شما سر مذاکره نشسته ايد. مقابل شما نيز ظاهرا فقط يک نفر نشسته است که به هر حال اجازه نخواهد داد که شما به همه آنچه که مي خواهيد برسيد. اما آيا واقعا مطمئن هستيد که فقط با يک نفر طرف هستيد. چگونه و از کجا مي توان مطمئن شد؟
شما با شخصي مسلط و ماهر همکاري مي کنيد و از اين همکاري واقعا لذت مي بريد. اما هميشه اين سوال در ذهن شما وجود داشته است که اين يک نفر چگونه مي تواند اين قدر همه چيز را خوب و جامع تحليل و ارزيابي کند. کاري که علي رغم همه تلاشي که مي کنيد براي شما ناممکن به نظر مي رسد. اما آيا واقعا مطمئن هستيد که فقط با يک نفر طرف هستيد؟ چگونه و از کجا مي توان مطمئن شد؟
شما براي مدير يا سرپرستي کار مي کنيد که حسب ظاهر بسيار پر مشغله است و عملا هيچ وقتي براي مطالعه اخبار روز ندارد چه رسد به کتاب ها و گزارش هاي تخصصي. با اين وجود هر وقت که با او صحبت مي کنيد بسيار بهتر از شما اخبار را بيان کرده و در ضمن حرف هاي شما را بالا و پايين مي کند. اما آيا واقعا مطمئن هستيد که فقط با يک نفر طرف هستيد؟ چگونه و از کجا مي توان مطمئن شد؟
موقعيت هايي از اين دست بسيار ظهور مي کنند. حتي با توجه به ارتباطات غير حضوري و ناشناس که در عصر کنوني از طريق فنآوري اطلاعات ميسر شده است چنين موقعيت هايي رايج تر مي شوند. يعني اينکه بايد به موارد بالا موقعيت هايي را اضافه کنيد که شما با شخصي ارتباط مجازي داريد که اصلا او را تاکنون نديده ايد. اما آيا واقعا مطمئن هستيد که فقط با يک نفر طرف هستيد؟ چگونه و از کجا مي توان مطمئن شد؟
وجه مشترک همه اين موقعيت ها اعم از واقعي يا مجازي اين است که شايد مثلا با احتمال۵۰ درصد يک فضاي نامتقارن شکل گرفته باشد. چيزي که در زبان عامه از آن تحت عنوان وضعيت چند نفر به يک نفر ياد مي شود. طبيعتا اگر صراحتا به وجود چنين وضعيتي اشاره شود نفري که در برابر چند نفر قرار گرفته است خود را ملزم به رعايت ملاحظاتي خاص مي کند. اما مواردي هم پيش مي آيد که اين موضوع از شما به طور عمدي يا غير عمدي پنهان نگه داشته مي شود. به همين خاطر بررسي وضعيت براي روشن تر کردن احتمال شکل گيري فضاي نامتقارن اهميت پيدا مي کند. اگرچه هر کسي ممکن است براي خود شگرد خاصي را طراحي يا تجربه کرده باشد اما توجه به بعضي نکات مي تواند راهگشا باشد.
اول اينکه ظرفيت ادراکي هر شخصي محدود است. منظور از ظرفيت ادراکي قوه حافظه به اضافه قوه جذب و پردازش اطلاعات است. در نتيجه هر گاه که متوجه شديد با يک نفر مواجه شديد که در فواصل زماني کوتاه از خود ظرفيت ادراکي فوق العاده يا غير عادي نشان مي دهد مي توانيد به تنها بودن او شک کنيد. ساده ترين تکنيک همان بمباران اطلاعات است. مثلا مدير يا سرپرستي که حسب ظاهر پر مشغله و از طرف ديگر هميشه اهل بحث است اگر در برابر سيلي از سايت ها، کتاب ها و گزارش هاي جديد قرار گرفت و توانست در همان فواصل زماني قبلي حرف هاي شما را بالا و پايين کند آنگاه يک حدس منطقي اين است که يک يا چند مشاور به او مطلب مي رسانند. حتي با افزايش حجم اطلاعات ورودي مي توانيد با توجه به سطح تحليلي مشاوران متوسط جامعه تعداد مشاوران او را نيز حدس بزنيد.
