نمی دانم آیا تاکنون برای این سوال پاسخی قانع کننده ارائه شده است که چرا و به چه دلائلی یک هویت مشخص اعم از فرد یا سازمان اقدام مشخصی را انجام نمی دهد در حالی که همان اقدام به صورت محلی یا جهانی کاملا مشهود و رایج است. در واقع فرد یا سازمانی که از جمع اقدام کنندگان بیرون است دیگران را با بی اقدامی خود تاحدوددی شگفت زده می کند. بی تردید شگفت زدگی عموما به این دلیل بروز پیدا می کند که اقدام کنندگان بی اقدامی عده ای انگشت شمار را موجه نمی دانند.
شاید تامل بیشتر درباره عوامل یا شرط های کافی و لازم برای اقدام به تشخیص مبنای توجیهی عدم اقدام و بنابراین کاهش شگفت زدگی کمک کند. توانمندی، جذابیت، و ضرورت در نگاه اقدام کنندگان بالقوه از جمله عوامل یا شرط هایی هستند که می توان حاصلضرب آنها را مسبب یا توجیه کننده هر اقدام مشهودی تلقی کرد. البته در بین سه عامل یاد شده قضاوت درباره توانمندی و جذابیت به ترتیب عینی تر و ذهنی تر خواهد بود. به بیان دیگر کافی است که اقدام کنندگان به صورت کاملا تحلیلی و مبتنی بر شواهد ملموس درباره عدم توانمندی ( یعنی عدم دسترسی به منابع) دیگران نتیجه گیری کرده و بنابراین بی اقدامی آنها را توجیه کنند. در حالی که قضاوت درباره عدم جذابیت بیشتر ذهنی و شخصی است و مثلا اقدام کنندگان نمی توانند درست تشخیص دهند که آیا اصلا اقدام مد نظر برای فرد یا گروه بی اقدام جذابیت دارد یا نه ( مگر اینکه خود او صراحتا این موضوع را تایید یا رد کند). این وضعیت به ویژه زمانی ظهور می کند که اقدام مد نظر به صورت جهانی مشهود و رایج بوده و بنابراین عدم جذابیت غیر موجه باشد.
از سوی دیگر اگرچه شرط توانمندی برای اقدام عموما لازم است تا کافی باید گفت که شرط های جذابیت و ضرورت عموما هم کافی هستند و هم لازم و به نوعی مکمل یکدیگرند. بنابراین حتی با وجود یکی از این دو ، یعنی جذابیت یا ضرورت، الزام وجود دیگری منتفی خواهد شد. البته انتظار عمومی بر این است که در بین گروه اقدام کننده هر دو با هم وجود دارند، یعنی جذابیت و ضرورت. علاوه بر این، همانطور که اشاره شد جذابیت و حتی ضرورت از نگاه یک ناظر بیرونی که قصد قضاوت برای توجیه بی اقدامی دارد بیشتر ذهنی است تا عینی و در نتیجه تا زمانی که هویت بی اقدام خود توجیه عدم جذابیت یا عدم ضرورت را تایید یا رد نکند ناظر بیرونی از تشخیص توجیه واقعی (یعنی عدم جذابیت یا عدم ضرورت) عاجز خواهد بود. مگر اینکه در برخی موقعیت های خاص ضرورت به صورت جهانی و نه فقط محلی کاملا مشهود و رایج باشد.
آنچه که در بالا به آن اشاره شد بر مبنای این فرض ارائه شده است که افق زمانی قضاوت هویت های بی اقدام با افق زمانی قضاوت های اقدام کنندگان درباره انتخاب اقدام یا عدم اقدام قابل تطبیق است. در حالیکه در اکثر موارد اینگونه نیست. در واقع معمولا ناموجه بودن بی اقدامی عده ای خاص در نظر اقدام کنندگان غالب به این خاطر بروز می یابد که بر حسب افق زمانی مرتبط با عوامل سه گانه یاد شده، بویژه جذابیت و ضرورت، بین اقدام کنندگان و بی اقدام ها هیچ سنخیتی وجود ندارد. مثلا در حالیکه اقدام کنندگان صرفا ملاحظات زمان کنونی را می بینند بی اقدام ها به افق های دورتر نظر دارند. یا بر عکس در حالی که قضاوت بی اقدام ها درباره جذابیت و ضرورت در چارچوب افق زمانی گذشته تعریف شده و معنادار می شود گروه اقدام کننده به افق زمانی اکنون یا آینده نگاه می کند.
بر اساس آنچه که گفته شد می توان درباره برخی سوالات بیشتر فکر کرد. مثلا
۱- در صورت قابلیت تطبیق افق زمانی بین اقدام کنندگان و بی اقدام ها و نیز هم پایگی آنها بر حسب توانمندی ها در کدام حالت اقدام کنندگان از بی اقدامی دیگران بیشتر شگفت زده خواهند شد: زمانی که تصور می کنند جذابیت قاعدتا باید همسان باشد یا زمانی که تصور می کنند ضرورت قاعدتا باید همسان باشد.
۲- در بین مثال های مشهود و رایج از زندگی شخصی یا سازمانی کدام موارد بیشترین پشتیبانی را از صدق تحلیل بر پایه عوامل سه گانه در کنار افق زمانی می کند و کدام موارد بیشترین ضربه را به این چارچوب عام وارد می کنند. به بیان دیگر چه مثال هایی بیشتر تایید کننده و چه مثال هایی بیشتر نقض کننده هستند؟
۳- آیا قضاوت درباره عدم توانمندی واقعا مستقل از افق زمانی است یا اینکه موارد واقعی وجود دارد که با همسان سازی افق های زمانی بتوان قضاوت های همسان درباره توانمندی یا عدم توانمندی ارائه کرد؟
۴- آیا اصولا این انسان ها هستند که از بی اقدامی غیر موجه دیگران شگفت زده می شوند یا اینکه می توان در بین دیگر حیوانات نیز وجود نمونه هایی از بی اقدامی عده ای انگشت شمار و شگفت زدگی اقدام کنندگان غالب را مشاهده کرد؟
۵- آیا باید انتظار داشت که در صورت وجود یک ذهنیت فراگیر و همسان (محلی یا جهانی) و بنابراین وجود قضاوت های ذهنی همسان بین اقدام کنندگان بالقوه، حتی یک مورد نشانگر بی اقدامی محلی یا جهانی عده ای کوچک در مقابل اقدام عده ای بزرگ، در صورت همسانی توانمندی، مشاهده نشود؟