تقویم را كه مرور میكردم، دیدم پنجشنبهای كه گذشت یعنی 16 مهر روز جهانی كودك بود و دوشنبهی این هفته 20 مهرماه روز اسكان معلولان و سالمندان، روز بزرگداشت حافظ و روز ملی كاهش اثرات بلایای طبیعی است. و باز پنجشنبهی هفتهی جاری روز جهانی نابینایان و روز جمعه نیز روز جهانی غذاست. آنچه كه در تمامی این مناسبتها به عنوان عاملی مشترك میتوان یافت، "دغدغهی آینده" است.
پیش از پرداختن به امور كودكان، اگر بدانیم احتمال مرگ زنان در کشورهای کمتر توسعه یافته به هنگام زایمان و یا بر اثر عوارض مربوط به بارداری 300 مرتبه بیشتر از زنانی است که در کشورهای توسعه یافته زندگی می کنند، آنگاه وضعیت مادرانی كه در این گونه كشورها سكونت دارند، برای ما مهمتر از امور كودكان به نظر میرسد. این آمار در آخرین گزارش وضعیت کودکان جهان سال 2009 صندوق کودکان سازمان ملل متحد، یونیسف، که در روز 15 ژانویه در ژوهانسبورگ منتشر شد، آمده است.[1]
در همین حال احتمال مرگ در اولین ماه تولد کودکی که در کشورهای در حال توسعه به دنیا آمده است 14 برابر بیشتر از کودکی است که در کشورهای توسعه یافته به دنیا می آید. گزارش سالیانه وضعیت کودکان جهان یونیسف بر ارتباط میان بقای مادران و نوزادان تاکید کرده و فرصتهایی را برای از بین بردن فاصله میان کشورهای فقیر و ثروتمند در رابطه با مرگ و میر مادران پیشنهاد میکند.
و باز اگر بدانیم سالانه، بیش از یک میلیون زن از جمله هفتاد هزار دختر جوان بین 15 تا 19 سال، بر اثر عوارض مربوط به بارداری و یا زایمان جان خود را از دست میدهند، به عمق فاجعه پی میبریم. به گفتهی آن ونمن مدیر اجرایی یونیسف، از سال 1990 تداوم این وضعیت منجر به مرگ بیش از 10 میلیون زن شده است. به راستی برای پایان دادن به این وضعیت تاسفبار چه اقداماتی را باید در سطوح منطقهای و بینالمللی انجام داد؟ متاسفانه آنچه كه تاكنون از سوی نهادهای بینالمللی در قالب برنامههای امدادی به اجرا درآمده تاثیر چندانی بر بهبودی شرایط جهان امروز نداشته و شاید مهمترین دلیل آن گستردگی مسایل در ابعادی است كه خارج از كنترل هر نهاد بینالمللی مفرد است.
همكاری داوطلبانهی كشورها در قالب سازمانهای دولتی و خصوصی آنها و نیز سازمانهای منطقهای میتواند به كوششهایی كه تاكنون در این عرصه به عمل آمده، كمك شایان توجهی را ارایه نماید اما حتا این همكاریها نیز كافی نیستند. پس چارهی كار در چیست؟ چه راهحل واقعی میتواند به بحرانهایی از این دست كه جامعهی بشری را در چنگال خود اسیر ساخته پایان دهد؟
در وهلهی نخست باید بپذیریم آنچه كه شرایط نامساعد امروز را برای مادران، كودكان، نوزادان در مناطقی از جهان كه از امكانات و فرصتهای برابر برخوردار نیستند، پدید آورده؛ دستاورد تلخ و دردناك رقابتهای مخرب قدرتهای جهانی است كه برای دستیابی به منافع و منابع بیشتر پیامدهای منفی ناشی از كاركردهای مخرب خود را به مناطق دیگری از جهان تحمیل كردهاند كه نه تنها توانایی برطرف ساختن مسایل خود را ندارند، بلكه ظرفیت پذیرش آثار منفی حاصل از كاركردهای دیگران را نیز ندارند.
بر این اساس، بهبود این شرایط پیش از آن كه به عنوان مسوولیتی برای ساكنان این مناطق توسعه نیافته در نظر گرفته شود، تعهدی انكارناپذیر برای عوامل و قدرتهایی است كه جهان امروز را به چنین شرایط ناگواری دچار ساختهاند. صرف نظر از دلایل یا بهانهتراشیهای سیاسی، امروز ایجاد تعادل در شرایط جهانی وظیفهای همگانی و ضرورتی فراگیر است كه مقصر و قربانی را همزمان به طور یكسان در بر میگیرد و در این عرصه انداختن بار مسوولیت به دوش دیگری یا متهم ساختن او به پدیدآوردن چنین شرایطی نمیتواند كمكی در اصل موضوع یعنی پایان دادن به شرایط نامساعد جاری نماید.