دوم اينکه معمولا کساني که اشخاص پشت پرده خود را معرفي نمي کنند به ناچار بايد اطلاعات دريافتي را بدون پالايش نامناسب به آگاهي آنها برساند. بنابراين اگر شما در بينابين اطلاعات مفيد و مرتبطي که به او مي دهيد برخي اطلاعات نامعين از لحاظ سودمندي و همچنين اطلاعات ناقص را بدهيد در دفعه بعد از شما مي خواهد که آنها را کامل تر بگوييد. در حالي که اگر فقط با يک نفر روبرو باشيد بعيد است که به اطلاعات حاشيه اي، ناقص، نامرتبط، و نامعين توجه کرده و در دفعه هاي بعدي درخواست توضيح بيشتر، چک مجدد يا شفاف سازي را مطرح کند. چرا که او به عنوان تنها تحليل گر در همان لحظه درباره مفيد يا غير مفيد بودن اطلاعات تصميم مي گيرد. انتخاب مناسب چنين اطلاعات نامعيني که شخص را دچار ترديد درباره گزارش يا عدم گزارش کند بسيار کليدي است.
سوم اينکه يک شخص نوعي هر چقدر هم کامل و خوب آموزش ديده باشد نمي تواند از آموخته هاي خود براي مدت طولاني يا در موقعيت هاي کاملا بديع بهره گيرد و در نتيجه مرتکب خطا مي شود. اگر متوجه شديد که طرف مقابل شما مدتي طولاني است که با ديگران ارتباطي نداشته است و به تدريج بر تعداد خطاهاي او افزوده مي شود مي توانيد تقريبا مطمئن باشيد که او همان يک نفر است و نه چند نفر. تاکيد بر مدت طولاني عدم ارتباط به اين خاطر است که تنها گير انداختن طرف مقابل در مدت زمان طبيعي و کوتاه به دليل نقش جبراني آموزش قبلي آنچنان کمکي به روشن شدن وضع فضاي نامتقارن احتمالي نمي کند. در واقع به همان اندازه که ظرفيت ادراکي شخصي محدود است آستانه خطاي شخصي نيز پايين است. يعني وجود چند نفر لزوما موجب شناسايي خطاهاي بالقوه و پرهيز از آن مي شود. در نتيجه اگر حسب ظاهر با يک نفر طرف هستيد که بر حسب کم بودن تعداد خطاها در درازمدت بسيار عالي عمل مي کند بهتر است به تنها بودن او شک کنيد.
و نهايتا چهارم اينکه گاهي اوقات وضعيتهاب شکل مي گيرد. به اين معني که اشخاص متنوع و در جاهاي مختلف همگي به گروهي کوچک براي تحليل عميق تر اطلاعات دريافتي رجوع مي کنند. اگر شما سابقه اي از سبک بيان آنچه که قبلا در موقعيتي ديگر دريافت کرده ايد را در آرشيو نگه داريد مي توانيد آن را با سبک بياني که در يک موقعيت جديد و متفاوت دريافت مي کنيد مقايسه کنيد. اگر شباهت بين اين سبک ها بسيار چشمگير بود مي توانيد تقريبا مطمئن باشيد که فرد جديد به همان گروه کوچک نخبه رجوع کرده است که فرد قبلي رجوع کرده بود. در واقع به کمک اين تکنيک با يک تير دو نشان مي زنيد. هم نسبت به تنها نبودن طرف مقابل مطمئن مي شويد و هم گروه پنهان و مشاور را شناسائي مي کنيد. در اينجا نيز انتخاب مناسب خطوط اصلي و جداکننده سبک هاي بيان در کنار تشخيص خطوط تشابه و موازي سبک هاي بيان بسيار کليدي است.
البته همه اين نکات صرفا به بهتر حدس زدن و بالا و پايين کردن احتمال اوليه ۵۰ درصد درباره فضاي نامتقارن ياد شده کمک مي کنند. چرا که با توجه به همان اصل ظرفيت محدود ادراکي يک نفره اگر چند نفري که پشت يک نفر مقابل شما پنهان شده اند واقعا بخواهند به هر قيمتي پنهان بمانند هيچگاه نمي توانيد يک نفره از عهده کار شناسائي و آشکار سازي هويت آنها برآئيد.