالي و سرمايهاي نيز بخشي از تدابير پكن و مسكو است. قدرت اقتصادي اين دو قدرت جهاني در سال 1404 چالشي جدي در برابر ايالات متحده خواهد بود. سناريوي ديگري كه محتمل به نظر ميرسد اين است كه تنها يكي از سه كشور هند، روسيه و چين رقيبي عمده براي آمريكا شود و جهان بار ديگر دو قطبي شود. حتا اين احتمال ميرود كه كشور ديگري به غير از اين سه كشور به عنوان قدرتي نوظهور در برابر آمريكا به عنوان رقيبي جدي نمايان شود.
شكل ديگري از ابر قدرت شدن كه كمتر به آن توجه شده پديداري پديدهاي نوظهور مانند قدرتهاي سايبري و اينترنتي است كه منافع ديجيتال و داراييهاي انفورماتيك قدرتهاي رقيب را به طور جدي در فضاي مجازي تهديد خواهد كرد و برآيند اين رقابت ظهور "ابرقدرتي تازه" است كه تاكنون در مخيلهي افراد يا گروههاي اندكي گنجيده است. نشانهاي از اين ابرقدرت ناشناخته را ميتوان در حملهي رايانهاي كه به تازگي رايانههاي كاخ سفيد، پنتاگون و برخي از ديگر موسسات دولتي آمريكا را هدف خود قرار داد، مشاهده نمود؛ حملهاي كه هنوز تحقيقات در مورد مشخص ساختن سرچشمه و عوامل اصلي آن ادامه دارد.
اين ابرقدرت رايانهاي و اينترنتي ميتواند مستقل يا متشكل از شبكهاي گسترده در سراسر جهان باشد كه با هدف تهديد منافع سايبري قدرتهاي جهاني تشكيل شده است. برتري كيفي و كميتي اين موجوديت مستقل يا شبكهاي به گونهاي خواهد بود كه توانمنديهاي كنوني رايانهاي و اينترنتي را از نظر سرعت پردازش و تبادل داده و اطلاعات، ذخيرهسازي اطلاعات و امنيت در نورديده و با دسترسي به سطحي برتر از فناوري امروز و در همان حال برخوردار از قابليت سازگاري با آن بهت و حيرت همگان را موجب خواهد شد.
اين قدرت جهاني اهرمهاي سياسي و اقتصادي را به نفع خود مصادره خواهد كرد و ائتلافي فراگير از كشورها، افراد و موجوديتهاي حقيقي و حقوقي مشترك المنافع را در بطن خود جاي خواهد داد. شايد پديداري چنين ابرقدرت سايبرنتيكي تا سال 1404 محقق نشود، اما زمينههاي فناورانهي آن تا آن سال فراهم خواهد شد.
در نگاهي ديگر ميتوان اين احتمال را نيز در نظر گرفت كه منابع آبي و غذايي عوامل قدرتآفرين در سال 1404 خواهند بود. كشورهايي مانند كانادا و ايسلند با دسترسي به منابع عظيم برف و يخ و نيز منابع آبي شيرين و آشاميدني، ابرقدرتهاي آبي سال 1404 خواهد بود. از سوي ديگر كشورهايي مانند ژاپن، مالزي و اسراييل با ابداع شيوههاي نوين توليد غذاهاي مصنوعي و توليد انبوه اين گونه مواد ابرقدرتهاي غذايي جهان خواهند بود.
به هر حال جهان سال 1404 دنياي شگفتانگيزي خواهد بود كه جنبههاي تلخ و شيرين آن آتش اشتياق رسيدن به آن را در وجود هر فرد علاقمند به آينده شعلهور ميسازد. تا ديدار شما در سال 1404 فعلاً خدا نگهدار!