مشاهدهي هدفمند محيط پيراموني از ويژگيهاي ضروري كسب موفقيت در فضاي رقابتي جهان امروز است چرا كه سوار شدن بر امواج خروشان سوناميهاي تغيير را ممكن ميسازد و طراحي دورنماهاي الهامبخش از آينده را امكانپذير ميگرداند. هنر يا تكنيك ديدهباني رمز آمادگي براي ورود به آينده است. از آنجايي كه ديدهباني بايد در چارچوب معين كاري و نظري صورت گيرد، ميتوان اين چارچوب را در قالب يك رصدخانه (كه به جاي رصدخانههاي متعارف كه به رصد ستارهها و سيارات ميپردازند، به رصد شرايط آينده ميپردازد) تعريف نمود. حال اين پرسش مطرح ميشود كه براي ساختن چنين رصدخانهاي بايد به چه ملاحظاتي توجه داشته باشيم؟
جهان امروز در معرض برخورد با امواج سهمگين سوناميهاي تغيير قرار دارد. رويدادها و روندهاي نوپديد مانند امواجي عظيم از راه ميرسند و پندارهاي پيشين ما را درهم شكسته و با خود ميبرند. معادلات و روابط پيشين پذيرفته شده را دستخوش تغيير نموده و بر آثار بر جاي مانده از نگرشهاي منسوخ و شيوههاي كهن، تصويري تازه از ساختاري نوپديد را شكل ميدهند.
آنچه كه امروز در قالب اصطلاحاتي مانند "نظم نوين جهاني" از آن ياد ميشود و در حقيقت از درون فرايند "جهاني شدن" و پروژهي "جهانيسازي" متولد گرديده، آغاز مسيري است كه با هدف شكل بخشيدن به دنيايي نوين طرحريزي شده است. صرف نظر از اهداف آشكار و نهاني كه اينگونه پروژهها دنبال ميكنند، به روشني ميتوان دريافت كه در هيچ مقطع زماني از تاريخ به ويژه صدههاي اخير شاهد تحولاتي اين چنين چشمگير و جهاني نبودهايم. گسترهي تغيير، ناپايداري، و عدم قطعيت در مناسبات جهاني، مانند طوفاني سهمگين افقهاي دانش و فناوري را ميپيمايد؛ مرزهاي جغرافيايي و سياسي را پشت سر ميگذارد، و در مسير خود "فرصتهاي اقدام" و "تهديدهاي وجودي" را بر جاي ميگذارد.
سرچشمهي اين تغييرات بنيادين، گسترش و نوزايي گونههاي متنوع دانش و فناوري در سراسر جهان است. دانش و فناوريهاي نوپديد در ايجاد پارادايمها و رويكردهاي نوين اجتماعي، اقتصادي، سياسي، فرهنگي نقشي شايان توجه داشته و سرشت و جهت حركت آنها را به سوي افقهاي ناشناختهي نوين تعيين ميكنند. در محيطي چنين سرشار از عدم قطعيت، پرتوهاي نخستين "عصر شگفتي و دانايي" روشنگر زمانهاي است كه در آن سازمانها نميدانند به چه چيزهايي ميتوانند اعتماد كنند و و به كدام پايههاي مطمئن براي تداوم بقاي خويش تكيه نمايند. بر اين اساس و با وجود احتمال فراوان براي قرار گرفتن در معرض اين گونه سوناميها، به راستي كدام راهبرد و برنامه ميتواند رسيدن به ساحل نجات را تضمين نمايد؟
پاسخ به اين پرسش با نگاهي به شتابگيري دگرگونيها در عرصههاي گوناگون و پيدايش شرايط نوين براي جوامع و سازمانها امكانپذير است چرا كه براي دستيابي به ماندگاري و موفقيت در آينده ناگزير به كوشش براي كشف، شناسايي و پايش رويدادها و روندهايي باشند كه آيندههاي اجتماعي و سازماني بر اثر آنها شكل ميگيرد. در ادبيات متعارف آيندهپژوهي ديدهباني دانش و فناوري را "پويش محيطي"[1] مينامند كه عبارت است از فرايندي هدفمن به منظور تفسير و ارزيابي انتقادي تغييرات جهت مشاهده و كشف كوچكترين سيگنالهاي تغيير در محيط. بر اثر اين فعاليت شناسايي "روندهاي آيندهساز" امكانپذير ميشود و ترسيم آيندههاي بديل ميسر ميگردد.
پيش از هر چيز بايد بدانيم سه هدف اصلي از ايجاد يك رصدخانه براي "آينده" دنبال ميشود: نخست، شناسايي عوامل تغيير در محيط هاي عملياتي فردي و سازماني؛ دوم، در نظر گرفتن پيامدهاي احتمالي تغييرات آينده؛ و سوم، فراهم ساختن دادهها و دانش مورد نياز براي توسعهي راهبردهايي جهت رويارويي با تهديدها و بهرهبرداري از فرصتهاي بالقوه و همچنين ايجاد ارادي فرصتهاي نوين.
بر اين اساس بايد به فرايند بنياني رصد توجه كنيم. رصد شرايط آينده مستلزم توجه به نقطهي آغازين فرايند رصد است كه ارتباط تنگاتنگي با روش ديدهباني دارد. در همين حال كانون توجه تمامي روشها بر كشف سيگنالهاي تغيير (اعم از قوي و ضعيف) و تفسير خردمندانهي آنها از ديدگاه شرايط جاري و آتي سازماني است. شناخت منطقي تغيير و انتقال اين آگاهي به سازمان بنيانيترين دغدغهي فعاليت ديدهباني است.
