سفر كاري و كوتاه اخير به همدان، "پايتخت فرهنگ و تمدن ايراني" بار ديگر نشان داد كه چه استعدادهاي شكوفا نشدهاي در قلمروي آيندهانديشي در ميهن عزيز ما وجود دارد. رويارويي با پرسشها و ديدگاههايي كه همگي بازتابي از اشتياق طبيعي و فراوان دانشپژوهان به يادگيري شيوهها و تكنيكهاي دانشبنيان آيندهپژوهي جهت كسب آگاهي از آينده است، احساسي از خرسندي را در نهاد آدمي پديد ميآورد. اين خرسندي در وهلهي نخست به دليل انگيزههاي فردي است و در وهلهي دوم به دليل اطمينان يافتن از اين موضوع است كه پيگيري تقويت بنيانهاي نظري آيندهپژوهي در ايران و تلاش براي ايجاد جامعهاي دانشبنيان تاكنون بيهوده نبوده و ميتواند به تدريج آثار و نتايج سازندهي خود را نمايان سازد.
گشتي هر چند كوتاه در سطح شهر همدان هر بينندهاي را به درك اين واقعيت نايل ميسازد كه همدان در حال گذار از عصري سنتي به عصري مدرن است. بافت بومي آن در حال پوست اندازي و نو شدن تدريجي است. هر چند كه اين گذار به دلايل گوناگون به سرعت آن چه كه در برخي از ديگر شهرها مانند تهران يا اصفهان صورت گرفته، نبوده است؛ اما نشانههاي اميدبخشي را از خود نشان ميدهد. بخشي از حركت جامعهي همدان به سوي آيندهاي بهتر و روي آوردن آگاهانه به نوگرايي و ارزشها و كارآمديهاي مدرنيته مرهون روحيهي انديشهمدار و آگاهي خواه شهروندان همداني است. حضور تعداد شايان توجهي از دانشجويان در اين شهر نيز در تقويت اين روند بيتاثير نبوده است.
افزون بر اين، پيشينهي چند هزارسالهي تمدن مادها و مركز آن يعني هگمتانه در اين منطقه به همراه نماد عظيم دانشمداري جامعه و فرهنگ ايراني در كانون اين شهر يعني آرامگاه بوعلي سينا (كه نيازمند بازسازي و توجه بيشتر است) خواسته و ناخواسته اهالي اين شهر را به مردمي دوستدار دانش و آگاهي مبدل كرده است. ويژگيهاي "درونگرايي" و "معنا گرايي" همدانيان به اندازهاي بارز و نمايان است كه تلاش آنها براي دستيافتن به باطن هر ظاهري را به آساني ميتوان در گفتار و كردار آنان مشاهده نمود. همين ويژگي است كه آنها را به مردمي حساس و متفكر تبديل كرده و طبيعي است كه هر سطح از تفكر شايستهي احترام و تمجيد است.
تبادل علمي اين شهر و استان با ديگر شهرها و استانهاي همجوار آن را دروازهي دانش ايران در غرب كشور ساخته است. با آن كه همدان هنوز از برخي بيمهريها رنج ميبرد، اما به خودي خود استعداد بالايي در پذيرش انديشههاي نوگرا و آيندهگرا دارد. تعداد قابل توجه كارشناسان، فرهيختگان و دانشگاهيان در شهر و استان همدان به ويژه آنها كه در حوزههاي بنيادي فناوري مانند نانوفناوري و فناوريهاي زيستي فعاليت دارند، استعداد بالايي را براي ساختن آيندهاي بهتر در اين منطقه به وجود آورده است. بازآفريني شكوه و بزرگي همدان در عرصهي دانش و آگاهي اميدي دور از دسترس نيست و استان همدان ميتواند به الگو و معياري براي استانهاي غربي كشور تبديل شود. تحقق اين هدف تنها به خواست و ارادهي راسخ شهروندان اين شهر بستگي دارد و همدانيان ميتوانند دوراني به مراتب باشكوهتر از روزگار تمدن مادها را دراين منطقهي زيبا در دامنهي كوه الوند رقم بزنند.
با نگاهي به ديدگاهها و پرسشهايي كه در سمينار آيندهپژوهي همدان مطرح شد، ميتوان به روشني دريافت كه جامعهي ايران به ويژه جوانان با اشتياق فراوان "رسيدن به آيندهاي بهتر" را به عنوان يك هدف دستيافتني دنبال ميكنند و در اين مسير به شدت نيازمند شنيدن سخنهاي تازه و آشنايي با انديشههاي نويني هستند كه رسيدن به هدف ياد شده را تسهيل و تسريع ميكنند. افزايش آگاهي علاقمندان به حوزهي آيندهپژوهي پيرامون ابعاد نظري و كاربردي اين رشتهي دانشگاهي در حال حاضر به عنوان مهمترين ضرورت احساس ميشود. افزون بر اين فراهم ساختن امكان ادامهي تحصيل علاقمندان به اين رشتهي دانشگاهي در مقاطع كارشناسي، كارشناسي ارشد و دكترا نيازي انكارناپذير است كه به روشني ديده مي شود.
هم اينك توجه برخي از دانشگاهها و موسسات آموزش عالي در ايران به برگزاري دورههاي آيندهپژوهي جلب شده اما اين توجه بيشتر روي راهاندازي دورههاي كارشناسي ارشد و دكترا متمركز شده و اين در حالي است كه بخشي از ظرفيت دانشگاهها در اين دو مقطع متاسفانه به اشغال جويندگان مدارك تحصيلي در ميآيد و نه جويندگان دانش و آگاهي. از اين رو شايسته است كه مقطع كارشناسي يا همان ليسانس نيز براي تدريس اين رشتهي دانشگاهي در نظر گرفته شود تا امكان طرح بنياديترين مباحث آيندهپژوهي كه سازندهي زيربناي مقاطع بالاتر اين رشته است، فراهم گردد. امروز تنها شهر يا استان همدان نيست كه علاقمند و تشنهي آگاهي از آينده است، بلكه سراسر كشور استعداد و ظرفيت مناسبي را براي آيندهانديشي يافته و تداوم اين روند نياز به شنيدن سخنهاي تازه با نگاه به آينده را افزايش خواهد داد.
به نظر ميرسد رفته رفته آيندهانديشي و آيندهپژوهي در ايران به رفتاري اجتماعي تبديل خواهد شد و آيندهپيمايي جايگاهي را در جامعهي ايران به دست خواهد آورد. روشن است كه راهبران كوششهاي آيندهگرا نقشي كليدي و شايان توجه در پاسخگويي به اين نياز فزايندهي اجتماعي خواهند داشت، اما امروز ايران به بيش از 70 ميليون آيندهپژوه نياز دارد و آيندهانديشي ديگر نميتواند در دايرهي تنگ محافل علمي آيندهانديشي اسير باشد. ترويج آيندهانديشي در مقام تلاشي همگاني و اجتماعي براي تمامي اعضاي جامعه نيازمند ترويج انديشههاي برجستهي آيندهگرايي، تبيين اصول و مباني آيندهپژوهي و پاسخگويي واقعبينانه به پرسشها و نيازهاي علمي علاقمندان آيندهپژوهي است. انديشكده كشف آينده تنها به عنوان يكي از انديشكدههاي آيندهگرايي كه در ايران براي تحقق هدف ايجاد جامعهاي دانشبنيان تلاش ميكنند، در كنار تمامي علاقمندان راستين آيندهپژوهي و آيندهانديشي است و دست همكاري و همراهي آنان را صميمانه ميفشارد.