ظاهرا نامه ای که چند روز پیش به درخواست یکی از دوستان به نسل صد سال آینده نوشتم برای برخی از افراد جذاب بوده است. به فاصله کوتاهی بعد از انتشار متن فارسی، متن انگلیسی آن را نیز در وبلاگ دیگری که دارم گذاشتم تا نظرات دیگرانی که فارسی نمی فهمند را دریافت کنم. البته برخی تغییرات نسبتا مهم از دیدگاه فلسفی و نیز ادبی را در نسخه انگلیسی اعمال کردم . مثلا به جای هستی از وجود استفاده کردم چرا که به نظرم تقدم وجود بر هستی دست کم برای عده ای از غیر فارسی زبانان موضوعی کاملا جا افتاده است. بعضی از هم وطنان و فارسی زبان که نظرات بسیار ارزشمند خود را فرستاند واقعا لطف کردند. اما جالب است که در بین آینده پژوهان حرفه ای جهان با ملیت های مختلف که شغل اصلی آکادمیک یا کسب و کار آنها مشاوره یا برنامه ریزی درازمدت است و این مطلب را خوانده بودند اکثر افراد بر وجود یک حس قوی یا بیان شاعرانه تاکید کرده بودند. من واقعا تعجب کرده بودم و همانطور که یکی از دوستان آنلاین تاکید می کرد با خود می گفتم اگر شما به این شعر می گوئید پس اگر فارسی می دانستید چه لذت زیادی از این ادبیات غنی می توانستید ببرید!
مثلا یکی از کارشناسان فرانسوی نوشته بود: بسیار عالی بود و به تو تبریک می گویم. نامه تو من را یاد اشعار عمر خیام انداخت. زمانی که ناچار بود بین شعر یا علم یکی را برگزیند. وقتی که می بینم همکارانم تئوری های یکدیگر را آماج حمله های خود قرار می دهند و آنهایی که جدید می آیند نظریات قدیمی ها را باطل می کنند من ترجیح می دهم که مانند تو به سمت شعر بروم چرا که با قلب آدمیان حتی با پس از گذشت قرن ها سخن می گوید!
یا
یکی از نخبگان آمریکایی نوشته بود: نامه زیبائی بود و بسیار شاعرانه. من بویژه از آن بخش لذت بردم که گفته ای ما باید با نسل های بعد مشورت کرده و بکوشیم بالاخره روزی بر این خطوط احمقانه که بر ماسه ها کشیده ایم غلبه کنیم. همچنین از این خوشم آمد که با کلمه عشق آن را به پایان رساندی.
البته در بین این نظرات دریافتی که از طریق ایمیل گرفتم یکی از اساتید و مشاوران سوئدی حرف جالبی زده بود که قطعا برای برخی از هم وطنانی که به سرقت ادبی عادت کرده اند می تواند آموزنده باشد. نوشته بود که:
چه نامه فوق العاده ای! به نظرم این یکی از نمونه های بارز نفوذ به پارادایم های مسلط و مصداق نگاه و تفکر آینده نگری کاملا انتقادی است. به هر حال من را به فکر فرو برد و بویژه از این عبارت مکرر خیلی خوشم آمد که نوشته ای ... زمانی که هنوز شما نبودید تا شاهد ماجرا باشید... آیا اجازه می دهی که از این عبارت در سایت شرکت مشاوره خود استفاده کنم؟
البته معلوم است که پاسخم به این درخواست مثبت بود و من را هم متقابلا به فکر فرو برد که واقعا تفاوت فرهنگی چقدر شدید است که حتی برای استفاده از این عبارت کوچک که البته خالق و مالک آن من هستم اجازه می گیرند!
به هر حال نه تنها همه را به نوشتن چنین نامه هایی به نسل های بعدی تشویق می کنم بلکه مشتاقانه منتظر هستم که عده ای خود را در جای نسل های بعدی بگذارند و پس از تامل لازم پاسخی به سوالاتی که مطرح کرده ام بدهند.