بايد بدانيم ماموريت آرماني رصدخانهي آينده پيشگيري از "غافلگير شدن" سازمانها در برابر تغييراتي است كه سرزده از راه ميرسند و معادلات پيشين ما را تهديد ميكنند. دادههاي حاصل از يك رصدخانه موجب بهبود "هوشمندي رهبردي" سازمانها ميگردد و واكنش فعال آنها را به عوامل بحرانزا تسهيل مينمايد و اقدام پيشدستانه و بههنگام در برابر امواج سوناميهاي تغيير را امكانپذير ميسازد.
با توجه به آنكه در فرايند ديدهباني با دو بعد داخلي و خارجي رو به رو هستيم، آيندهي سازمان با توجه به شرايط داخلي و خارجي آينده مورد توجه قرار ميگيرد. در ديدهباني داخلي، به بررسي توانمنديها و ضعفهاي محيط داخلي سازمان با توجه به چشمانداز و مأموريت آن ميپردازيم. با شناسايي رويدادها و روندهاي احتمالي آينده، سازمان ميتواند برنامهي خود را براي اقدام در برابر اين رويدادها طراحي كند. ديدهباني خارجي نيز با هدف شناسايي، رديابي و تفسير تغييرات و تجزيه و تحليل پيامدهاي آنها بر آيندهي سازمان صورت ميگيرد. اهميت ديدهباني خارجي از آن جهت ميباشد كه با محيط داخلي در ارتباط بوده و به درك بهتر شرايط آينده كمك ميكند.
نكتهي ديگري كه بايد مورد توجه قرار گيرد، تعيين روش ديدهباني است. تا كنون روشهاي گوناگوني براي ديدهباني ابداع شده كه انتخاب آنها به نياز سازمان و موضوع مورد نظر در ديدهباني بستگي دارد. ممكن است برخي سازمانها زماني مسألهي ويژهاي را بررسي نمايند؛ اما برخي رويدادها بنا به ماهيت خود، نيازمند ديدهباني و پايش مداوم هستند. بر اين اساس، روشهاي ديدهباني از نظر طول زمان و موضوع، به سه دسته عمومي تقسيم ميشوند: نخست، ديدهباني ناپيوسته كه به دورههاي زماني كوتاه تعلق ميگيرد؛ دوم، ديدهباني متناوب كه به منظور روزآمدسازي يك مسأله در چرخهي برنامهريزي به كار ميرود؛ و سوم، ديدهباني پيوسته، كه پوياترين شيوهي بررسي و مطالعهي نظاممند محيط است و تصويرسازي مستمر از محيط و دادههاي مورد نياز برنامهريزي راهبردي را تامين مينمايد.
به اين ترتيب ميتوان دريافت ايجاد رصدخانههايي كه به پايش شرايط آينده ميپردازند، آن هم در زماني كه تغيير و دگرگوني به جرياني جاري و پيوسته تبديل شده است، ضرورتي انكارناپذير بوده و ميتوانند به عنوان رادارهايي براي شناسايي فرصتهاي آينده به ايفاي نقش شايستهي خود بپردازند. بيتفاوتي در برابر اين ضرورت و كماهميتشمردن امواج سهمگين سوناميهاي تغيير موجب ميگردد تا در برابر دگرگونيهي آينده غافلگير شويم، فرصتهاي پيش رو را به آساني از دست دهيم، قادر به درك تأثيرات فناوريهاي نوپديد نباشيم، در ميدان رقابت عرصه را به سود رقيبان ترك كنيم، در دام مهلك پندارهاي كهنهي خود اسير شويم و در پايان قرباني تصورات ذهني پيشين خود شويم بي آنكه شرايط جديد پيراموني خود را در يافته باشيم.
با توجه به رشد فزايندهي فناوري اطلاعات و ارتباطات و گسترش بكه گستردهي جهاني اينترنت، ميتواند رصدخانههاي آينده را به شكل شبكه محور طراحي و راه اندازي نمود و از اين بستر ارتباطي ارزان بهرهبرداري موثر و كارآمدي به عمل آورد. رصد آينده در مقياسهاي منطقهاي و بينالمللي ميتواند بر پايه شبكهاي از رصدخانههاي آينده كه همگي بر بستر اينترنت استوار هستند، شكل گيرد. شبكههاي بين المللي رصد آينده بار اصلي رصدخانههاي آينده را بر دوش خواهند گرفت و ديدهبانيهاي سازماني، اقتصادي و ... را با همكاري اعضاي خود انجام خواهند داد. كانونهاي تفكر، مراكز پژوهشي و پژوهشكدهها، دپارتمانهاي دانشگاهي، تصميمسازان و كارشناسان، استادان، پژوهشگران و دانشجويان همگي از عناصر و عوامل تشكيلدهنده رصدخانه متناسب با تخصصهاي خود خواهند بود.
فعاليتهاي "رصدخانهي آينده" دربرگيرنده اموري مانند طراحي و ايجاد شبكههاي ديدهباني، همكاريهاي بين المللي ديدهباني، گسترش دانش ديدهباني، ترويج فعاليت ديدهباني در زمينههاي گوناگون سازماني و اجتماعي، همياري براي شكلگيري كانونها و نظالمهاي بين المللي ديدهباني و در نهايت اشاعهي دادهها و اطلاعات رصدخانهاي خواهد بود.