جهان امروز بیش از آن كه نیازمند اقدامهای امدادی منطقهای و بین المللی باشد، نیازمند یك "بیداری جمعی" است. بیداری كه به موجب آن تمامی افراد ساكن در كشورهای توسعه یافته یا در حال توسعه دریابند در قبال بهبود شرایط موجود مسوول و متعهد هستند و به جای انداختن بار گناه یا اتهام ایجاد چنین شرایطی به دوش یكدیگر، به صورت هماهنگ و یكپارچه در صدد اصلاح وضعیتی برآیند كه هر كس به تناسب انفعال یا فعالیت مخرب خود در پدیداری آن نقشی ناچیز یا بسیار داشته است.
هر روز و حتا هنگامی كه شما سرگرم مطالعهی این یادداشت هستید، در برخی از کشورهای جهان کودکان و زنان روزانه در اثر بیماری، فقر و گرسنگی جان خود را از دست می دهند اما متاسفانه مرگ آنان چندان مورد توجه قرار نمیگیرد. افزایش قیمت غذا حتا در جوامع توسعه یافته تعداد افرادی را كه از تغذیهی كاملی برخوردارند، كاهش داده و به تدریج نشانههایی از سوء تغذیه در این جوامع به ظاهر پیشرفته نیز دیده میشود. به نظر میرسد جهان امروز به چنان خواب سنگینی دچار شده كه برای بیداری از آن نیازمند رویدادی تكاندهندهتر از تمامی حوادثی است كه تاكنون این كرهی خاكی را تكان داده است.
متاسفانه وقوع دو جنگ جهانی مصیببار نتوانست انسان فراموشكار را از رفتن به خوابی دوباره باز دارد. روشن نیست كه وقوع چه رویداد دیگری میتواند به این خواب تلخ پایان دهد و همگان را از خطری آگاه نماید كه نتایج دهشتناك آن دامن همگان را خواهد گرفت و در این كشاكش كمتر كسی قادر خواهد بود كشتی خود را به ساحلی امن برساند.
اگر مسالهی اسكان معلولان و سالمندان به عنوان معضلی جدی بخشی از دغدغهی برنامهریزان و تصمیمسازان كشورهای گوناگون را به خود اختصاص داده است، به آن دلیل است كه هزینههای ناشی از فقدان مسكن مناسب برای این گروههای اجتماعی به نوبهی خود هزینههای سنگینتری را بر منابع جوامع تحمیل كرده تا حدی كه این برنامهریزان و تصمیمسازان به این نتیجه رسیدهاند كه به جای صرف هزینههای گزاف برای جبران خساراتی كه به جامعه به دلیل عدم اسكان صحیح معلولان و سالخوردگان وارد میشود، مسالهی اصلی یعنی تامین مسكن مناسب برای آنها مورد توجه و رسیدگی قرار گیرد.
همین مساله و دیگر مسایل مشابه در ارتباط با نابینایان و دیگر معلولان اجتماعی مصداق دارد. به عنوان نمونه موضوع حمل و نقل شهری و میان شهری نابینایان به مسالهای جدی در جوامع در حال توسعه تبدیل شده است و بخشی از برنامهریزیهای شهری با در نظر داشتن این ملاحظهی كلیدی صورت میگیردو طراحی و ساخت وسایل نقلیهی مناسب نابینایان، تامین گذرگاههای مناسب شهری برای آنها و دیگر امكانات و تسهیلات ویژه برای آنان یكی از دغدغههای همیشگی سازمانهایی است كه به فعالیت برای این گروه از جوامع فعالیت میكنند.
به هر حال روزی فرا خواهد رسید كه نگرش جامعهی بشری نسبت به مسایل و مشكلات مشترك دچار تحولی شگرف خواهد شد و دیگر هیچ مشكلی مسالهی انفرادی یك شخص یا یك كشور قلمداد نخواهد شد. در چنین روزی كه اوج تكامل عقلانی انسان به نمایش درخواهد آمد تمامی اعضای خانوادهی بشری برای رفع مسایل یكدیگر دست به كار خواهند شد و در حد توان و بضاعت خویش نهایت همكاری را برای رفع آلام و دردهای موجود به عمل خواهند آورد. چه خجسته روز و ایامی خواهد بود آن روزگاران! روزگاری كه بشارت آن را حضرت لسان الغیب، حافظ شیرازی پیش از ما این گونه دریافت كرده است:
دوش وقت سحـــر از غصه نجاتم دادند *** واندر آن ظلمت شب آب حیاتــم دادند
بیخـــود از شعشــعة پرتــو ذاتـم كـــردند *** بـــاده از جــام تجلی صفــاتم دادنــد
چه مبارك سحری بود و چه فرخنده شبی *** آن شب قدر كه این تازه براتم دادند
بعــد از این روی من و آینــه وصف جمــال *** كه در آنجا خبر از جلـوه ذاتــم دادند
من اگر كام روا گشتم و خوشدل چه عجب *** مستحق بودم و اینها بزكاتم دادند
هـاتف آنروز بمـن مژده این دولــت داد ***كه بـدان جور و جفــا صبر و ثباتــم دادند
این همه شهد و شكر كز سخنم میریزد *** اجر صبریست كزان شاخ نبـاتم دادند